خلاصه داستان:
رئیس فدراسیون فوتبال به همراه نائب رئیس فدراسیون فوتبال تصمیم می گیرند برای مذاکره با زیدان به منظور قبول مسئولیت هدایت تیم ملی فوتبال به اندونزی سفر کنند اما…
کارگردان:
اصغر نعیمی: نویسنده و منتقد مطبوعاتی در ایران که فعالیت خود را با دستیاری کیانوش عیاری و فریدون جیرانی در سینمای ایران آغاز کرد و بعدها به فیلمسازی روی آورد. از جمله آثار نعیمی فیلم های «هایلایت»، «سایه های موازی» و «سلام بر عشق» هستند.
نقد فیلم «خط استوا»:
شاید توجه به شرایط ساخته شدن «خط استوا» مهم تر از پرداختن به خود اثر باشد. در چند سال اخیر فیلم هایی در سینمای ایران ساخته شده اند که از لحاظ فرم و محتوا هیچ تفاوت مشخصی با یکدیگر نداشته اند. آثاری که فرمول ساخت آن ها کاملاً مشابه یکدیگر بوده است. ماجرا از این قرار است که عده ای قصد سفر به مکان های توریستی در دنیا و گذراندن تعطیلاتشان را دارند و در این شرایط، با خود این جمله را مرور می کنند که:«حالا که داریم میریم سفر، چرا دورهمی یه فیلمم همونجا نسازیم؟!» و قصه ساخت آثاری همچون «خط استوا»، «چهار انگشت» و یک دوجین فیلم ایرانی دیگر از همین نقطه آغاز می شود.
وقتی استارت سفر به کشور دیگر (ترجیحاً کشورهایی با آب و هوای گرم و شرجی که اتفاقاً بساط ماساژ و باقی موارد در آن رونق دارد!) زده می شود، نوبت به سرهم کردن یک سری موقعیت می رسد تا به اسم فیلمنامه به این سفر جذاب ملحق شود. ساخته شدن این موقعیت ها هم کار سختی نیست. همیشه و در هر حال، دو شخصیت مرد را در کنار هم قرار می دهیم. یکی از آن ها سنتی است و همواره نگران آبرو و خانواده است و آن یکی می بایست سر و گوشش کمی بجنبد و به اصطلاح، اهل حال باشد! در کنار هم قرار گرفتن این دو شخصیت به طور مشخص، باید چند موقعیت تکراری در مکان های مختلف ایجاد کند که شاکله آن انکار اولی و اصرار دومی برای انجامش است! عضو لاینفک این موقعیت ها هم حضور چند خانم در طول داستان است که همیشه از فاصله دور با اسلوموشن به سمت دوربین می آیند و دهان دو شخصیت اصلی از این همه زیبایی باز می ماند! مورد سفارشی هم که می بایست بی قید و شرط در این نوع فیلمنامه های دورهمی وجود داشته باشد، به تصویر کشیدن ایرانیان مهاجری است که همگی دزد و کلاش و کلاهبردار هستند!
مورد «خط استوا» هم دقیقاً از همین خط تبعیت می کند. در مجموع فیلمنامه ای در «خط استوا» وجود ندارد و عوامل فیلمساز به هر نقطه ای از موقعیت های توریستی که رفته اند، دوربینشان را در آنجا روشن کرده اند و شخصیت های داستان را به مقابل آورده اند و به آن ها گفته اند که مثلاً اینجا موتور سواری کنید و بخندید! یا در جای دیگر که کنار دریا می رویم، سوار این قایق بشوید تا از شما فیلم بگیریم و بعد یک سکانس بی سر و ته با عنوان «مذاکره» ضبط کنیم و در آن هر حرف بی ربطی که به ذهنتان می رسد را بیان کنید تا در اتاق تدوین با نام «فیلم سینمایی» به خورد مخاطب دهیم و البته که به عنوان یک فیلم سینمایی در کارنامه مان ثبت کنیم!
پرداختن بیشتر به «خط استوا» ارزش قلم را کم رنگ می کند. فیلمی مبتذل و عجیب و غریب که حتی در مقایسه با سطحی ترین آثار آماتوری هم از رقابت باز می ماند. فیلمی که البته ضد زن است و در لابلای شوخی های مبتذلش، بخشی از دغدغه های زنان در جامعه امروز را به سخره می گیرد تا بلکه مخاطب فیلم به همه این فلاکت ها بخندد. «خط استوا» نه تنها یک فاجعه سینمایی است و کوچک ترین ارزشی برای تماشا (با در نظر گرفتن استانداردهای سینمایی) ندارد، بلکه حتی اخلاق را هم به مخاطبین زن می بازد و ترس و نگرانی و البته اشتیاق آن ها برای تماشای مسابقه فوتبال را به سخره می گیرد تا احتمالاً فیلم خوشایند عده ای قرار بگیرد که از این وضعیت راضی هستند.
منتقد: 1/10
منتقد: میثم کریمی
حیف که وقتمو گذاشتم پای این فیلم واقعا
سلام و عرض ادب و احترامی بسیار شایسته برای شما که صاحب این نوع نگرش ،و این قلم دلنشین و واقعی ،
این نقد مضمونی و یا محتوایی شما عزیز و استاد اینقدر جذاب بود برای حقیر که دنبال راهی که به عضویت در این کانال یا رسانه باشم که افتخار این حداقل رو داشته باشم و متوجه این شوم که مفتخر و موفق شده ام و شما کامنت هایم را دیده باشید
اما در مورد ای که اشاره فرمودید ***ضد زن بودن فیلم پرت و پلای خط استوا*** کاملا با شما موافق و هم نظر هستم ، ببینید من اصلا اهل نماد پردازی در سینما نیستم و یا اصلا توهم نشانه گذرای و شکار کردن هایی که در فضای مزاجی !!! از یک فیلم ( مثلا تحلیل ها و تأویل هایی احمقانه که همه پس از تماشای برادران لیلا داشتند ) نیستم
اینکه مثلا این سکانس بیان گر این مسیله در جامعه ست رو هم بلد نیستم ، اما در این فیلم که البته شما هم فرمودید ارزش ندارد و اصلا فیلم نیست و بیشتر این نوع سفر های دورهمی هستند
اما بازیگری مثل سیامک انصاری که نه شخصیت هم که نه تیپ هم که اصلا همواره در این نوع آثار شمایل آدم مثبت و محتاط و با ادب و فرهنگ و دغدغه مند داشته اینجا برعکس این تیپ رو خواست اجرا کنه که چقدر مضحک شده بود ، سکانس تمرین رقص آزاده صمدی رو با هزاران سال نوری اختلاف شما مقایسه کنید با اون لحظات دردناک و اشک آور اون دختر زیبا و بامزه (نیکا شاکرمی)
که نه اینکه این دو تصاویر رو با هم مقایسه کردم نه ببینید تفاوت زن ایرانی مثل شادروان نیکا شاکرمی در واقعیت
و زن ایرانی در قامت و خیال آرش زلی پور و نعیمی و صمدی
نقد ، بسیار بجا و درست بود و فیلم بسیار سطحی و تکراری و دیالوگ های بیمزه و البته توهین آمیز به زنان ؛
سقوط سینما
حیف وقتمون،حیف پول،حیف زمانی که صرف دیدن این چرت ترین فیلم سال شد….واقعا کارنامه دست اندرکاران وبازیگران این شبه فیلم!خراب شد….چقدر لوث بیمزه و دم دستی وبچگانه
ضرب المثلی هست که میگه: «تا ابله هست، مفلس در نمیمونه.» تا آدمایی پیدا میشن که بابت این فیلما بلیط میخرن، از این جور آشغالا هم ساخته میشه و جیب یه عده پر میشه.
نقد عالی بود 👍
دم میثم کریمی گرم که خوب از خجالت این آشغال درآمد .
یعنی کسی هست که از این فیلم خوشش اومده باشه؟ منظورم اینه با چشم خودم دیدم آدمی رو که از نیسان آبی و آینه بغل و …. خوشش اومده اما این یکی واقعا فاجعه زیست محیطی بود. من که دانلود کردم ولی یک سری انسان که بالاخره مقداری عقل و خرد دارن این فیلم رو تو سینما دیدن. باور نکردنیه
کاملا با نقد این فیلم موافقم،باید بدانیم که به اصطلاح فیلم های طنز امروز چقدر سخیف و بی ارزش شده اند و با تبلیغات پوچ تماشاگر را به سینما می کشاندند.
حتی ارزش نقد کردنم نداشت این فیلم