چه چیزی یک فیلم ترسناک خوب را می سازد؟ جلوه های بصری آن؟ پیامدها و پیام های اقداماتی که روی صفحه نمایش رخ می دهند? بازی ها و شخصیت هایی که در میانه یک کابوس بیدار کننده گرفتار شده اند؟ جامپ اسکرها چطور? کشتار و خونریزی? آیا هیولاها یا منحصر به فرد بودن دیدگاه فیلمساز است که یک فیلم ترسناک خوب را می سازد؟ ژانر وحشت بیش از هر ژانر دیگری, ژانر دشواری برای ساخت فیلمی دقیق ، بی نقص و کارآمد است و همچنان یکی از شخصی ترین و جنجال برانگیزترین ژانرها در نگاه منتقدان است.
به گزارش مووی مگ به نقل از روزیاتو، در طول سال ها, صدها فیلم ترسناک منتشر شده اند که هم از نظر مخاطبان و هم از نظر منتقدان فیلم های ضعیفی بوده اند. این فیلم ها به خاطر کلیشه ای و تکراری بودن، بیش از حد آبکی و احمقانه بودن، بازی های ضعیف یا افراط و یا هر دلیل دیگری در دسته فیلم های ترسناک طبقه بندی شده اند. در مورد فیلم های ترسناکی که در ادامه معرفی می شوند نیز همین گونه است. این فیلم ها در طول این سال ها نقدهای ضعیفی را هم از سوی تماشاگران و هم از سوی منتقدان دریافت کرده اند؛ علیرغم این واقعیت که در واقع بهتر از آن چیزی هستند که در نقدها در موردشان گفته می شود.
با در نظر گرفتن این موضوع, از وحشت های فیزیکی تکان دهنده گرفته تا بازسازی های اشتباه از آثار کلاسیک محبوب, در این مطلب ۱۰ فیلم ترسناک ضعیف را معرفی می کنیم که علی رغم ایرادات آشکار و شهرت مشکل دار خود, در واقع فیلم های فوق العاده ای هستند.
۱۰- Bite (2015)
در حال و هوای بسیاری از داستان های قبلی در ژانر فرعی وحشت فیزیکی، فیلم Bite داستان زنی معمولی را روایت می کند که در دوران سپری کردن تعطیلات توسط یک حشره ناشناخته گزیده می شود و به آرامی به هیولایی ترسناک بدون ذره ای حس انسانیت تبدیل می شود.با بازی های ضعیف و متاسفانه دیالوگ های سوال برانگیز و شخصیت های تک بعدی، پرده اول فیلم Bite چیزی برای جلب کردن توجه مخاطب ندارد، اما در نهایت فیلم به شکلی بی رحمانه و تهوع آور از فروپاشی بدنی، انتقام و وحشت مور مور کننده نهایت استفاده را برای خلق یک فیلم ترسناکِ ترسناک استفاده می کند.
در حالی که کیسی (آلما بگوویچ) تسلیم شرایط جدید و ناخوشایند خود می شود – که هرگز توضیح خاصی در مورد آن داده نمی شود و این موضوع مرموز همه چیز را تکان دهنده تر می کند – استفاده فیلم از خشونت، میکاپ سنگین و موثر، و ترس از فضاهای تنگ و تاریک به راحتی پیچش های آشکار فیلم، بازی های کسل کننده، و پایان کلیشه ایش را تحت الشعاع قرار می دهد. شاید یک اثر هنری قوی نیست، اما تا جایی که پای وحشت های فیزیکی آزار دهنده و شوکه کننده در میان باشد، فیلم Bite لحظات خوبی برای فارغ شدن از افکار و مشکلات روزمره برایتان رقم می زند.
۹- Alien 3 (1992)
Alien ۳ که تنها امتیاز ۴۶ درصد را در راتن تومیتوز را به خود اختصاص داده و یکی از ضعیف ترین عناوین اکشن – ترسناک فرانچایز راه اندازی شده توسط ریدلی اسکات محسوب می شود، با جذابیت پیشینیان خود برابری نمی کند، اما به مراتب بهتر از آن چیزی است که تا به حال در مورد آن گفته شده شده است. این فیلم که اولین تجربه کارگردانی دیوید فینچر محسوب می شود، داستان ریپلی (سیگورنی ویور) را دنبال می کند که در سیاره ای سقوط می کند که مجرمان خشن مرد در آن زندگی می کنند و اکنون باید یک بار دیگر با زنومورف ترسناک روبرو شود، پیش از اینکه زنومورف همه چیز را در مسیر خود نابود سازد.
اگرچه این فیلم هیچ گاه بر داستان پیچیده و سکانس های اکشن تکراری خود غلبه نمی کند، اما Alien ۳ با بازی قدرتمند ویور (که به عقیده نویسنده بازی عملکرد او در این نقش است) به عنوان زنی که حاضر به انجام هر کاری برای نبود کردن بزرگ ترین دشمن خود است، و چشم تیزبین فینچر برای خلق تصاویر ناراحت کننده و تکان دهنده، اوج می گیرد. خود فینچر شاید این فیلم را نپسندیده باشد، اما گذشت زمان، Alien ۳ را به یک جواهر واقعی کالت با نکات مثبتی بیشتر از آنچه در ظاهر دیده می شود، تبدیل کرده است.
۸- Pieces (1982)
مشکلات و نواقص این اسلشر اسپانیایی – آمریکایی به خوبی مستندسازی شده اند؛ یک فیلم استثمارگرایانه با ظرافت های اندک و برخی بن مایه های سکسیستی عجیب، که درک کامل تاریک و افراطی بودن کلی آن می تواند بسیار دشوار باشد. اما واقعیت این است که Pieces هنوز هم یک تمرین کوچک و هیجان انگیز در ژانر فیلم های اسلشر به حساب می آید و آنقدر اعتماد به نفس دارد که نمی توان شیفته عجیب بودن آن نشد، به خصوص اگر به دنبال یک اسلشر بدون منطق و تفکر باشید که به یک اندازه به خنده های سوررئال و قتل های وحشتناک بپردازد.
البته بخشش رفتار کاملاً بی رحمانه فیلم با شخصیت های زنش کار دشواری است- این فیلم بهترین فیلم ژانر فرعی ترسناکِ شوکه کننده است (یا بدترین، بسته به نوع نگاه شما به آن) اما Pieces هنوز هم آن قدر گنگ و عجیب است که بتواند یک ساعت سرگرم کننده برایتان رقم بزند. از آن دسته جواهرات کالتی که از فرط بدی، خوب است، Pieces قطعاً فیلمی است که اگر فقط از روی کنجکاوی بیمارگونه باشد، ارزش تماشا کردن را دارد.
۷- Dead Snow (2009)
Dead Snow نباید جواب می داد و با این حال ترکیب درخشان کمدی دیوانه وار، خشونت بیش از حد و پوچ گرایی خوشایندش آن را به اثر کالت و محبوب تبدیل کرده است، اگر چه کلیت آن به باور منتقدان، بسیار ضعیف است. داستان گروهی از دانش آموزان که مجبور به مبارزه با هجوم زامبی های نازی در کوه های نروژ شده اند، این کمدی ترسناک احمقانه، شوخ طبعی دیوانه وار خود را با چند سکانس اکشن شگفت انگیز و خوش ساخت ترکیب می کند تا منظره ای فوق العاده خودآگاه از خونریزی و کشتار خلق کند.
بزرگ ترین نقاط ضعف این فیلم- از شخصیت پردازی ضعیف و خشونت استثماری آن- مانع از تبدیل شدن Dead Snow به یک شاهکار واقعی در ژانر زامبی می شود، اما قطعاً بر جنون هیجان انگیز داستان فیلم می افزاید. تا جایی که موضوع کشتر و خونریزی های زامبی ها در میان باشد، Dead Snow یک فیلم ترسناک بسیار سرگرم کننده تر است چرا که دقیقاً می داند چقدر بد است.
۶- Bug (2006)
به کارگردانی ویلیام فریدکین بزرگ و نویسندگی تریسی لتز، فیلم کمتر دیده شده Bug ،مایکل شنون را در نقش یک سرباز مشکل دار به تصویر می کشد که به این باور رسیده که تحت نظارت دولت و گرفتار خزندگان ترسناکی است که ما هرگز واقعاَ آن ها را نمی بینیم. داستانی عجیب و غریب از پارانویا و دیوانگی، ابهام و حس کلی ترس در فیلم Bug به شدت تحت تاثیر روایت ملودرام و درماندگی بی پایان قرار می گیرد، اما این نقص ها به اندازه ای نیستند که پتانسیل فیلم را به طور کامل از بین ببرند یا هیجانات روانی داستان آن را به طور کامل از مسیر خارج کنند.
این فیلم ترسناک که به واسطه بازی متعهدانه و ترسناک شنون و اشلی جود ساخته شده، احمقانه و کمی عجیب به نظر می رسد، اما با چنان انرژی و تصاویر سازی تکان دهنده ای روایت می شود که علی رغم ضعف های آشکارش، به خوبی کار می کند. با این حال، این فیلم به شکل سرگرم کننده ای عجیب است اما هرگز جذابیت همکاری بعدی فریدکین و لتس، پنج سال بعد در فیلمKiller Joe را ندارد.
۵- Jason X (2001)
فرانچایز Friday the 13th هیچ وقت ادعا نکرده که چیزی بیش از یک اثر فوق العاده ترسناک برای ساعاتی فراموش کردن دنیای پرسروصدا و لذن بردن باشد، به خصوص دو قسمت اول درخشان آن، و Jason X شاهدی زنده از این موضوع است که این مجموعه تا چه حد می تواند مضحک و سرگرم کننده باشد. یکی دیگر از مواردی که از فرط بد بودن به شکل دیوانه واری خوب است، این دنباله علمی تخیلی، جیسون وورهیس را به صورت برودتی منجمد می کند و سپس در دنیای آینده رها می کند… جایی که او نیز به سایبورگ تبدیل می شود، چرا که نه؟
باتوجه به افزایش تمایل این فرانچایز به عجیب و غریب و غیرقابل پیش بینی بودن طی چند سال اخیر، آرزوهای سینمایی درجه دومی Jason X و پیاده سازیبه طرز شگفت انگیزی خودآگاهانه آن منجر به کشتارهای فوق العاده و سرعت هیجان انگیز روایت می شود که هر دو به تعداد بالای کشته ها و تعاملات احمقانه شخصیت ها منجر می شوند. انتقال قاتلی به خونخواری و نامیرایی جیسون وورهیس به فضا اجتناب ناپذیر بود و با اینکه فیلم تقریبا از هر نظر فاجعه است، اما آگاهی از خود، آن را به یک فیلم اسلشر کوچکِ خوب تبدیل می کند.
۴- Devil (2010)
داستان فیلم ساده است: گروهی از غریبه ها وارد یک آسانسور می شوند و بعد از خراب شدن آن، خود را گرفتار دیده و یک به یک توسط شیطان کشته می شوند. پر از فضای تنگ و تاریک و البته به شدت سیاه، این فیلم ترسناک به نویسندگی و کارگردانی ام نایت شیامالان، به اندازه دیگر فیلم های موفق این کارگردان مشهور، زیر پای شما را خالی می کند و بارها غافلگیر می شوید. با تکیه بر تنش و مدت زمان ۸۰ دقیقه ای خود، Devil از پیچ و خم ها و تعداد بالای کشتارهای داستان خود عبور می کند تا یک راز کوچک موثر خلق کند.
بی شک این فیلم از ابتدا تا پایان یک فیلم درجه دوم است و در حالی که اغلب شخصیت های تک بعدی و در نهایت پایان بندی واضح، آن را به شکلی به اثری ناامید کننده تبدیل می کند، چیزی واقعاًَ خوشایند و لذت بخش در مورد یک وحشت کم کیفیت وجود دارد که خود را مجبور نمی کند عمیق تر از آن چیزی باشد که واقعاً هست. فیلم Devil احمقانه بوده و کاملاً اورجینال نیست، اما ترس هایی که ایجاد می کند و فرضیه ناراحت کننده اش دقیقاً با مقدار مناسبی از انرژی اجرا می شوند، همانطور که از یک فیلم ترسناک بدون منطق انتظار دارید.
۳- The Ruins (2008)
فیلم ترسناک The Ruins ساخته سال ۲۰۰۸ در گیشه شکست خورد و با نقد تند منتقدان روبرو شد اما گذشت زمان آن را تبدیل به یک تریلر کوچک محبوب و قوی کرد که با گروه بازیگران و تنش موثر خود اوج می گیرد. بر اساس رمانی به همین نام نوشته اسکات اسمیت، این فیلم داستان گروهی از گردشگران را دنبال می کند که در حین شرکت در یک حفاری باستان شناسی در مکزیک با یک موجودیتِ شرورِ پنهان مواجه می شوند.
به لطف سرعت بالا و خشونت های کوتاه اما بی رحمانه، برداشت ساده The Ruins از زیرژانر فرقه ها نه اورجینال است و نه غیرقابل پیش بینی، اما به خاطر اجرای مطمئن، راز پیچیده و بازی های ستارگانی مانند جنا مالون و شان اشمور همچنان یک جواهر هیجان انگیز باقی می ماند. با این حال، اگر به دنبال تماشای این فیلم هستید، حتما نسخه توسعه یافته و تدوین دوباره اش را تماشا کنید که دارای یک پایان وحشتناک به مراتب بهتر از تدوین سینمایی است.
۲- Tusk (2014)
کوین اسمیت فیلمسازی است که رفته رفته به کارهایش علاقمند می شوید، کسی که خروجی کارهایش در طول سال ها به طور چشمگیری از نظر کیفیت با افت مواجه شده است، اما هنوز هم جواهرات کم تر شناخته شده زیادی در میان آثار او وجود دارد که ارزش بررسی مجدد را دارند. در مورد فیلم Tusk که در اینجا می خواهیم درباره آن صحبت کنیم، یک کمدی ترسناک به شدت نقد شده توسط منتقدان در مورد یک پادکستر متکبر (جاستین لانگ) است که با یک ملوان (مایکل پارکس) آشنا می شود، با این امید که او را با استفاده از یک لباس ساخته شده از پوست انسان به یک شیر دریایی تبدیل کند.
طنز فیلم – مثل تمام ساخته های کوین اسمیت – بگیر نگیر دارد اما کلیت فیلم بسیار گروتسک و بی نقص اجرا شده است، با این وجود غرابت محض داستان و تصاویر ناخوشایندی که به ذهن متبادر می کند، آن را به تجربه ای جذاب در فیلمسازی سوررئال در ژانر وحشت فیزیکی تبدیل می کند. البته Tusk یک اثر هنری قابل توجه نیست و بزرگ ترین و خودبین ترین نقص های اسمیت به عنوان کارگردان را نمی توان نادیده گرفت، اما Tusk هنوز هم یک اثر بسیار عجیب و غریب در نوع خود است که ارزش دیدن را دارد.
۱- Halloween & Halloween II (2007/2009)
فرانچایز Halloween همیشه هیولایی تفرقه افکن بوده، فرانچایزی با فیلم هایی که اغلب بهترین و بدترین اسلشرها به حساب می آیند، اما هیچ گاه با چنین استقبال متفاوتی از سوی مخاطبان و منتقدان مواجه نشد تا زمانی که راب زامبی تصمیم گرفت تا مزه و طعم خود را به داستان اضافه کند. دو فیلم زامبی از روایت منشأ مایرز و تبدیل شدن نهایی او به یک ماشین کشتار غیرقابل توقف اشتباهات بسیاری دارد، به خصوص تصمیم او برای تبدیل کردن این قاتل به یک کودک بدخلق که بسیاری از ابهامات این ضخصیت را از بین می برد، اما هر دو فیلم به مراتب بهتر از آن چیزی هستند که تا به حال به آن ها اعتبار داده شده است.
تجربی تر و روانشناختی تر از هر فیلم هالووین دیگری، برداشت زامبی ها از داستان مایرز، یک روایت وجودی و به شدت تاریک است، که جسارت بررسی روانشناختی شخصیت مایرز و خانواده اش را با عمق بیشتری نسبت به دیگر فیلم های این فرانچایز، قبل یا بعد از خود، را دارد. اگر این مساله برای شما چندان جذاب نیست- که باتوجه به اینکه زامبی به عنوان یک فیلمساز با کارهای خاص، ممکن است محبوب همگان نباشد، جای تعجب ندارد- لذت زیادی را می توانید در کشتارهای این دو فیلم یافت که از وحشتناک ترین و خونین ترین سکانس های کشتار در فیلم های ژانر اسلشر به شمار می روند. بله، این فیلم ها نقص های غیرقابل انکاری دارند اما باتوجه به شایستگی هایی که دارند، فیلم هایهالووین و هالووین ۲ از راب زامبی تنها در نوع خود بسیار منحصربفرد هستند و ارزش این را دارند که دوباره تماشا شوند.