خلاصه داستان «چرا گریه نمی کنی؟»:
علی شهناز (علیرضا معتمدی) فردی است که دچار بحرانهای روحی شده و توان گریه کردن ندارد. در این وضعیت، اطرافیان او سعی میکنند او را از این حال و هوا نجات دهند اما…
کارگردان:
فیلم «چرا گریه نمی کنی؟»، دومین اثر علیرضا معتمدی به عنوان کارگردان بعد از فیلم «رضا» است. معتمدی سالها به عنوان نویسنده در سینمای ایران مشغول به کار بوده و پیش از این تجربه بازیگری هم داشته است. اما بعد از فیلم «متل قو» به این نتیجه رسید که میتواند آثاری بسازد که در آن، علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، خود بتواند بازیگر نقش اصلی فیلمها هم باشد!
نقد فیلم «چرا گریه نمی کنی؟»:
دومین تجربه کارگردانی علیرضا معتمدی چیزی شبیه به اثر قبلی این کارگردان است. در این جا نیز با شخصیتی سروکار داریم که روند زندگیاش به سمت پوچی پیش رفته و حالا نمیتواند حتی گریه کند. شخصیتی که از هیچچیز لذت نمیبرد و هیچچیز نمیتواند او را خوشحال یا حتی ناراحت کند. این شخصیت بهصورت پیشفرض، میتوانست با یک پرداخت مناسب و موقعیتهایی که در آن قرار میگیرد، شخصیت بامزه و جذابی از آب دربیاید اما روند فیلم این فرصت را از او دریغ کرده است.
بزرگترین مشکلات «چرا گریه نمی کنی؟» دقیقاً در بخشهایی وجود دارد که کارگردان فیلم در آن حضور دارد! فیلمنامه معتمدی در این جا صرفاً به طرح مسئله کفایت کرده و در ابتدای فیلم میگوید از هیچچیز لذت نمیبرد؛ چراکه برادرش را ازدستداده است. این مسئله در 2 ساعت مدت زمان فیلم، نه بسط و گسترش داده میشود و نه به چالش کشیده میشود.
در این مسیر، شخصیتهای بسیاری وارد قصه میشوند که هرکدامشان از بابت بیخاصیت بودن در حال سبقتگرفتن از یکدیگر هستند. شخصیت عمه با بازی هانیه توسلی، یکی از عجیبترین شخصیتهای فیلم است که بود و نبودش تأثیری در قصه نمیگذارد و حتی کوچکترین کمکی به گسترش شخصیت اصلی داستان نمیکند.
شخصیت دوست علی با بازی مانی حقیقی یکی دیگر از این شخصیتهاست که مشخص نیست چرا تا این حد به وضعیت عجیبوغریب علی اهمیت میدهد و سعی میکند زندگی او را نجات دهد و البته، گل سرسبد شخصیتهای عجیب فیلم «چرا گریه نمی کنی؟»، همسر سابق با بازی باران کوثری است که ناگهان ازراهرسیده و شروع به نقاشی بر روی صورت دوستدختر فعلی علی میکند!
نقد ویدئویی فیلم «چرا گریه نمی کنی؟» را در ادامه ببینید:
فارغ از فیلمنامه آشفته، بازی معتمدی در نقش اصلی فیلم یکی دیگر از بحرانهای فیلم به شمار میرود. بازی ضعیف و گاهی، مضحک این بازیگر که نشان از عدم تواناییهای او در بخش بازیگری دارد، ضربه مهلکی به فیلم زده است. بازی بد معتمدی حتی باعث شده دیگر بازیگران مشهور فیلم نیز بازیهای ضعیفی از خود به نمایش بگذارند.
«چرا گریه نمی کنی؟» از آن دست آثار شبهروشنفکری است که احتمالاً تنها به مذاق سازندگان و اطرافیانش خوش خواهد آمد. اثری که احتمالاً با انبوهی از برچسبهایی مانند “پستمدرن” یا “نیهیلیستی” مواجه خواهد شد تا بهاینترتیب، از گزند نقدهای تندوتیز در امان باشد. اما اگر این تعارفهای مبتذل را کنار بگذاریم، باید گفت که جدیدترین اثر علیرضا معتمدی چیزی جز یک اثر ضعیف، با انبوهی از مشکلات تکنیکی نیست. فیلمی که بهطورقطع، سازندگانش آن را جدی خواهند گرفت؛ اما این جدیگرفتن تنها معطوف به همان جغرافیای سازندگانش خواهد شد!
نمره: 1/10
منتقد: میثم کریمی
وسط بیابان یهو گشت پلیس میاد که دوتا کادری سوار اون هستند و موقع بازداشت طرف، یکیشون همراه بازداشتی میره عقب و یکیشون هم میشینه رو صندلی شاگرد و بعد کات
حالا کی قراره رانندگی کنه؟ جن؟! 🥴
این تازه استارت فیلم بود، دیگه ببین در ادامه چه گلهایی کاشتن
ولی واقعاً بیایمانی و پوچگرایی و بیبند و باری و همچنین روح و روان مریض آدمهای معاصر کاملا هویدا هستش مخصوصاً در میان ملحدین و بیدینها موج میزنه. این فیلم و عواملش نماینده آنها هستش.
فیلم به شدت خسته کننده بود.
واقعا مزخرف و بی ارزشه
اول فیلم وقتی عمه ی علی اونو به خونه بر میگردونه، یک ظرف میوه تازه رو پیشخوان (شما بگو کانتر) بود، علی یک سیب تازه بر میداره و گاز محکمی به سیب میزند.
از همین سکانس حساب فیلم دستتون میاد که کلا قرار هست با اشیاء، آدم ها و موقعیت هایی روبرو بشین که معلوم نیست از کجا اومدن و هیچ فکری در موردشان نشده. در مثال ظرف میوه فقط گفتن «ظرف میوه رو بذارید باشه». حالا کی گذاشته؟ کی شسته؟، کی خریده؟ مهم نیست، فقط قاب تصویر شاید خوب بشه. به همین سادگی.
شما ظرف میوه رو در نظر بگیر، برو تا آدم های مهمی مثل مانی حقیقی و باران کوثری که چرا باید بی دلیل جایی باشند که اصلا نباید باشند، یا اینکه امکان نداره بتونن اونجا باشن. علی مصفا که گل سر سبد. البته قاب تصویر برای کلیپ های اینستاگرامی خوب کار کرده.
بعنوان بیننده ی خیلی آماتور، میتونم خودم رو تسلی بدم و بگم فیلم سورئال بود، سخت نگیر…. اما چه کنم که نمیشه. نمیتونم.
هنوزم زباله دونی سینمای ایران بیننده داره؟!منطقه🗿🗿🗿
ی فیلم نامه یک خطی میزاریم شخصیت اول نهیلیسم بعد چنتا بازیگر معروف میاریم بعد میگیم مواد مخدر جواب نمیده ، مذهب جواب نمیده ، عشق و دوست دختر هم جواب نمیده ، بعد ی اتفاق پارادوکسیکال باعث میشه طرف گریه کنه . همین ،این میشه فیلم شبه روشن فکری و خودمم تو فیلم هم کارگردانی میکنم هم بازی و اصلنم خودشیفته نیستم . همه هم تو فیلم نگران من میشند . کلی هم دختر خوش تیپ دورمو گرفتند و عاشقم هستند.
مزخرف محض،حیف اونهمه زمانی که برای دیدن این فیلم گذاشتم
این آقای معتمدی از همون دهه هشتاد که منتقد سینما بود همیشه با هنرپیشه های زن تو محافل و جشنواره ها دیده می شد کلا این جماعت چپ کرده توخالی رو که تمام وجودشون ادای درک نشدن توسط بقیه است نباید جدی گرفت
این بررسی اینجور فیلمای افتضاح رو فقط بخاطر طنز خوبتون می خونم
اکثر مواقع، اگر انتقادی به فیلمهای ضعیفی که فقط دورهمی بازیگران مشهورهست بشه، سریع میگن فیلم مربوط به طبقه روشنفکره و از فهم و درک شما خارجه..