بهراد رشوند: سالن اصلی مرکز همایشهای میلاد در سومین سانس از روز اول جشنواره چهل و سوم، میزبان یک فیلم متفاوت با ستارههایی ناشناخته و حال و هوایی طنزگونه برخلاف دیگر فیلمهای تاریخی – جنگی آن روز بود. یک زنگ تفریح ۹۰ دقیقهای برای تمام آنهایی که از پلانهای خون و خونریزی و سکانسهای پُر زد و خوردِ توام با درام و بعضا کلیشهای ژانرهای تکراری خسته بودند و بعد از صرف نهار و سنگینیِ ما به ازایش، در آستانه یک چُرت اساسی با دیدگانی خوابآلود برای چند دقیقه به فیلم سوم شانس دیده شدن دادند و «سونسوز» در جواب لطف و محبت اهالی رسانه، از همان دقایق ابتدایی همچون یک کافئین خالص عمل کرد و این خماری و نشئگی پسا غذا را به طور تمام از سر عزیزان پراند. «سونسوز» به ترکی یعنی بیانتها و در اینجا نام یک روستای به غایت فکاهه با یک قصه بامزه و روایتی ساده از کاراکترهایی کارتونی است. در این روستا زنان نازا هستند و مردان به همین علت از آنها جدا میشوند، بعد پشیمان شده، تجدید فراش کرده و مجددا جدا میشوند! تا اینکه میبینیم مشکل اساسا از زنان روستا نبوده و این مردان آن هستند که به اصطلاح اجاقشان کور است.
هر سکانس از فیلم با اصلاحی مختصر در فیلمنامه توانایی تبدیل شدن به یک فیلم کوتاه را دارد. در اصل «سونسوز» زنجیرهای از فیلمهای کوتاه است که از یک سناریو واحد سرچشمه میگیرند؛ در حالی که ابدا نه از ریتم میافتد و نه درگیر کلیشههای پوشالی و افاضات شعاری میشود. مُهر قصههای مادربزرگها را دارد. یک داستانک شیرین و شنیدنی است در قالب یک فیلمنامه بلند سینمایی. میتوان گفت تقریبا تمام بازیگران فیلم افراد ناشناس و از اهالی روستا هستند و تنها مریم مومن در آن میان، بازیگر حرفهای سینما به شمار میرود. اما قدرت بازیگیری کارگردان از تک تک آن افراد مجهول الهویه و بینام و نشان در این عرصه، ستارگانی هم تراز با بازیگران سطح اول سینما را ساخته است. طراحی صحنه و گریم در خدمت قاب قدم بر میدارد. هیچ چیز از مسیر داستانگویی سبقت نمیگیرد. همه چیز با یک هماهنگی خاص در هم تنیده میشود. سکانس زایمان پیرزن ۶۰ ساله یک کمدی کلاسیک است. مصاحبه اهالی روستا با نحوه دکوپاژ و میزانسن کارگردان رو به دوربین کاظم، آدم را یاد آن سکانس شاهکار بازجویی در هزاردستان میاندازد. شخصیت مسلم (با بازی عالی حمدالله سلیمی) یک حلوای تمام عیار است. زبان آذری فیلم کاملا با اتمسفر آن همخوانی داشته و زیرنویس فارسی به مدد روند جذاب قصه برای مخاطب بهسان جملات یک کتاب مصور و خواندنی ظاهر میشود.
«سونسوز» دسر خوشمزه و دلچسبِ بعد از وقت نهار برای اهالی رسانه بود. یک قندِ درون چای با شیرینی اندازه. یک فیلم ساده به دور از شوآف، جدا از شعارزدگی و بیزار از خودنمایی. ممنون از رضا جمالی و تمامی عوامل زحمتکش فیلم «سونسوز». (فیلمی که بعدتر در نشست خبریاش متوجه شدیم با محدودیتهای مالی فراوان، کمترین بودجه و حداقل هزینه ممکن ساخته و تهیه شده است.)
وای که چقد خندیدیم😂
خیلی خنده دار بود
خدا رحمت کنه. سینمای ایران همون ده سال پیش که باز شد مرد. اینا فیلم نیستن. اینا هیچی نیستن. فقط دوربین روشن میکنن چرند و پرند ضبط می کنن فک میکنن ریدلی سکاتن. سینما دسته کساییه ک ده تا فیلم تاریخ سینما ندیدن و سبک و استایل کارگردانارو نمیشناسن. هیچی از فیلمنامه نویسی و داستان گفتن نمیدونن. حلال نیست اون پولی ک در میارن
عالی در خلخال مثل اینکه فیلم برداری شده. سونسوز یعنی ادامه ندار. کسی که دنباله نداره.
جناب بهراد رشوند منو یاد قاآنی شاعر زمان قاجار میندازه که در مدح مردان دربار قاجار شعر می سرود..و از اون کج و کوله ها ..قهرمانان ملی میساخت…..یعنی ولش کنی کم کم به عوامل فیلم کرامات ملکوتی هم نسبت میده …و اینکه اگر این فیلم را دور تند ببینیم وباسیر را شفا میدهد و اگر دور کند ببینیم برای رفع باد معده مناسب……چه خبره؟؟؟؟
داداش تو فیلمو ندیدی اظهار نظر هم می کنی؟
بحث فیلم نیستش…بحث نثر و قلمه جناب رشونده…ایشون در مورد هر فیلمی جوری می نویسه و اغراق می کنه انگار اون فیلم اشرف مخلوقاته….
نظرشه به هر حال
من خودم فیلم رو دوست داشتم و به نظرم نویسنده محترم در موردش بد ننوشته
میدونم قصدت از انتشار این پست ترول کردن ما بود
ولی اصلا شوخی قشنگی نبود مووی مگ