داستان فیلم توهم بزرگ (The Grand Illusion):
در جریان جنگ جهانی اول، اسیران فرانسوی تلاش می کنند تا از اسارت فرار کنند اما…
کارگردان:
ژان رنوآر (Jean Renoir): یکی از بزرگترین کارگردانهای تاریخ سینما و از تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم است. آثار او نه تنها در سینمای فرانسه، بلکه در سراسر جهان الهامبخش نسلهای مختلف فیلمساز بودهاند.
تولد و خانواده
ژان رنوآر در ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۴ در پاریس، فرانسه به دنیا آمد. او دومین پسر نقاش بزرگ امپرسیونیست، پیر-اوگوست رنوآر (Pierre-Auguste Renoir) بود. ژان دوران کودکی خود را در محیطی سراسر هنر و زیبایی سپری کرد و این تأثیر را بعدها در نگاه هنری و زیباییشناسانه آثارش میتوان دید.
تحصیلات و جوانی
رنوآر جوان چندان به تحصیلات دانشگاهی علاقهمند نبود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را در پاریس گذراند اما بیشتر تحت تأثیر فضای هنری خانه و برادر نقاشش بود. در دوران جنگ جهانی اول، ژان به ارتش فرانسه پیوست و مدتی به عنوان سواره نظام و سپس خلبان خدمت کرد و در این دوران از ناحیه پایش مجروح شد.
ورود به دنیای سینما
پس از پایان جنگ، رنوآر تحت تأثیر هنر پدرش و علاقهاش به روایت داستان، به سینما گرایش پیدا کرد. اولین فیلمش را در سال ۱۹۲۴ با نام “دختر آب” (La Fille de l’eau) ساخت. در دهه ۱۹۲۰ و اوایل ۱۹۳۰، او چند فیلم صامت ساخت اما شهرت واقعیاش با ساخت فیلمهای ناطق آغاز شد.
دوران طلایی ـ شاهکارها و تأثیر جهانی
رنوآر در دهه ۱۹۳۰، شاهکارهایی خلق کرد که همچنان جزو بهترین آثار تاریخ سینما محسوب میشوند:
- Ilusion بزرگ (La Grande Illusion | 1937): فیلمی درباره جنگ و بشریت که مورد تحسین جهانی قرار گرفت و حتی نامزد اسکار بهترین فیلم شد. این فیلم توسط نازیها در آلمان ممنوع شد.
- قوانین بازی (La Règle du Jeu | 1939): شاهکاری انتقادی و طنزآمیز درباره لایههای اجتماعی، که ابتدا مورد سوءتفاهم قرار گرفت اما بعدها به عنوان یکی از برترین فیلمهای تاریخ شناخته شد.
- نانا (Nana | 1926) و تونی (Toni | 1935) و مارسِیِز (La Marseillaise | 1938): از دیگر آثار او هستند که سبک واقعگرایانه و رویکرد انتقادی رنوآر را نشان میدهند.
مهاجرت به آمریکا
با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه توسط آلمان، رنوآر ناچار شد فرانسه را ترک کند و به آمریکا (هالیوود) مهاجرت کرد. در هالیوود، فیلمهای موفقی مانند:
- روزگاری روستا (The Southerner | 1945)
- زن رودخانه (The River | 1951)
را ساخت، که البته با فضای محصولات هالیوودی تفاوت داشتند و سبک اروپایی خودش را حفظ کرده بود.
سبک و رویکرد هنری
ژان رنوآر به واسطه نگاه انساندوستانه، نقد اجتماعی، نمایش لایههای مختلف جامعه و داستانگویی چندبُعدی مشهور است. او از حرکت دوربینهای سیال، ترکیب واقعگرایی با طنز تلخ و توجه به شخصیتهای پیچیده بهره میبرد. فیلمهایش ترکیبی است از رئالیسم شاعرانه، طنز اجتماعی و نگاه انتقادی.
دستاوردها و افتخارات
- فیلمهای رنوآر همواره در فهرست «صد فیلم برتر تاریخ سینما» دیده میشوند.
- فیلم “قوانین بازی” در صدر لیست مجله Sight & Sound از بهترین فیلمهای تمام دوران قرار گرفته است.
- آثار او الهامبخش کارگردانان بزرگی مانند فرنسوا تروفو، اورسن ولز، فرانچسکو رزی، ساتیاجیت رای و بسیاری دیگر بوده است.
- رنوآر در سال ۱۹۷۵ موفق به دریافت اسکار افتخاری از آکادمی اسکار شد.
سالهای پایانی و مرگ
ژان رنوآر پس از بازگشت به اروپا، ادامه زندگی خود را بین فرانسه و آمریکا سپری کرد و در زمینه نویسندگی و تهیهکنندگی هم فعال بود. او در ۱۲ فوریه ۱۹۷۹ در کالیفرنیا بر اثر بیماری در سن ۸۴ سالگی درگذشت.
میراث
ژان رنوآر یکی از ستونهای فرهنگ و هنر فرانسه و جهان محسوب میشود. آثارش همچنان مورد تحلیل و بازخوانی قرار میگیرند و سبک انسانی و عمیق او، مرزهای زمان و مکان را درنوردیده است.
بازیگران:
ژان گابَن (Jean Gabin): یکی از مشهورترین و محبوبترین بازیگران تاریخ سینمای فرانسه بود که با شخصیتهای مردانه و کاریزماتیکش شناخته میشود. او در ۱۷ مه ۱۹۰۴ در پاریس به دنیا آمد و پسر یک زوج هنرمند تئاتری بود. گابن کار خودش را از تئاتر و کافههای پاریس شروع کرد و به تدریج وارد سینما شد.
در دهه ۱۹۳۰ با بازی فوقالعادهاش در فیلمهایی مانند “پپله لو موکو” (Pépé le Moko)، “ناشرین اسکله” (Le Quai des Brumes)، “وحشی” (La Bête Humaine) و به ویژه “توهم بزرگ” (La Grande Illusion) ساخته ژان رنوآر، خیلی زود به چهرهای محبوب و نماد مرد فرانسوی بدل شد. نقشهایی که گابن بازی میکرد معمولاً مردانی جدی، صادق، گاهی سرخورده اما با قلبی مهربان بودند. صدای بم، چهره سرد و بازی طبیعیاش، باعث شد سبک بازی او بسیار واقعگرایانه و تاثیرگذار باشد.
در دوران جنگ جهانی دوم، مدتی به آمریکا مهاجرت کرد و سپس بعد از پایان جنگ به فرانسه برگشت و دوباره به سینما بازگشت و در نقشهای متفاوت و تاثیرگذار به کارش ادامه داد. بعد از جنگ، در دورهای طولانی در فیلمهای پلیسی و درام مثل “حکم” (Le Clan des Siciliens)، “مگو” (Maigret) و “رویای بزرگ” به ایفای نقش پرداخت و همچنان جایگاه بالای خود را بین مردم حفظ کرد.
ژان گابن در طول دوران کاریاش جوایز زیادی دریافت کرد و تا سالهای پایانی عمرش فعال ماند. او در ۱۵ نوامبر ۱۹۷۶ درگذشت اما هنوز هم به عنوان یکی از اسطورههای بزرگ سینمای فرانسه و نماد بازیگری واقعگرایانه شناخته میشود.
نکاتی که احتمالاً درباره توهم بزرگ (The Grand Illusion) نمیدانید:
یوزف گوبلز دستور مصادره فیلم را داد و ژان رنوآر را «دشمن شماره یک سینمایی» خطاب کرد.
نسخه اصلی نگاتیو فیلم «The Grand Illusion» که توسط آرشیویست آلمانی، فرانک هانسل پس از دستور گوبلز به برلین منتقل شده بود، سرانجام به آرشیو مسکو رسید
رنوآر در دهه ۱۹۶۰ با یک نسخه بیکیفیت کار میکرد و نمیدانست نگاتیو اصلی در مبادلهای با آرشیو تولوز دوباره به فرانسه برگشته است.
اریش فون اشتروهایم در اوایل فیلمبرداری با رنوآر دچار اختلاف شد اما بعد از گریه و مشاجره هر دو، صلح کردند و قول دادند همکاری کنند.
فون اشتروهایم بعداً از رنوآر به عنوان دوست و کارگردانی فهمیده و هنری یاد کرد.
بازیگر خردسال نقش «لوته» پیش از اکران فیلم بر اثر آنفلوآنزا درگذشت.
لباس ژان گابن در فیلم، در واقع لباس واقعی خود ژان رنوآر بود که در جنگ جهانی اول سرباز بوده است.
عنوان فیلم «توهم بزرگ» اشاره دارد به کتاب نورمن آنجل که جنگ را منسوخ و غیرمنطقی میدانست.
رنوآر مجبور شد صحنههای هوایی را حذف کند چون تهیهکنندگان امکان تهیه هواپیما نداشتند و بعدها این موضوع را خوششانسی و دلیلی برای بهبود فیلم دانست.
«The Grand Illusion» نخستین فیلم غیرانگلیسیزبان بود که نامزد اسکار بهترین فیلم شد.
نقش فون اشتروهایم که ابتدا قرار بود دو نفر مجزا باشد، به فردی کلیدی در رابطه با مرگ اشرافیت و مسأله طبقات اجتماعی بدل شد.
بسیاری از سکانسهای فون اشتروهایم بداهه و دیالوگها به صورت مشترک بین او و رنوآر به سه زبان نوشته و ترجمه شد.
فون اشتروهایم در طراحی لباس و دکور، حتی تا جزئیاتی مانند گلدان گل اتاق شخصیتش، نقش داشت.
صحنههای بیرونی فیلم «The Grand Illusion» در آلزاس فرانسه که فضای آلمانی دارد، فیلمبرداری شد.
فون اشتروهایم کمک کرد رابطه با شخصیت مارشال عمیقتر و از کلیشه «هون وحشی» فاصله بگیرد.
جایزه وولپی جشنواره ونیز ویژه برای این ساخته شد؛ چون ایتالیا آن را ممنوع کرده بود و نمیتوانست جایزه موسولینی را دریافت کند.
فیلم «The Grand Illusion» یک اثر ضدجنگ است و هیچ صحنه نبردی ندارد.
فون اشتروهایم برای نقش خود داستان زمینهای ساخت: مجروحیت شدید و استفاده از ارتز و دستکش برای پوشاندن سوختگیها.
شخصیت یهودی و ثروتمند روزنتال، به رنوآر امکان بررسی همزمان مضامین نژادی و طبقاتی را داد و نقش بازیگر هم با کمک تهیهکننده یهودی غنیتر شد.
رنوآر با همکاری بازیگران و عوامل، بسیاری از صحنهها را به شکل بداهه میساخت.
فون اشتروهایم که سالها در آمریکا زندگی کرده بود، به سختی آلمانی حرف میزد.
فون اشتروهایم بر سر لباس پرستار ارتش با کارل کوخ مشاور فنی، مشاجره شدیدی کرد و یک لیوان پرت کرد.
تهیهکنندگان «The Grand Illusion» در اواسط فیلمبرداری ابراز نگرانی کردند اما رنوآر با تدوین بخشی از فیلم دل آنها را قرص کرد
رنوآر زمانی پایان فیلم را پیدا کرد که نزدیک به اتمام صحنههای بیرونی بود.
در مارس ۱۹۳۸ با ورود ارتش آلمان به اتریش، فیلمبرداری در وین متوقف شد.
پرزیدنت روزولت در نوامبر ۱۹۳۷ به طور اختصاصی این فیلم را در کاخ سفید تماشا کرد.
رنوآر بخش مهمی از سرمایه را با اعلام حضور ژان گابن جذب کرد.
نبردهای شارلروا، تاننبرگ و لیژ که در فیلم مطرح میشوند، همگی در سال ۱۹۱۴ رخ دادهاند.
اورسن ولز این فیلم را یکی از دو فیلمی دانست که حاضر است به کشتی نوح ببرد.
دستیار کارگردان، ژاک بکر، که نقش کوچکیهم بازی کرد، بعدها کارگردان مشهوری شد.
عنوان فیلم «The Grand Illusion» به «آخرین جنگ» هم اشاره دارد؛ اصطلاحی که فرانسویها بعد از جنگ جهانی اول استفاده میکردند.
دژ دواومون که در فیلم آمده، در نبرد وردن نقش مهمی داشت و تلفات فراوان به همراه آورد.
کریستوفر پلامر این فیلم را یکی از غمانگیزترین فیلمهای زندگیاش میداند.
سربازخانهها و قلعهای که در فیلم دیده میشود، در اصل توسط قیصر ویلهلم دوم ساخته شده بود.
ر جنگ جهانی دوم هم آلمانها فیلم را ضدآلمانی و هم فرانسویها آن را ضدجنگ دانسته و ممنوع کردند.
رنوآر به فون اشتروهایم گفت نصیحتها و هشدارها را با لحنی عاشقانه و ملتمسانه بیان کند تا همدلی ایجاد شود.
فیلمنامه «The Grand Illusion» براساس کتاب «Kavalier Scharnhorst» بدون ذکر نام نویسنده ژان دس والیرس نوشته شد که منجر به دعوای حقوقی شد.
برای نمایش بهتر چشمهای ژان گابن در نماهای نزدیک از نورپردازی خاصی استفاده میشد.
هیهکنندگان با استفاده از ظروف نقرهای واقعی مخالفت کردند و رنوآر ناچار شد از نمونههای روکشدار استفاده کند.
ازیگر، اوژن لوریه، مجسمههای صحنه کریسمس را با سیبزمینی درست کرد.
آکیرا کوروساوا این فیلم را در فهرست صد فیلم محبوب خود قرار داده بود.
«The Grand Illusion» نخستین بار در سال ۱۹۳۹ از تلویزیون پخش شد.
تنها نامزدی اسکار فیلم «The Grand Illusion» در شاخه بهترین فیلم بود
فون اشتروهایم نقش مشابهی را در فیلم «بیایمان» (۱۹۱۸) بازی کرده بود.
فیلم «The Grand Illusion»در فهرست «فیلمهای هنری» واتیکان وجود دارد
در نظرسنجی بیبیسی سال ۲۰۱۸، فیلم رتبه سیوششم فیلمهای غیرانگلیسیزبان را کسب کرد.
این فیلم در میان ۲۵۰ فیلم داستانی برتر Letterboxd قرار دارد
راجر ایبرت «The Grand Illusion» را در فهرست «فیلمهای بزرگ» خود آورده است
نازنین آفاق















هر اثری که با علاقه خودم رفتم سمتش، لذت بردم حتی اگر ضعیف بود.
هر اثری که به اجبار و زورِ تو پاچه کردن دیگران (فسیلبازان در صف اول گناهکاران) و حس تکلیف دیدم، کوچکترین ترین لذتی برام نداشت حتی اگر شاهکار بود.
۹۰ درصد سینمای کلاسیک، سینمای فسیلبازان است که در پاچه میرود، لذتی ندارد و لذت واقعی هم میکشد!
همش بر اساس سلیقست،یکبار یه اصطلاحی به کاربردی در مورد ماها یادم رفته اسمشو،ولی حقیقت اینه شخصن عاشق فیلمهای کلاسیکم چون عاشق تمام المانهای اون دورانم،لباسها،ارایششون،سبک معماری،اتوموبیلهای اون دوران ،موسیقی،چوب و چرمو……من با اولین حقوقم یه گرامافون خریدم و هر وقت بخوام ارامش پیدا کنم صفحه میذارم و تنها کسیم تو دانشگاه که با قلم خودنویس می نویسم،تو چهارده سالگی عکسهای بوگارت و ویسکونتی رو دیوار اتاقم بود،عاشق اون دورانم،حاضرم یه دست نداشتم تو اون سالها بودم،حالم از هزاره سوم به هم می خوره از همه چیزش،
داشتن سلیقه شخصی حق مسلم هر انسانی است ولی هیچکس حق تحمیل سلیقه و عقیده نداره
تنها کسایی که من دیدم عقیدشونو تحمیل می کنند مدرنیستها در هر زمینه ایی هستند.غافل از انکه انچه پزش را میدهند ،فونداسیونش کلاسیک است.در مورد سینما و موسیقی،ساختار های کلاسیک همچو ذره کوارک ماهیت انچه حالا پزش را میدهید ساخته اند.جهت یاداوری و مثال یادتان نرود اولین ابر قهرمان یعنیسوپر من،بیش از هشتاد سال پیش و در همان دورانی و توسط کسانی که ازشون متنفری به دنیا ارائه شد
مخالفم.
برو پفک بخر
بشین پا کارتونه پلنگ صورتی
تو رو چه به فیلم کلاسیک
🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮