احضار: آخرین مراسم (The Conjuring: Last Rites) تازهترین قسمت از سری فیلم های محبوب و البته بحثبرانگیز The Conjuring است؛ مجموعهای که از همان قسمت اول توانست جایگاه ویژهای در قلب طرفداران ژانر وحشت پیدا کند. جیمز وان با قسمت نخست در سال ۲۰۱۳، نشان داد که میتواند وحشت را از دل کلیشهها بیرون بکشد و با بهرهگیری از ریتم داستانگویی دقیق، فضاسازی حسابشده و بازیهای قوی، تماشاگر را سر جایش میخکوب کند. اما مسیر این فرنچایز به مرور، از آن خلاقیت فاصله گرفت و به قلمرو تکرار و محتواهای «صنعتی» کشیده شد؛ و «آخرین مراسم»، شاید بیش از هر زمان دیگری به کلیشه ها گرایش پیدا کرده.
فیلم در بدو شروع، عملاً به تماشاگر اعلام میکند که نباید انتظار نوآوری یا غافلگیری داشته باشد. داستان به جای شروع با ضربه روایی یا تعلیق، با لحظات خانوادگی بیربط آغاز میشود: جشن گرفتن، خوراکی خوردن، پینگپنگ، و حتی پیادهروی عاشقانه. همه اینها در محیطی که قرار است منبع وحشت باشد، یک حاشیه طولانی و بیهدف ایجاد کردهاند. این سکانسها نه مقدمهای برای ورود به ماجرای ترسناک هستند، نه شخصیتپردازی حسابشدهای ارائه میدهند.
هسته مرکزی داستان، حول یک شیء تسخیرشده (آینه) میگذرد، اما ارتباط این شیء با شخصیتهای اصلی تا نیمه فیلم هم مبهم باقی میماند. مخاطب نمیداند دشمن کیست، چرا و چگونه به این خانواده یا زوج وارد شده. در نسخههای موفقتر سری، تهدید از همان ابتدا تعریف میشد و خط ماجرا از نقطه آغاز تا نتیجهگیری روشن بود. اینجا اما فیلمنامه هر بار با پرشهای بیمنطق، سعی میکند خود را به وحشت برساند، ولی تنها چیزی که به دست میآید، یک مجموعه پراکنده از اتفاقات نامرتبط است.
بیش از نیمی از فیلم، با کشدادن موقعیتها و تکرار رفتوآمدها پر شده. شخصیتهای جنزده، صبحانه میخورند، با هم شوخی میکنند، آخر هفته برنامه کودک تماشا میکنند، و شب وارد رویارویی با جن میشوند. این نوسان بین عادی بودن و اوج بحران، بدون پیوستگی یا منطق روایی، باعث میشود حتی صحنههای به ظاهر ترسناک هم بیاثر شوند. به جای حس تهدید دائمی، تماشاگر فقط منتظر است شخصیتها دوباره سر میز غذا برگردند!
فیلمنامه با افزودن چند شخصیت جانبی (یک دختر جدید و دامادی لوس و بینمک)، تلاش کرده تنوع ایجاد کند، اما این تلاش برعکس عمل کرده. بازیهای تصنعی و بیانرژی این کاراکترها نه تنها کمکی به داستان نکرده، بلکه بار منفی آن را بیشتر کرده. داماد یادآور تیپهای کلیشهای هالیوود دهه ۸۰ است، و دختر با بازی ضعیفش هیچ نقشی جز پر کردن دقایق ندارد.
کانجورینگ در گذشته، از طریق هوشمندی در استفاده از صدا، نور، و موقعیتهای روانشناسانه، ترس را منتقل میکرد. اینجا اما تقریباً همه چیز وابسته به افکتهای صوتی بلند و ناگهانی است. این ترفند، آنقدر سطحی استفاده شده که اگر صدای فیلم را قطع کنید، عملاً چیزی برای ترسیدن باقی نمیماند. حتی جلوههای ترسناک واقعی که در فیلم وجود دارد (مثل سکانسی که شخصیت تلویزیون را بررسی میکند و ناگهان مورد حمله قرار میگیرد)، محدود به یکی دو لحظه یکدقیقهای است.
«The Conjuring: Last Rites» نه تنها ادامهای شایسته برای دو قسمت اصلی نیست، بلکه حتی به قسمتهای فرعی و اسپینآفهایی مثل Annabelle: Creation نزدیک نمیشود. این قسمت نمونهای از روند تجاریسازی مطلق ژانر وحشت است؛ جایی که استودیوها با کشیدن خط تولید، برند را زنده نگه میدارند، بیآنکه به کیفیت و اصالت فکر کنند.
نقد ویدئویی فیلم The Conjuring: Last Rites (احضار:آخرین مراسم) را در ادامه ببینید:
اگر طرفدار دو آتشه «احضار» هستید، تماشای «The Conjuring: Last Rites» شاید صرفاً برای کاملکردن مجموعهتان قابلقبول باشد. انتظار ترس واقعی، یا داستانگویی منسجم، نداشته باشید. تنها نقطه قوت شاید همان یکی دو لحظه تعلیق باشد که یادآور گذشته پرافتخار فرنچایز است. اما بهعنوان یک فیلم مستقل در ژانر وحشت، «آخرین مراسم» هیچ چیز جدیدی ارائه نمیکند و حتی استانداردهای فعلی را هم پایینتر میآورد.
نمره: 3/10
منتقد: میثم کریمی










گوشه تاریکاتاق کز کرده و دفتر مخصوصش را به بغلش میفشرد و هیستریک و لرزان ،نجوایی از میان فکهای قفل شده اش شنیده میشد:(امکان نداره…امکان نداره)با دستهای لرزان دفترش را ورق زد،پر بود از عدد و نمودار،جاهایی خط زده شده بود،اعداد روچک کرد،از سالها قبل همیشه لایکها و دیسلایکهای همه رو میشمرد و در دفتر ثبت میکرد،اعداد ومنحنی ها دروغ نمی گفتند،لایکها کم و دیسلایکها در این هفته زیاد شده بودند،برای لحظه ایی انگار اعداد و دیسلایکها همچو حشراتی جهنمی از دفتر بیرون جهیده به درون پوستش خزیدند،دفتر را وحشت زده به گوشه ایی پرت کرد،حس میکرد دیسلایکها دارند از درون او را زنده زنده میجوند،یادش امد قرص کلونوپین را که دکتر بیمارستان تجویز کرده نخورده اما دیگر برایش مهم نبود،حتی دنیا برایش اهمیت نداشت،لرزان و لنگان خود را به آیینه رساند و به انعکاس پژمرده تصویرش گفت:(تو باهوشی،صاحب نظری قدیمی هستی) مستاصل و در هم پیچیده گوشی را برداشت و شماره ساقی محل را گرفت(الو…اصغر؟منم شاهرخ…نه ببخشید ژان…)
ساقی محل:(چرا پرت و پلا میگی سایکوپت…مگه سایکوپت نیستی؟شاهرخ و ژان کیه؟)
-(اره خودمم …چرا فحشم میدید عرزشی فسیل..زود خودتو برسون)
گوشیرا به رویمیز انداخت،نفس عمیقی کشید،با رژ لبی که کش رفته بود روی دیوار درشت نوشت(مرگ بر فسیلها)خندید،خنده هایش شدید تر و سنگین تر شد،می دانست بعد از امدن اصغر،خودش را خواهد ساخت و مت آمفتامینی که در بدنش پاشیده میشود در زمانی سریع تر از ضربه شلاق ،او را به عالم هپروت برده و لایک و دیسلایکها را فراموش خواهد کرد.
(بر گرفته شده از کتاب «برزخ سایکوپتها همیشگیست»نوشته سین)
کلا از فیلم سوم از مسیرش خارج شد
من با اسم آرش میام حداقل یه شماره یا پسوند میذاشتی
دقیقا
سلام و احترام نقد شما را قبول دارم به شخصه گذاشتم آخر شب دیدم شاید یک فیلم ترسناک حسابی باشد ولی 2 سوم فیلم چیزی برای ترساندن نداشت و درام و اجتماعی بود آخر فیلم هم مثل فیلم های دهه هشتادی یک مقدار هیجان داشت ولی بنده راضی نبودم خلاصه این فیلم هم تمام شد امیدوارم قسمت بعدی ترسناک و خلاقانه باشد تشکر.
چرا ایینه رو توی روز روشن جابه جا نکردن
بسیار حوصله سر بر، دریغ از یک صحنه ترسناک موفق. دیگه کم کم داشت خوابم میگرفت.
متن من کنایه بود حالا فکر نکنید کمدیه ولس به شدت مسخره بود
این قسمت خیلی خنده دار بود نزدیک بود از خنده بمیرم مخصوصا قسمت اخرش که اینه با سرعت ۲۴۰ کیلومتر بر ساعت دور خودش میچرخید😂
دیدم اکثر کانجیورینگها رو ندیدم ولی این عالی بود
با نظر نویسنده موافقم
اقا کسای ک دوس نداشت منتظر پایتخت جدید باشید
هر هر هر …یعنی چیحالا ؟
منکه دوس داشتم چون از بقیه فیلم ترسناکا بهتره ،اما پراکندگی داستان ، عادی رفتار کردن جن زدها ،بازیه ضعیف بازیگرای جدید، و سریع شکشت خوردن شیطان اصلی ، و تغریبن هیچ ربطی به آنابل نداشتن ،ضعف های کار بود ،من نمره 6.۷میدم
تغریبن ؟
عزیزم تو بچسب به مدرسه و کلاس املا رو نپیچون
یاد نمایش مار گیر ها و پرده خونی های دوره گرد خودمون افتادم آخرش هم آنقدر پیش در آمدو کش میدادن تا بیشتر تماشاچی ها حوصله شون سر میرفت و میرفتن.
بنظرم فیلم داشت خوب پیش میرفت اماواقعااینکه چطوراون جن دست ازسرشون برداشت واقعامسخره وبی منطق بود،جنی که انجیل روحتی اتیش زد،چجوری بایه جمله ساده میزاره میره،متاسفانه این بخشش رودوست نداشتم چون بنظرم خیلی غیرمنطقی بودواینکه یه اتفاق خیانت امیزی درگذشته تواون خونه افتاده بودچه ربطی به جن داشته،ازاین اتفاقا که زیادبوده چرااونا تبدیل به جن نشدن،یخرده مسائل باهم جور درنمی اومدواین منوناراضی کرد
جنه روح اون سه نفر رو تحت اسارت درآورده بود و ازشون برای آسیب زدن به اینا استفاده میکرد
تو خود فیلم توضیح داد
من از لحظه ای که این مجموعه رو دنیای سینمایی کردن، دیگه دنبال نکردم. کلا دنیای سینمایی و تلویزیونی مشترک یه ایده شکست خوردست، یونیورسال یه چیزی حالیش بود تو دهه بیست بیخیالش شد! MCU هم که ده یازده سال درش موفق بود یه استثناء است که بعد اون هم به مشکل خورد و الان اینقدر کمیت بر کیفیت غلبه کرده که شما میبینید وقتی میخوان از نقاط قوت فیلمی مثل چهار شگفت انگیز جدید بگن، میگن که «نیازی نیست هیچ فیلم و سریالی قبلش ببینی.»
این از نکته مرتبط و درباره فیلم؛ اما نکته غیر سینمایی که میخوام مطرح کنم و توجهات رو نسبت بهش جلب کنم، هایجک قسمت کامنت های سایت مووی مگ توسط عده ای (عمدتاً عرزشی و سایبری که البته همیشه پای یک عده فسیلباز حقیر هم در میان است) هستش که دیگه اینقدر به ته خط رسیدند که دیگه مثل قدیما کسی مثل محمد جواد- که البته یک اسکل تمام عیار بود ولی بر یک لِوِلی از بحث و استدلال تسلط اندکی داشت- رو نمیفرستند برای ماله کشی و مغلطه! اتفاقی که افتاده این هست که عرزشی های فعال فعلی یک عده مغز نخودی هستند با اسم هایی که به خیال خودشون بوی زهد و آرمان های اون روزهای اول را میدهد (ندار و گدا و بنده بی ادعا و اینجور اسامی) با کلامی در سطح سریال های ماه رمضونی هفده هجده سال پیش که «حق بر باطل پیروز میشود» و «همیشه با خدا باش» و این حرفا!
از این رو، نکته اولی که بعنوان قدیمی ترین، باهوش ترین و صاحب نظر ترین کاربر مووی مگ توصیه میکنم، استفاده از نوعی حشره کش منطقی برای از بین بردن بنیان سست فکری این …هست که در این آخرین مرحله از حیات ننگینشون زیاد مایه آزار نشن!
راهکار دیگری هم که من متوجه شدم این موجودات سایبری استفاده میکنن، دیسلایک بامبینگ کامنت های کاربران خاصی هست به این امید که اعتبار نظراتشون رو کم نشون بدند، یا اینکه به خیال باطل کلا از فضای وب فراریشون بدن.
در این مورد هم من بعنوان یک اندیشمند، اعلام میکنم که از امروز در سایت مووی مگ، لایک و دیسلایک کاملاً فاقد ارزش میباشد!
باتشکر
وای بچه ها
قدیمی ترین، باهوش ترین و صاحب نظر ترین اندیشمند امبل وارد میشود😂
بچه خوشگل
تونستی یه مقدار از اندیشمندیت رو بذار واسه طریقه نوشتارت
وقتم کردی یه مقدار در مورد خود فیلم نظر بده ببینیم صاب نظریت تا کجا پیش رفته
عرزشی ببند در سطل ….رو
من هم به عنوان اسطوره اینتلکوتوئل ها میگم درست میگی و موافقم بات اما اندیشمندترین و دانشمندترین نیستی
باهوش هم که اصلا نیستی.
هرسه تا رو هستم به کوری چشم عرازش و فسیلبازان …
نگو که تو این اوضاع بلبشو و دلار صدوبیست هزارتومنی تنها دغدغت تعداد لایک دیسلایکه.نکنه میشماریشون؟اره میشماری؟🤔
وقتی یکی منگ و هپروتی و غم نداشته باشه لایکا روهم میشماره دیگه
در حال حاضر فقط یک …به نام سین براش دیس و لایک مهمه واسه همینم بطور غیر نورمال هرروز نسبت رو تغییر میده!
دیگه وقتی کارگردانش خود جیمز وان نیست چه انتظاری دارید معلومه میشه زباله
واقعن فاجعه بود، و بدترین بخشش گریم موجودات شرور و ماورایی بود که بیشتر خنده دار و مسخره بودند تا ترسناک،در بهترین حالت شبیه جادوگرایی که تو انیمیشنها کلاسیک سوار جارو پرواز می کنن اما به جای رنگ سبز ،زردشون کرده بودند