خلاصه داستان :
فرهاد ( احمد مهرانفر ) و الهه ( نگار جواهریان ) قرار است در چند ساعت آینده در حیاط خانه جدیدشان، مراسم ازدواجشان را برگزار کنند. اما ساکنین قبلی خانه به نامهای محسن ( رضا عطاران ) و مژگان ( پانته آ بهرام ) که می بایست خانه را پیش از مراسم عروسی تحویل این زوج جوان می دادند، دچار مشکل می شوند و حالا این دو خانواده می مانند و کلی وسائل که در خانه و حیاط قرار گرفته است.
کارگردان :
عبدالرضا کاهانی: متولد 1352 در شهر نیشابور هست و کارش را با ساخت فیلمهای کوتاه آغاز کرد اما ورود رسمی اش به دنیای سینما با فیلمنامه نویسی فیلم « سفر به شرق » ( 1380 ) آغاز شد. پس از « سفر به شرق » « کاهانی » وارد عرصه کارگردانی شد اما چندان مورد توجه واقع نگردید تا اینکه در سال 1387 فیلم تحسین شده « بیست » را با انبوهی از ستارگان سینما روانه سینماها کرد که مورد استقبال مردم و منتقدین قرار گرفت. « آن جا » فیلم بعدی « کاهانی » محسوب می شد که در نطفه بایکوت شد! در سال 1388 نیز « کاهانی » فیلمی نام « هیچ » را کارگردانی کرد که این یکی با حواشی بسیار به سینماها وارد شد و مورد استقبال هم قرار گرفت و در نهایت سال گذشته « اسب حیوان نجیبی است » را روانه سینما کرد که با استقبال بسیار خوبی مواجه شد.
« بی خود و بی جهت » ششمین فیلم کارنامه عبدالرضا کاهانی است.
درباره بیخود و بی جهت :
تا 20 دقیقه ابتدایی « بیخود و بی جهت » شما متوجه نمی شوید که شخصیت های داستان برای چه ماتم گرفته اند !
پس از اینکه تماشاگر با کلی تاخیر سر از مشکلاتی که باعث ماتم گرفتن شخصیت ها شده در می آورد، فیلم وارد ورطه تکرار می شود ولی شوخی های مناسب و موقعیت های جالبی که شکل می گیرد، مانع از خسته شدن تماشاگر می شود.
کاهانی به خوبی موفق شده از موقعیت های ساده و بی ارزش انسانها، کوهی از مشکلات بسازد. کوهی که می توانست با یک اختلاط 2 دقیقه ای به نتیجه برسد اما با دعوا و مرافه و شلوغ کاری ، تنها به بزرگتر شدنش کمک کرده است.
کاهانی کارگردان خلاقی هست. شوخی هایش جذاب و دلنشین و در ساخت موقعیت هم خیلی خوب عمل می کند اما مشکل اینجاست که در برخی موارد زیاده روی می کند. در « بیخود و بی جهت » لحظات زیادی وجود دارد که شخصیت های داستان بی ملاحظه در حال فریاد زدن هستند و این در مرحله اول شاید برای تماشاگر خنده به ارمغان بیاورد اما پس از مدت کوتاهی تبدیل به سوهان اعصاب می شود.
یکی از این زیاده روی ها مربوط به سکانس خوابیدن پانته آ بهرام در زیر کامیون با کلی داد و هوار است که کاملاً زائد است. مدت زمان فیلم چندان طولانی نیست اما این قبیل صحنه های اضافی باعث کوتاه تر شدن زمان مفید فیلم شده است.
بچه بی ادب محسن و مژگان ، یکی از شخصیت های زائدی است که حضورش در ابتدا جالب به نظر می رسد اما زمانی که نقشش در موقعیت ها پر رنگ می شود، با اعصاب تماشاگر بازی می کند! البته اینکه این بچه در این سن چنین رفتاری آن هم با این وقاحت از خود نشان می دهد، خودش نیازمند یک بازنگری اساسی در فیلمنامه دارد.
در اواسط فیلم، مادر الهه وارد خانه او می شود و یکی از بدترین موقعیت های فیلم را ایجاد می کند. اینکه نگار انسان مذهبی است قابل قبول است، اما دلیلی هم ندارد که شخصیت مادر تا این حد خشک و تجملاتی به تصویر کشیده شود. اوضاع زمانی بدتر می شود که ببینیم بازیگر نقش مادر بی آنکه کاری به دیگر بازیگران فیلم داشته باشد، بیشتر در حال مونولوگ گویی است نه دیالوگ گویی!
یک نکته دیگر هم درباره نقش مادر باید عرض کنم و آن اینکه وقتی در اواسط فیلم وارد خانه الهه می شود و چند دقیقه بعد به سر خانه و زندگی اش بر می گردد، دوباره در اواخر فیلم ( شاید یک ساعت پس از ترک محل ) باز می گردد و همان آش و همان کاسه و همان مونولوگ گویی!
یکی از نکات بامزه فیلم ، حضور شاگر راننده در فیلم است که با آن فرم صحبت خاصش، شیرینی زیادی به داستان اضافه می کند.
رضا عطاران کماکان یکی از بهترین های سینمای ایران در خلق کمدی است. شخصیت بی خیال و بامزه عطاران، سالهاست که چه در تلویزیون و چه در سینما جواب داده و به نظر هم می رسد تماشاگران تا مدتها از فرم بازی او استقبال کنند.
پانته آ بهرام با لهجه اصفهانی بامزه اش ، یکی دیگر از خوب های « بیخود و بی جهت » می باشد. بهرام امسال بسیار پرکار بود و نکته مثبت این پرکاری هم اینجاست که در هر کدام از فیلمها ، ایفاگر نقشی متفاوت بود که به خوبی از پس همه آنها برآمده.
نگار جواهریان هم یکی از بازی های خوبش را به نمایش گذاشته است. جواهریان در نقش الهه، بسیار عصبی است و داد و فریادهای گاه و بی گاهش هم تماشاگر را آزار نمی دهد.
احمد مهرانفر در بین 4 بازیگر اصلی فیلم، حضور کم فروغ تری را تجربه کرده است. مهرانفر ایفاگر نقش شخصیتی ساده است که در وضعیت دشوار کنونی درمانده مانده اما همیشه با خنده و شوخی با آن برخورد می کند. خنده های مکرر فرهاد در ابتدا برای تماشاگر بامزه جلوه می کند اما در ادامه و زمانی که مشکلات این 4 نفر وارد بحران می شود، لزومی نبود که این خنده ها ادامه پیدا کند چراکه نه تنها تاثیری بر تماشاگر ندارد، بلکه باعث مضحک شدن صحنه می شود.
در مجموع باید گفت که « بیخود و بی جهت » فیلمی متوسط است که در لحظاتی می خنداند و در لحظاتی توانایی این کار را ندارد. نکته مثبت داستان این است که خیلی زود تمام می شود و به مرحله از دست رفتن طراوتش نمی رسد.
شاید خیلی ارتباطی به این فیلم نداشته باشد اما در فضایی مشابه ، سال گذشته فیلم « کشتار » از رومن پولانسکی را مشاهده کردم که به نظرم یکی از بهترین های سال بود. در « کشتار » هم 2 زوج میانسال را داشتیم که بر سر بچه شان دعوا راه می انداختند و اینجا هم 2 زوج بر سر خانه. برای درک بهتر تفاوت میان دو سینما، پیشنهاد می کنم که « کشتار » را هم مشاهده کنید.
در حاشیه :
کاهانی پیش از اکران « بیخود و بی جهت » گفته بود که علاقه ای به اکران این فیلم ندارد چراکه شرایط اکران مناسب فیلمش فراهم نیست و حوزه هنری هم چوب لای چرخش می گذارد! در نهایت هم « بیخود و بی جهت » اکران شد.
کاهانی همچنین در اظهاراتش درباره حوزه هنری و شرایط اکران فیلمش گفته بود : « حوزه هنری و همکارانش در کشته شدن من سهیم هستند! »
صدا و سیما از تبلیغ این فیلم در تلویزیون جلوگیری کرد. دلیل ذکر شده برای این اقدام این بوده : « فیلم خوبی نیست پس تیزرش هم پخش نمی شود! »
منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جمع طرفداران مووی مگ در فیس بوک بپیوندید
نام فیلم :بیخود و بی جهت
کارگردان : عبدالرضا کاهانی
فیلمنامه: عبدالرضا کاهانی
تهیه کننده: عبدالرضا کاهانی
مدیر فیلمبرداری: علی لقمانی
تدوین: شیما منفرد
مدیر تولید: مهران احمدی
طراح چهره پردازی: نوید فرح مرزی
طراح صحنه و لباس: فرحناز نادری