درباره فیلم:
هنگامی که ماکسیم دوینتر به مونت کارلو می رود خانم وان هوپر همراه با مستخدمش در آن جا اقامت دارند. ماکسیم دوینتر شیفته ی سادگی مستخدم شده و از وی خواستگاری می کند. با این ازدواج دخترک مستخدم که همیشه کاخ ماندرلی را در رویاهای خود می دید ، اکنون تبدیل به بانوی اول این قصر شده. اما هیچگاه ورود یک غریبه به یک مکان پر عظمت خالی از مشکلات نبوده و خانم دوینتر باید خودش را با موقعیت جدید وفق دهد. وی از یک طرف شاهد رفتارهای عجیب شوهرش در مواجهه با گذشته و خاطراتش با ربکا می با شد. و از طرف دیگر تحمل رفتار خانم دانورس را که مدیر امور کاخ و پیشخدمت هاست، ندارد. در حالی که خانم دوینتر تحمل این مشکلات را ندارد، با ورود جک فیول پسر عموی ربکا به ماندرلی اوضاع پیچیده تر هم می شود…
اقتباس آلفرد هیچکاک، از روی رمان معروف خانم دفنه دو موریه تنها فیلم استاد دلهره می باشد که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شده. البته مسلما این فیلم برای طرفداران هیچکاک در رده اول نیست اما طرفداران رمان از این اقتباس سینمایی نسبتا راضی هستند. هیچکاک به خوبی توانسته هیجان موجود در کتاب را فیلم خود منتقل کند و همین امر باعث شده تا کسانی که این رمان را نخوانده اند هم از تماشای فیلم ملودرام هیچکاکی لذت ببرند. به طوری که شخصا هنگام خواندن کتاب به اندازه هنگام تماشای فیلم از خانم دانورس نفرت نداشتم، اما بازی خشک و بی روح جودیت اندرسون باعث شده تا خانم دانورس در فیلم هیچکاک ترسناکتر از رمان خانم دو موریه شود.
مهم ترین افتخارات:
دریافت اسکار در رشته های: بهترین فیلم و بهترین فیلم برداری (سیاه-سفید). کاندید دریافت اسکار در رشته های: بهترین کارگردانی ، بهترین فیلم نامه ، بهترین بازیگر مرد نقش اصلی (لاورنس اولویر) ، بهترین بازیگر زن نقش اصلی (جوآن فونتین) ، بهترین بازیگر زن نقش مکمل (جودیت اندرسون) ، بهترین تدوین ، بهترین جلوه های ویژه ، بهترین طراحی صحنه (سیاه-سفید) و بهترین فیلم نامه.
کارگردان:
آلفرد هیچکاک متولد 13 آگوست 1899 لیتوناستون لندن، انگلیس میباشد. هیچکاک که بیشتر در زمینه فیلم های معمایی و مهیج فعالیت داشت، فعالیت های سینمایی اش را از سال 1920 در انگلستان به عنوان نقاش و طراح صحنه آغاز کرد، سپس به تدریج نویسنده، دستیار کارگردان و سرانجام کارگردان شد. او که در آلمان تحت تأثیر سبک هیجاننمایی (اکپرسیونیسم) قرار گرفته بود، نام وی با شروع به کارگردانی به سرعت مترادف با فیلم ساز ماهر و حرفه ای شد، فیلم سازی که در هر اثرش امضایش را نیز به جا می گذاشت. حتی در فیلم اولیه ای چون مستاجر که در آن هیچکاک ویژگی های مختلف را با هم ترکیب کرد: آرایش تصویری نور و سایه، حرکات دوربین پیچیده ای که یاد آور سینمای صامت آلمان بودند، تدوین استعاری مونتاژ شوروی با برش موازی رایج در سینمای آمریکا. در واقع هیچکاک در مستاجر اولین اثر مشخصا هیچکاکی اش را خلق کرد. فیلمی که مورخین سینما آن را یکی از چند فیلم برجسته و با اهمیت انگلستان در دهه بیست به شمار می آورند. هیچکاک در سال 1939 برای ساخت فیلم ربکا به پیشنهاد یک تهیه کننده فیلم بنام دیوید سلزنیک به آمریکا رفت. با وجود اینکه هیچکاک با کار برای شاخه انگلیسی کمپانی پارامونت تا حدودی با نظام استودیویی هالیوود آشنا شده بود ولی کار در آمریکا آغازگر رابطه ای بغرنج با نظام استودیویی بود. هیچکاک به سازمان یافتگی استودیوها متکی بود، ولی در مقابل از مداخله تهیه کننده ها بر می آشفت. در این میان سلزنیک از همه بدتر بود زیرا او خود را شخصا مالک تمام محصولاتش می دانست. هیچکاک هم تلاش می کرد به نوعی دست او را از سر فیلم هایش کوتاه کند مثلا در فیلم برداری تنها صحنه های لازم را فیلم برداری می کرد و در نتیجه نمی شد فیلم را به شیوه ای غیر از شیوه مورد نظر او تدوین کرد. هیچکاک طی شش دهه در ساخت بیش از پنجاه فیلم شرکت داشت (از فیلم های صامت تا فیلم های تکنیکالر) تا به امروز به عنوان سرشناس ترین و محبوب ترین کارگردان فیلم های سینمایی شناخته میشود. یکی از ویژگی های بارز فیلم های هیچکاک این است که خود او در همهٔ فیلم هایش در یک صحنه، حتی بسیار کوتاه به عنوان بازیگر حضور دارد. از فیلم های معروف او میتوان به سر گیجه، پنجره عقبی، شمال از شمال غربی، روانی، نتریوس، ربکا و پرندگان اشاره کرد. همچنین او از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۲ مجموعه سریالی تحت عنوان «آلفرد هیچکاک تقدیم میکند» را کارگردانی کرد که در این فیلمها او به عنوان راوی داستان در فیلم حاضر میشد. نکته مهم در مورد وی این است که وی هیچگاه به جایزه اسکار دست نیافته است اگرچه در یکسال مانده به فوتش یک اسکار افتخاری دریافت کرد. در سال ۱۹۴۰ فیلم ربکا جایزه بهترین تولیدکنندگی را از آن سلزنیک کرد و تنها ۵ فیلم وی به نامهای قایق نجات، طلسم شده، پنجره عقبی، روانی و ربکا نامزد اسکار گردید. وی همچنین: نامزد دریافت نخل طلای کن به عنوان بهترین کارگردان برای فیلم های مردی که زیاد می دانست در سال 1956 و بدنام در سال 1946، نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب برای فیلم جنون در سال 1973و نامزد دریافت شیر طلایی از جشنواره ونیز برای فیلم دستگیری دزد در سال 1955شد. آلفرد هیچکاک در تاریخ 29 آوریل 1980 در کالیفرنیای آمریکا درگذشت. از نظر او فیلم خوب، فیلمى است که به قیمت شام بیرون و بلیت سینما و پول پرستارى که میدهید تا بچه تان را در خانه نگه دارد بیارزد. اگر فیلمى خوب باشد، حتى اگر صداى فیلم هم قطع شود باز هم تماشاگر مىتواند کاملا بفهمد فیلم چطور پیش میرود.
منبع: افرا فیلم
بازیگران:
لاورنس اولیویر:
در ۲۲ می ۱۹۰۷ در انگلستان به دنیا آمد او در کودکی کارش را در عرصهٔ هنر با اجرای نمایشنامههای شکسپیری آغاز کرد. در طی چند سال به یکی از بهترین بازیگران تئاتر لندن بدل شد او خیلی سریع در تئاتر پیشرفت کرد به طوری که بسیاری او را بهترین هنرپیشه تئاتر قرن بیستم میدانند. پس از بازی در فیلم های کارگردانانی بزرگ نظیر ویلیام وایلر و آلفرد هیچکاک که برای وی نامزدی اسکار را به همراه داشت توانست در سال 1949 برای بازی در فیلم هملت برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول شود، وی کارگردانی فیلم را نیز بر عهده داشت و نامزد بهترین کارگردانی نیز بود، وی یکی از دو کارگردانی است که برای کارگردانی خودش اسکار برای بازیگری را در یافت کرده است، دیگری روبرتو بنینی است. وی همچنین با 9 بار نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد در کنار اسپنسر تریسی در این زمینه رکورد دار می باشد. لاورنس اولیویر در یازدهم جولای 1989 درگذشت.
جوآن فونتین:
متولد 22 اکتبر 1917 در توکیو ژاپن می باشد. پدرش وکیل ثبت اختراعات سود آور در ژاپن بود، اما به خاطر بیماری جوآن و خواهر بزرگترش اولیویا دی هاویلند خانواده اش به کالیفرنیا نقل مکان کردند. پدر و مادر جوآن هنگامی که پدرش می خواست برای کار به ژاپن برگردد از یکدیگر جدا شدند. مادر جوآن آرزوی بازیگر شدن داشت اما با ازدواج مجدد این رویا را به دخترانش سپرد. هنگامی که جوآن در ژاپن بود خواهرش بازیگر متوسطی شده بود، اما با بازگشتش از ژاپن توانست حتی از خواهرش اولویا که برای فیلم بر باد رفته نامزد اسکار شده بود، زودتر این مجسمه را بدست آورد. بازی خوب وی در فیلم ربکا در نقش خانم دوینتر توانست اولین نامزدی اسکار را برای وی به ارمغان آورد و همچنین آلفرد هیچکاک از او در فیلم بعدیش “Suspicion” استفاده کرد.
نکاتی جالب در مورد “ربکا” :
*این فیلم اولین و تنها فیلم آلفرد هیچکاک می باشد که برنده اسکار بهترین فیلم شده.
*هیچکاک چندین سال زودتر تصمیم داشت تا این رمان را تبدیل به فیلم کند اما موفق به گرفتن امتیاز این کار نشده بود.
*خانم دانورس هیچگاه در حال راه رفتن دیده نمی شود، به نظر می رسد که وی مانند روح روی زمین پرواز می کند. هیچکاک خواسته تا تماشاچیان خانم دانورس را همواره از دید کاراکتر دلواپس جوآن فونتاین ببینند، و این باعث شده تا هر بار که ناگهان سر و کله خانم دانورس پیدا می شود بیننده احساس ترس کند.
*در رمان برای مرموز شدن داستان خانم دوینتر اسم ندارد، در فیلم هم این نکته رعایت شده.
*بیش از 20 بازیگر برای نقش خانم دوینتر تست دادند، از جمله ویوین لی که لارنس اولیویر به خاطر رابطه اش با خانم لی در آن زمان اصرار داشت تا نقش به او برسد. اما در نهایت نقش به جوآن فونتاین تازه کار رسید.
*“ربکا” دومین اقتباس آلفرد هیچکاک از روی آثار دفنه دو موریه می باشد، اولین اثر “مسافرخانه جامائیکا” بود.
*در فیلمنامه اصلی نام کاراکتر خانم دوینتر برای ادای احترام به نویسنده رمان “دفنه” بوده. اما با مخالفت تهیه کننده سلزنیک، این اسم مورد استفاده قرار نگرفته.
*با وجود گشتن بیشتر خاک آمریکا و نیو انگلند اما سلزنیک نتوانست مکانی را که نشان دهنده عظمت ماندرلی باشد را پیدا نکرد، بنابراین ناچار شد تا از مینیاتور استفاده کند.
*در سال 1944 ادوینا لوین مکدونالند از دیوید سلزنیک و دفنه دو موریه به خاطر سرقت ادبی شکایت کرد. وی مدعی بود که فیلم بر اساس رمان خودش “پنجره کور” ساخته شده و به دنبال دریافت خسارت بود.
*از آنجایی که لارنس اولیویر نتوانست نقش خانم دوینتر را برای دوست دخترش بگیرد با جوآن فونتاین خیلی بد رفتار می کرد و همین باعث سر خوردگی جوآن شد. اما کار به همین ختم نشد و هنگامی که هیچکاک این قضیه را فهمید از همه ی عوامل فیلم خواست تا جوآن را سرزنش کنند که نقش را از ویوین لی دزدیده تا وی سر خورده و خجالتی شود و از همه بترس، درست همان چیزی که هیچکاک از کاراکتر وی می خواست!
*این اولین همکاری هیچکاک و سلزنیک بود و از همین اولین فیلم هیچکاک با دخالت های سلزنیک مشکل داشت.
*بعد از فروش خوب این فیلم در اسپانیا نوعی خاص کت که جوآن فونتاین در طول فیلم می پوشید با نام “rebaccas” مد شد. هنوز هم به این نوع لباس“rebecca” گفته می شود.
*به خاطر فضای تاریک کتاب هیچکاک اصرار داشت تا فیلمبرداری به صورت سیاه و سفید باشد.
*هنگام نگارش فیلمنامه هیچکاک تغییرات زیادی را بر روی کاراکتر خانم دانورس انجام داد، از جمله که گذشته خانم دانورس در فیلم آشکار نمی شود.
*این یکی از معدود فیلمهایی است که قبل از فیلم همشهری کین از تکنیک فیلمبرداری deep focus استفاده می کند.
*آلفرد هیچکاک بر روی دست خط نامه هایی که کاراکترها می نوشتند بسیار حساس بود و دست خط آن ها را بر اساس شخصیتشان انتخاب کرده بود.
*طبق خواست هیچکاک، جودیت اندرسون در نقش خانم دانورس به ندرت پلک میزند.
*سلزنیک اصرار داش تا دود ناشی از سوختن ماندرلی به صورت حرف R در آید، اما هیچکاک معتقد بود اینکار فاقد ظرافت می باشد. بنابر این هنگامی که سلزنیک سرگرم ساخت فیلم بر باد رفته بود، هیچکاک ای سکانس را تغییر داد و تدوین فیلم را طوری انجام داد که سلزنیک نتواند در فیلم دست ببرد.
محمد باقری
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جمع طرفداران مووی مگ در فیس بوک بپیوندید
ربکا : Rebacca
کارگردان: آلفرد هیچکاک
نویسنده: دفنه دو موریه (رمان) – رابرت شروود (فیلم نامه)
بازیگران:
لاورنس اولیویر – ماکسیم دِوینتر
جوآن فونتین – خانم دِوینتر
جورج سندرز – جک فیول
جودیت اندرسون – خانم دانورس
زمان: 130دقیقه
محصول: 1940