داستان « دسته گنگستر » در سال 1949 ، مدت کوتاهی پس از اتمام جنگ جهانی دوم در شهر لس آنجلس رخ می دهد. میکی کوهن ( شان پن ) یک بوکسور سابق است که حالا تبدیل به قوی ترین جنایتکار شهر شده و هیچکس توان مقابله با وی را ندارد. میکی تمامی افرادی که می توانستند در مقابل او ایستادگی کنند را به وحشت انداخته و به سیاستمداران پرقدرت نیز رشوه های کلانی داده تا از او حمایت لازمه را بعمل بیاورند. به نظر می رسد که هیچکس نمی تواند مانع از جنایتهای آشکار میکی به همراه افراد تحت امرش شود اما رئیس پلیس پارکر ( نیک نولتی ) برای مقابله با قانون شکنی میکی، تصمیم به ایجاد گروهی مخفی برای از بین بردن تشکیلات میکی می گیرد. پارکر برای اینکار سراغ یکی از گروهبانان پر افتخار پلیس به نام جان اومارا ( جاش برولین ) می رود و از او می خواهد تا گروهی را گردآوری کرده تا یکبار برای همیشه میکی و دار و دسته اش را از شهر بیرون برانند. جان برای انجام عملیات ، گروهی از افسران پلیس از جمله جری ووترس ( رایان گسلینگ ) که به دلایل شخصی عطش انتقام از میکی سراسر وجودش را فرا گرفته ، استخدام می کند و نام « دسته گنگستر » را بر روی گروه خودشان قرار می دهند.
عملیات گروه پلیسی« دسته گنگستر » به خوبی پیش می رود و آنها موفق به انهدام بخشی از تشکیلات سازمان یافته میکی می شوند. میکی که احساس می کند یک نفر از داخل مجموعه تحت امرش علیه او خیانت کرده، با شک و تردید نسبت به افرادش و البته دوست دخترش گریس ( اِما استون ) مواجه می شود که به تازگی با جری که عضو ” دسته گنگستر ” است ، رابطه ای عاشقانه برقرار کرده و…
یکی از مشکلاتی که سازندگان برای ساخت فیلمهای گنگستری با آن مواجه هستند این است که اغلب این آثار می بایستی با آثار مطرح دهه های گذشته مقایسه شوند که می توان گفت اغلب آنها بسیار هم موفق بوده اند. « دسته گنگستر » شاید فیلم سرگرم کننده ای باشد که بتواند شما را تا مدتی سرگرم کنند اما در مقایسه با آثار موفق دهه های گذشته هالیوود از جمله « تسخیر ناپذیران » ، از اشکالات ریز و درشت فراوانی برخوردار است.
« دسته گنگستر» براساس داستانی از پُل لیبرمن که در هفت قسمت تنظیم شده و در سال 2008 در لس آنجلس تایمز به چاپ رسیده بود، ساخته شده است. مشکل « دسته گنگستر » این است که از هم گسیختگی داستانی اش دقیقاً مشابه داستان اصلی و هفت بخشی پل لیبرمن است که در سال 2008 منتشر شده بود. در « دسته گنگستر » ما با مجموعه ای از اتفاقاتی مواجه هستیم که علی رغم پر زرق و برق بودنشان، اتصال منطقی به یکدیگر ندارند و شبیه به چند خرده داستان هستند که در یک ادیت حرفه ای ، به یکدیگر الحاق شده اند! در « دسته گنگستر » ما با گروهی از پلیس های مخفی روبرو می شویم که به مقابله با میکی قدرتمند به پا می خیزند. تا اینجا داستان هیجان انگیز و از تعلیق بسیار خوبی بهره می برد اما به محض اینکه نحوه مقابله این گروه با تشکیلات میکی به تصویر کشیده می شود، شک و تردید تماشاگر نسبت به واقعی بودن اتفاقات فیلم به پایین ترین میزان خود می رسد. شلیک های بی مهابا ، از میان برداشتن گنگسترهای حرفه ای به راحتی و البته روابط عاطفی هالیوودی، از جمله مواردی هست که در همان وهله اول این حس را از شما میگیرد که در حال تماشای فیلمی هستید که براساس داستانی واقعی ساخته شده است. البته من داستان واقعی « دسته گنگستر » را انکار نمی کنم بلکه به نظرم نحوه این روایت تنها در سینما با این فرمت پر زرق و برق است که تماشاگر را دچار دوگانگی می کند.
البته اگر هم بخواهیم به « دسته گنگستر » تنها به عنوان یک فیلم معمولی( نه براساس واقعیت ) نظاره گر باشیم، همانطور که گفتم، اشکالات فراوانی به نحوه روایت داستانش وارد است. داستان ساده است، شما یک خلافکار گردن کلفت در فیلم دارید که همه از او می ترسند و آوازه اش در شهر پیچیده است. حالا گروهی از پلیس ها به فکر خراب کردن این وجه ترسناک و بازگرداندن آرامش به شهر هستند. اما این داستان می بایستی از جزییات قابل قبولی برخوردار باشد. دسته گنگستر می بایستی روش خاصی برای انهدام باند میکی سراغ داشته باشد تا با بسط مناسب آن، تماشاگر نیز به خوبی شخصیت های داستان را همراهی کند و برای تماشای سورپرایز بعدی در غافل گیر کردن میکی ، انتظار بکشد. اما شیوه ای که « دسته گنگستر » برای روایت این داستان انتخاب کرده، هفت تیر کشی به سبک سینمای وسترن است. در این فیلم ما بیش از هر چیز دیگری با هفت تیر کشی های کافه ای و خیابانی مواجه هستیم که 6 نفر در مقابل 20 گنگستر قد علم می کنند و همه آنها را به خاک و خون می کشند و در آخر کار هم با تکه پراندن و خوشمزگی، سکانس های اکشن را به پایان می رسانند! این روایت ساده و بی آلایش در ساخته ای که از حضور ستاره های قدرتمند سینما بهره می برد و با بودجه ای نسبتاً زیادی ساخته شده، اصلا قابل قبول نیست.
همچنین خرده داستانهای فیلم نظیر دلایل شخصی جری برای به پایین کشیدن میکی و همچنین رابطه عاشقانه اش با گریس ، درگیر کننده نیستند. رابطه جری و گریس چیزی شبیه به رابطه جیمزباند با خانمهایی است که در هر قسمت حضور دارند و در آخر هم به حال خود رها می شوند. این رابطه با تکه پرانی های متقابل آغاز می شود و به بستر کشیده می شود و بعدش هم کمی نگرانی زنانه و دیگر هیچ. شاید بهتر می بود این رابطه بصورت عمیق تر به تصویر کشیده می شد یا حتی از گریس فقط به عنوان کسی که قرار است علیه میکی شهادت دهد استفاده می شد، نه کسی که رابطه ای با جری هم در این میان برقرار می کند. همچنین شان پن در نقش میکی کوهن ،قدرت لازمه برای تبدیل شدن به یک شخصیت بزهکار ماندگار را ندارد. شخصیت میکی در « دسته گنگسترها » به نحوی به تصویر کشیده شده که دائم در حال حرص خوردن باشد نه اینکه کاری صورت دهد. در واقع میکی هم شباهت بسیار زیادی به نقش های منفی سری فیلمهای جیمزباند دارد که از همه چی بی خبرند و دائم فریاد می زنند!
اما نکته مثب این نقش برای شان پن این است که او به خوبی از عهده انجام آن برآمده و این همان قدرت ستاره ای بازیگران خاص هالیوود است که از آن نام برده می شود. شخصیت میکی کوهن به اندازه کافی ضعیف است که به راحتی بتوان از آن انتقاد کرد و به زودی هم فراموشش کرد ، اما شان پن با بازی خوبش تماشاگر را تا انتهای فیلم مشتاق نگه می دارد. جاش برولین هم در نقش گروهبان جان اومارا یکی از خوب های فیلم است که تماشاگر به راحتی او را باور می کند و همراهی می کند. رایان گسلینگ در نقش جری ، چهره ای به شدت کلاسیک دارد و گریمش هم بسیار برازنده اش است، اما به اندازه کافی باورپذیر نیست. اِما استون پرکار هم که می رود تا تبدیل به یک ستاره سطح اول هالیوودی شود، در « دسته گنگستر » حضور موفق را تجربه نکرده. او می آید و طبق معمول با کنایه صحبت می کند و بین رابطه عاشقانه بین میکی و جری میماند؛ خب نتیجه ای رابطه به چه می انجامد؟ همه می دانند! البته که اِما استون بازیگر خوبی است اما نه برای ایفای چنین شخصیت هایی. دیگر بازیگران مکمل مشهور فیلم هم نظیر مایکل پنا ، رابرت پاتریک و نیک نولتی حضور خوبی را در جلوی دوربین تجربه کرده اند. احتمالاً اگر روبن فلیشر ( کارگردان ) می خواست پرداخت بیشتری از شخصیت های منفی داستان داشته باشد، می شد که انتقاداتی هم به آنها داشت!
« دسته گنگستر » فیلم یکدستی نیست. حفره های فیلمنامه بسیار است و نکته خاص دیگری به جز تیراندازی های مکرر و به رگبار بستن در آن به چشم نمی خورد. صحنه پردازی و جزییات تصویر به خوبی به تصویر کشیده شده اند و تک صحنه های جذابی هم در فیلم پیدا می شود اما اینها برای اینکه یک فیلم نوآر گنگستری عالی باشند کافی نیست. « دسته گنگستر » بهرحال با ساخته های گنگستری نظیر « تسخیر ناپذیران » و یا حتی « دهلی سیاه » ( برایان دی پالما ) مقایسه خواهد شد و زمانی که این مقایسه صورت بگیرد،به وضوح عیان خواهد شد که « دسته گنگستر » در سطح پایین تری نسبت به آثار مشابه اش قرار دارد.
منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
کارگردان : Ruben Fleischer
نویسنده : Will Beall، Paul Lieberman
بازیگران :
Sean Penn…Mickey Cohen
Josh Brolin…Sgt. John O’Mara
Ryan Gosling…Sgt. Jerry Wooters
Emma Stone…Grace Faraday
Nick Nolte…Chief Parker
و…
ژانر : اکشن
رده سنی : R( مناسب برای افراد بالای 17 سال)
زمان : 113 دقیقه