«جیمی کرتیس»، بازیگر هالیوود و یکی از اعضای آکادمی علوم و هنرهای سینمایی در انتقاد از اسکار امسال گفت: اسکار به جهنم میرود، همواره بر جوانی بر باد رفته و استثمارشدهام در هالیوود میگریم.
جیمی لی کرتیس، بازیگر فیلمهایی چون «جمعه عجیب و غریب»، «اماکن تجاری» و «دروغهای حقیقی» و یکی از نویسندگان موفق کتاب کودک، یکی از منتقدان مراسم اسکار امسال است.
او در مقاله تحت عنوان «اسکار به … جهنم میرود» که در هافینگتون پست منتشر شده مینویسد: به خوبی «سث مکفارلین» را میشناختم و انتظار آنچه که اتفاق افتاد را داشتم، من پیش از مراسم اسکار نیز بارها از شوخیهای زننده او ناراحت شده بودم و به خوبی جوکهای آزاردهنده و بیارزشش را به خاطر دارم.
هفته گذشته به عنوان یکی از اعضاء آکادمی اسکار، به عنوان فرزند یکی از اعضاء پیشین آکادمی اسکار و به عنوان یک زن از بهترین و بزرگترین مراسمی که صنعت فیلمسازی میتوانست ارائه دهد بیش از اینها انتظار داشتم، اسکار باید محل تقدیر از هنر و هنرمندان باشد نه محل ارائه شوی پر زرق و برق رقص و آواز.
شاید اجرای چنین برنامههایی در اسکار، بیشترین تماشاگر را برای این مراسم در بر داشته باشد، ولی جذب مخاطب به چه قیمتی؟ مراسم اسکار حقیقتا درباره چیست؟
«جیمی کرتیس»، 55 ساله در ادامه این مقاله افزود: من یک بازیگرم و برای آنکه بتوانم در نقشی ظاهر شوم بارها از من خواسته شد که برهنه شوم. چون این نقشها در حرفه من از اهمیت خاصی برخوردار بودند. در همان موقع هم دوست نداشتم این کار را بکنم ولی راهی نداشتم، من آن کاری را انجام دادم که از من خواسته میشد و جزئی از نقش من بود، البته این مسئله بیشتر به درخواست مردها انجام میشد.
البته به خوبی میدانم اکنون که یک زن میانسالم که بیشتر به مادربزرگها میمانم، خیلیها در هالیوود مرا به خاطر آنچه که امروز هستم مورد نیشخند قرار میدهد.
هرگاه به گذشته نگاه میکنم به جوانی استثمار شدهام در هالیوود میگریم. این گریهها برای من بسیار سخت است چون جسم من تمام سرمایه و حرفه من بود.
متاسفم از اینکه به جای آنکه درباره پیروزی شیرین «آرگو»، بازی شگفتانگیز جنیفر،سخنوری «دنیل دی لوئیس» و شوخی طبعیها صحبت کنم از چنین چیزهای دردآوری سخن میگویم.
آنچه که ما درباره آن سخن خواهیم گفت، بیکلاسی مکفارلین(مجری مراسم اسکار)، سخنان خفتبار او همچون پسر بچهای 14 ساله درباره زنان است.
«کرتیس» در پایان این مقاله شعری به این شرح مینویسد:
من یک رویا بسیار در خواب میبینم:
زمانی بود که مردان مهربان بودند
زمانیکه لحن آن مهربانانه بود
و کلماتشان جذاب و آرامشبخش
و زمانی رود که عشق کور بود
و جهان تمام یک آهنگ بود
و آن آهنگ برانگیزنده بود
و سپس همه چیز ویران شد
و اسکار به کجا میرود؟…به جهنم
فارس