شاید انتخاب چند ترانه از میل انبوه ترانههایی که در طول سالها در سینمای ایران خوانده شدهاند، کار درستی نباشد اما بیشک برای چنین پروندهای وسوسهکننده است. رسیدن به فهرست ترانههایی که پیش رو دارید زمان بسیاری برده و با بسیاری از اهل سینما و ترانه روی آن مشورت شده است. قطعاً میشود این فهرست را به اشکال مختلف ادامه داد، پنجاهتایی و صدتاییاش کرد و خاطرات بیشتری را زنده کرد و مخاطبان بیشتری را راضی نگه داشت اما این فهرست شاید بهانهای بشود برای یاد کردن حتی از ترانههایی که بنا به ملاحظات به آنها به صورت جداگانه پرداخته نشده است.
گنج قارون
گنج قارون نمیخوام، مال فراوون نمیخوام
نشستن صدای ایرج روی تصویر فردین در فیلمهای قدیمی سینمای ایران چیز تارهای نبود و نیست اما مجموعه ترانههای او در فیلم گنج قارون از ماندگارترین آثار این همکاری است. ترانههای این فیلم سالهاست که جزو ترانههای فولکلوریک ایرانیها محسوب میشوند و به دلیل مضمون اجتماعیشان نه تنها یادآور فضای داستانی فیلم بلکه یادآور شرایط آن روز هم هستند. ترانههای فیلم را جعفر پورهاشمی سروده بود و حبیبالله بدیهی آهنگهایش را ساخته است.
سلطان قلبها
یه دل میگه برم برم/ یه دلم میگه نرم نرم…
ساختههای انوشیروان روحانی جای خودشان را در حافظه شنیداری مردم محکم کردهاند آثاری چون «تولدت مبارک»، و… «سلطان قلبها» از ماندگارترین کارهای او هستند. روحانی برای بیش از پانزده فیلم ترانه ساخته اما کمتر کسی نام آنها را بجز سلطان قلبها به یاد میآورد چون کمتر ترانه فیلمی در این حد و اندازه در میان مردم تا امروز ماندگار شده، در حالی که سبک ترانه بیشتر حال و هوای اپرایی و کرال دارد که چندان با ذائقه موسیقایی مردم ایران سازگار نیست. در میان آثار سینمایی عارف هم این سبک منحصر به فردی است و هیچکدام از ترانههایی که او برای فیلمها اجرا کرد به نزدیکی شهرت این یکی هم نرسیدند. تنظیم منوچهر چشمآذر و ترانه محمدعلی شیرازی هم در این موفقیت سهم بهسزایی داشت.
رضا موتوری
با صدای بیصدا/ مثل به کوه بلند/ مثل یک خواب کوتاه/ یه مرد بود یه مرد…
هنوز هم تصویر خسته و کتکخورده رضا سوار بر موتور در شب، یا موتورسواری رضا در آن خیابان پردرخت خزانزده با آواز فرهاد از ماندنیترین لحظههای سینمای ایران است. خیلیها معتقدند که ترانه این فیلم ماندگارترین و تأثیرگذارترین ترانه سینمای ایران است. منفردزاده به دنبال صدایم بم و خشک و غمگین برای اجرای ترانه میگردد و سرانجام در کافه کوچینی جوانی 27 ساله را پیدا میکند که آهنگهای روز خارجی را میخواند پس از انتخاب فرهاد مهراد، به دلیل کمبود وقت، آهنگساز به همراه ترانهسرا شبی تا صبح را در شرکت سینمایی پیام بیدار میمانند و این قطعه را میسازند. پس از اکران فیلم و پخش صفحههای موسیقی متن و ترانه فیلم با عکس آهنگساز و خواننده و شاعر بر روی جلد، فرهاد بسیار معروف میشود و همین باعث تداوم همکاری آنها و خلق آثار ماندگاری مثل «جمعه»، «کودکانه» و قطعههای دیگر میشود.
خداحافظ رفیق
توی قاب خیس این پنجرهها/ عکسی از جمعه غمگین میبینم…
یکی از ترانههایی که برای فیلم ساخته و خوانده شده و از فیلمش جلو زد، ترانه «جمعه» با صدای فرهاد بود که روی خداحافظ رفیق گذاشته شد. در ان سال با وجود فروش کم فیلم، ترانه در قالب صفحه با فروشی خیرهکننده مواجه شد. یکی از دلایل فروش بالای صفحه «جمعه» همراه شدن مضمون آن با تحولات سیاسی روز بود که معناهای سیاسی به این ترانه میداد و باعث فراخوانی فرهاد توسط ساواک شد. بسیاری از شنوندگان این ترانه ملهم از آن فضا تردیدی در پیامهای سیاسی نهفته در این ترانه نداشتند، در حالی که در خود فیلم روایت یک دزدی و نارو زدن پس از آن بود؛ فیلمی از سینمای خیابانی آغاز دهه پنجاه که حداکثر میشد صبغهای اجتماعی برای آن قائل بود. خداحافظ رفیق شاخص یک جریان در موج نوی سینمای ایران شد اما کمتر کسی آن را به مفهوم و تعبیر سیاسی ترانه جمعه وصل کرد.
تنگنا
دلم از خیلی روزا با کسی نیست.
عجیب این است که ترانه فیلم تنگنا با صدای فریدون فروغی اثر منفردزاده و سروده فرهاد شیبانی در چهار جای فیلم استفاده میشود. اما این ترانه باعث افزایش شهرت خوانندهاش شد و به صورت صفحه 45 دور هم به بازار آمد. آهنگساز این اثر که با ساخت موسیقی رضا موتوری بدعتی را در استفاده از ترانه در سینمای ایران گذاشته بود، حالا در اکثر فیلمهایی که آهنگسازیشان به او سپرده میشود این کار را تکرار میکرد. ترانه «تنگنا» با صدای خسته و پرطنین خواننده تجسمی از فضای کلی فیلم و حال و هوای شخصیت اصلی داستان است که در تنگنایی گرفتار شد.
زنجیری
دلم از تاریکیها خسته شده / همه درها به روم بسته شده…
ترانه «خسته» از زنجیری ساخته خسرو یحیایی با صدای فرهاد، شعر تورج نگهبان و موسیقی محمد اوشال با اینکه شاید در میان آثار فرهاد جایگاه آثار برتر او را نداشته باشد، اما در زمان خود و در حال و هوای فیلم اثری متفاوت بود. . این ترانه در دورانی منتشر شد که صفحه و گرامافون جای خود را به نوار صوت دادند و کاست این ترانه هم منتشر شد.
گوزنها
گنجشکک اشی مشی / لب بوم ما مشین
این ترانه کوتاه فولکلوریک با آنکه حالا بیشتر یادآور صدای پرهیبت فرهاد مهرداد است اما اولین بار آن را پری زنگنه برای فیلم گوزنها خواند. در سالهایی که این ترانه اجرا شد همچون «جمعه» و «شبانه» تا مدتها به دلیل فضای سیاسی روز، آن برداشت سیاسی میشد. اجرای پری زنگنه در گوزنها یادآوری لالاییهای مادرانه است و با صدای غمگین و ضرباهنگی آرام اجرا میشود که فضای کلی فیلم تشدید میکرد.
از فریاد تا ترور
یار دبستانی من، با من و همراه منی
فیلمهای زیادی نیستند که ترانهشان معروفتر از خود فیلمها باشند اما معروفترین نمونه این فیلمها بیشک از فریاد تا ترور است؛ ترانهای که اولین بار با صدای فریدون فروغی و بعدها با اجرای جمشید جم خوانده شد و عنوان «یار دبستانی» روی آن ماند. در بحث «ادامه دادن زندگی آثار هنری» این ترانه مصداق مناسبی است و طی سالهای اخیر جایگاه ویژهای پیدا کرده، زیرا نه تنها خود را به عنوان اثری مستقل قبولانده، بلکه در میان نسلهای مختلفی که هرگز آن فیلم را هم ندیدهاند به عنوان یک سرود تهییجکننده با پیام و کاربرد سیاسی و اجتماعی مقبولیست یافته است. منصور تهرانی ترانهسرا و آهنگساز این اثر بارها گفته که سالهاست حیات این ترانه از دست او خارج شده و او جرأت دست زدن حتی به یک کلمهاش را هم ندارد.
دلشدگان
ما دلشدگان خسرو و شیرین پناهیم / ما کشته آن مه رخ خورشید کلاهیم / ما از دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم…
آنقدر نقش صدای استاد شجرایان برای فیلم دلشدگان پررنگ است که اصلاً فیلم را نمیتوان بدون تصنیفهای متصور شد. فیلم داستان اولین گروه موسیقی سنتی ایرانی است که به فرنگ میروند تا در آنجا آثارشان را ضبط و اجرا کنند. امین تارخ نقش خواننده این گروه کوچک را بازی میکند و صدای شجریان روی تصویر او نکته شاید به فضاسازی بیشتر اثر کمک کرده و تصویرهای شاعرانهتری به واسطه این محدودیت به وجود آمد. آلبوم موسیقی دلشدگان هم با آهنگسازی حسین علیزاده به دلیل استقبال مردم از آن، بهخصوص قطعه اصلی، به سرعت وارد بازار شد و در زمره پرفروشترین آلبومهای سال قرار گرفت.
مرسدس
با کوچه آواز رفتن نیست / فانوس رفاقت روشن نیست / نترس از هجوم حضورم/ چیزی جز تنهایی با من نیست…
تنها موسیقی فیلم مرسدس. ترانه «فانوس رفاقت» یا «کوچه آواز رفتن نیست» با صدای مانی رهنما بود که روی تیتراژ پایانی میآمد اما همین کافی بود تا هم این قطعه بسیار زیبا با موسیقی زنده یاد بابک بیات به قطعهای فراموشنشدنی بدل شود و هم مانی رهنما وارد دنیای موسیقی جدی ایران شود. صدای تازه و جوانی که با فضا جوانانه مرسدس همخوانی داشت و یادآور صحنههای فیلم بود. این از اولین ترانههایی بود که در تیتراژ پایانی فیلمها گنجانده شده بود و در زمان خودش نه تنها اتفاقی سینمایی هم محسوب میشد و بعدها به یکی از سنتهای ایران بدل شد.
سنتوری
رفیق من سنگ صبور غمهام/ به دیدنم بیا که خیلی تنهام/هیچکی نمیفهمه چه حالی دارم / چه دنیای رو به زوالی دارم…
خیلیها معتقدند که بهترین ترانههای فیلم را در سینمای پس از انقلاب محسن چاوشی برای فیلم سنتوری خوانده؛ ترانههایی پرسوزوگداز که خواننده با صدای خشدارش انها را اجرا کرده است. داستان انتخاب چاوشی توسط مهرجویی و سپس پیامدهایی آن را کمتر کسی است که نداند؛ ماجرای جذابی که خودش کم از داستان یک فیلم ندارد. مهرجویی در ماشینی که او را سرصحنه فیملش میبرده، برای اولین بار صدای چاوشی را می شنود و همانجا تصمیم میگیرد او را پیدا کند و خواندن ترانههای فیلمش را به او بسپارد. این اتفاقها در روزگاری است که چاوشی با اینکه طرفداران زیادی داشت و سیدیهای کارهایش دست به دست می شد اما هیچ آلبوم مجوزداری را روانه بازار نکرده بود. به همین دلیل نام او از تیتراژ فیلم حذف شد و با این حال مجوز اکرانش صادر نشد؛ اگرچه مثل بسیاری از فیلمهای اکراننشده، مردم آن را دیدهاند، در میان آهنگهایی مختلفی که روی فیلم خوانده شد، قطعه «سنگ صبور» معروفترین و پرطرفدارترین آنها شد و چاوشی را به خوانندهاش سرشناس بدل کرد. نشستن صدای چاوشی روی لبزدنهای بهرام رادان هم از دیگر نکتههای قابلتوجه فیلم است.
خواهران غریب
مادر من، مادر من/ تو یاری و یاور من/ مادر چه مهربونه، درد منو میدونه / بیعذر و بهونه، قصه برام میخونه
کیومرث پوراحمد پیوسته علاقه خودش را به موسیقی در فیلمهایش نشان داده و چندین سال پیش گفته بود که اگر فیلمساز نمیشد حتماً به سراغ موسیقی میرفت او معمولاً در فیلمهایش از ترانه به شکل مختلف استفاده میکند اما در میان همه آنها ترانههای خراهران غریب چیز دیگری است. ناصر چشمآذر قطعههایی برای این فیلم ساخت که هم در حال و هوای کودکانه و هم متناسب به مضمون صحنهها بودند. در این میان قطعه «مادر من مادر من» که در فیلم با صدای مرحوم شکیبایی اجرا میشود. از بهترینهاست.
پر پرواز
تو حضور مبهم پنجرهها/ روبه روم دیوارای آجریه/ خورشید روشن فردا مال تو/ سهم من شبای خاکستریه…
شادمهر عقیلی در اوج شهرت در پر پرواز خسرو معصومی جلوی دوربین رفت. او که به واسطه فروش بالای آلبومهایش و مهارت در نواختن ویولن شهرت و محبوبیت به دست آورده بود، در پر پرواز هم نقش خودش را بازی کرد؛ خوانندهای که کارهایش مجوز نمیگیرد و به همین دلیل تصمیم میگیرد نامزدش را ترک کند و از ایران خارج شود، اتفاقی که چند سال بعد در واقعیت هم افتاد. در این فیلم در میان ترانههای زیادی که خوانده شد ترانه «پر پرواز» با ترجیعبند «پر پرواز منو ازم نگیر» به یکی از معروفترین قطعههای او بدل شد.
حکم
از لالهزار که میگذارم، زخمیتر از ترانهام/ محکومی یه حکم عاشقانهام / از لالهزار که میگذرم، حسرت گوله با منه / وقتی که دست تو میخواد، تیر خلاصه بزنه…
رضا یزدانی با حکم به سینمای ایران معرفی شد. خودش میگوید: «یادم هست روزی که داشتم موسیقی تیتراژ حکم را میخواندم کیمیایی به استودیو آمد و موسیقی را گوش داد و گفت که موسیقی تیتراژ فیلم حکم او را یاد رضا موتوری میاندازد» این نقل قول را بارها در مصاحبههای مختلف یزدانی از او شنیدهایم که کیمیایی به او گفت: «وقتی میخواهی بگویی «زخم گلوله با منه» طوری بگو که انگار گلوله در گلویت است» یزدانی بارها علاقهاش را به سینما نشان داده و این روزها حضور او دیگر در میان سینماییها اصلاً عجیبی محسوب نمی شود حضور او در حکم برای زندگی هنریاش اتفاق بسیار مثبتی بود. یزدانی در حکم با اینکه از ترانههای که قبلاً ساخته و منتشر کرده بود همچون «لالهزار» و «کافه نادری» استفاده کرد اما این ترانهها چنان روی فضای کلی فیلم نشستند که همه فکر کردند او اینها را برای حکم ساخته است.
طهران تهران
حوصله ندارم اما، همه قصه رو میگم/ همه قصه رو حتی اون جایی که دوست ندارم/ بذار صحبت کنیم اینبار جای اینکه بنویسیم/ راجع به دوجین سؤال و یه سری نقطه بدخیم…
حضور رضا یزدانی در اپیزود دوم فیلم طهران تهران (سیم آخر) هم از نمونههای بارز علاقه او به سینما است. ترانه پایانی این فیلم که در قالب کلیپ ساخته شده تصویر یک گروه موسیقی است که روی تپهای در غروب تهران ایستادهاند و مشغول اجرای آزادانه قطعهشان هستند. صحنهای پرشور از اجرای جوانانه گروهی سرخورده اما مصمم که در شب اجرای کنسرت مجوزشان لغو میشود و همین ماجرا دستمایه اتفاقهای بعدی میشود. ترانه اندیشه فولادوند و موسیقی کارن همایونفر قطعهای را میسازد که یکی از تکآهنگهای منتخب و پرطرفدار آن سال میشود. ترجیعبند این ترانه چنین بود« اگه عاشقت نبودم، پا نمیداد این ترانه/ بیخیال بدبیاری، زنده باد این عاشقانه» که صدای معترض و خشدار یزدانی حسابی با آن تناسب دارد به خصوص در اجرای بیت اول.
ماهنامه فیلم