داستان فیلم :
مأمور پلیسى به نام اسکاتى ( استورات ) به دلیل ترس از ارتفاع از کارش استعفا داده است و پس از آن توسط یکی از دوستان قدیمی اش مامور می شود تا همسرش مادلین ( نواک ) که رفتارهای مشکوکی دارد در نظر بگیرد. اما در جریان این تعقیب روابطی میان این دو پدید می آید که و…
کارگردان :
آلفرد هیچکاک: در خانواده بشدت کاتولیک بریتانیایی بدنیا آمد. پدرش سبزی فروش بود. پدرش هیچ ( نام مستعار آلفرد هیچکاک ) را به مدرسه مذهبی فرستاد. اولین شغل او پس از دبیرستان کارمندی در شرکت تلگراف « هنری » بود. در همین سال ها بود که هیچ به لطف سینما رفتن های مکرر عاشق سینما شد. در سال 1920 مطلع شد که در لندن استدیویی قرار است افتتاح شود او توانست در این استدیو شغل طراحی تیتراژ را بر عهده بگیرد و برای دو سال در همین زمینه فعالیت کند. اولین تجربه نصفه و نیمه کارگردانی او وقتی کلید خورد که کارگردان فیلم « همیشه به همسرت بگو » مریض شد و استدیو از او خواست تا فیلم را به پایان برساند. رئیس استدیو از کار او خوشش آمد و به او فرصتی داد تا بر صندلی کارگردانی فیلم « شماره 13 » بنشیند. هر چند قبل از اینکه فیلم تکمیل شود استدیو در بریتانیا تعطیل شد ولی این به تجربه خوبی برای هیچ بدل گشت.
بعد از تعطیلی استدیو هیچ توسط « مایکل بالکن » بعنوان دستیار کارگردان استدیو « گینزبورگ » استخدام شد. اما او فقط به دستیاری بسنده نکرد و کار را بعنوان نویسنده، کارگردان هنری و طراح تیراژ نیز شروع کرد. پس از همکاری های بسیار با این استدیو فرصتی فراهم شد تا او فیلم آمریکایی – آلمانی « باغ لذت » را در سال 1925 کارگردانی کند. و بالاخره این فیلم تبدیل به مجوز ورودش به عالم کارگردان ها شد. او در آلمان تحت تاثیر مکتب « اکسپرسیونیسم » یا همان « هیجان نمایی » قرار گرفت و کار هایش را به این سمت معطوف کرد. هیچ با 50 سال سابقه کارگردانی توانست خود را بعنوان اسطوره کارگردانی فیلم های جنایی معمایی ماندگار کند.
بازیگران :
جیمز استوارت : جیمز متیلد استوارت در ۲۰ می۱۹۰۸ در ایندیانای ایالت پنسیلوانیای آمریکا به دنیا آمد. خانواده اصالتاً اسکاتلندی- ایرلندیاش از آن آمریکاییهای قدیمی و متعهد به وطن بودند و پدربزرگش هم ژنرال بود. این فرهنگ خانوادگی در جیمز استوارت تبلور خاصی پیدا کرد. پس از اینکه بدون هیچ آموزش بازیگری به سینما وارد شد، در فیلمهای کارگردانان معروفی چون کاپرا، هیچکاک، آلدریچ، آنتونی مان و … بازی کرد و در دوران رکورد اقتصادی آمریکای پس از جنگ جهانی به قلبهای مردم راه گشود و میان همه قشرها محبوبیت زیادی پیدا کرد. او در اکثر فیلمهایش نقش مردی خوب و سادهلوح را ایفا کرد و در وسترنهایش قوی و ثابتقدم نشان داد. بلندی قدش ۱۹۱ سانتیمتر بود و او را از دوستان و همکارانش متمایز میکرد.
استوارت در سالهایی که به اوج محبوبیت رسیده بود -در حدود چهل سالگی- ازدواج کرد و تا آخر عمر به همسرش متعهد ماند. همیشه با طرفداراناش خوش برخورد و سخاوتمند بود ولی در مورد زندگی خصوصی و خانوادهاش با کسی شوخی نداشت و به شدت از آنها حمایت می کرد. او اولین بازیگر ستاره سینما بود که داوطلب حضور در جنگ جهانی دوم شد، آن هم با اصرار فراوان! در طول جنگ فداکاریها و رشادتهای زیادی از خودش نشان داد و یک مدال هم دریافت کرد. اما بعد از جنگ دیگر فیلم جنگی بازی نکرد. تأثیرات جنگ را هم بر پختگی بازی و هم در انتخاب فیلمهای او -که به سمت فیلمهای سیاهتر رفتند- به خوبی میتوان دید. حتی مخالف این بود که از او به عنوان قهرمان جنگ جهانی دوم یاد کنند. وقتی از او درباره جنگ سوال میکردند، از جواب دادن طفره میرفت و یا به کل میگفت که سوال در مورد جنگ را فراموش کنند. استوارت مثل دیگر ستارههای هالیوود به هیچ وجه در قید و بند تجملات نبود. هرگز به عمل جراحی زیبایی تن نداد. لباسهایی که میپوشید و ماشینی که سوار میشد معمولی معولی بودند. برای همین به او لقب قهرمان معمولی دادند. هر کسی او را با ان سر و وضع میدید باور نمیکرد که او جیمز استوارت ستاره بزرگ سینما است. حتی با اینکه در طول جنگ جهانی دوم موهایش ریزش پیدا کرده بود و تقریباً کچل شده بود در فیلمهایاش از موی مصنوعی استفاده میکردند، ولی خود استوارت همیشه با چهره و موی واقعی در بین مردم ظاهر میشد. اعتقاد داشت که مردم، بزرگترین منتقدش هستند و اگر آنها او را نخواهند هیچکس دیگر هم نمیخواهد. هیچ وقت کلاس بازیگری نرفته بود و معتقد بود دیدن رفتار مردم بهترین کلاس درس برای او است.
در فوریه ۱۹۹۴ که همسرش فوت کرد او نتوانست با این اتفاق کنار بیاید. بعد از مراسم خاکسپاری زیاد در مجامع عمومی ظاهر نشد و بیشتر وقتاش را در اتاق خواب همسرش میگذراند. به گفته روزنامههای ان زمان پس از مدتی بیماری آلزایمر گرفت. به هر حال ان قدر این اتفاق برای استوارت سنگین بود که دیگر نتوانست به زندگی عادی برگردد و در نهایت ۳ سال بعد در تاریخ ۲ ژوئیه ۱۹۹۷ از دنیا رفت. بالای ۳۰۰۰ نفر که عمدتاً از آدمهای مشهور هالیوود بودند در مراسم خاکسپاری او شرکت داشتند.
کیم نواک : مَریلین پولین نواک در سال ۱۹۳۳ در ایلینوی زاده شد. پدر و مادرش هر دو چک تبار بودند. نواک وقتی که در دبیرستان درس می خواند، برنده یک بورس تحصیلی در مؤسسه هنر شیکاگو شد. او حرفهاش را پس از ترک مدرسه، بهعنوان یک مدل نوجوان در یک فروشگاه بزرگ محلی آغاز کرد. او پس از دریافت بورسیه آموزشی در یک آکادمی مدلینگ، شغلش را به صورت نیمهوقت ادامه داد. او شغلهایی مانند متصدی آسانسور، فروشنده و دستیار دندانپزشکی را هم تجربه کرد.
او پس از گذراندن یک دوره سفرهای کاری بهعنوان سخنگوی یک شرکت یخچالسازی، در پی یافتن شغل مانکنی به لسآنجلس نقل مکان کرد.
در سال ۱۹۵۴ برای نخستین بار در یک فیلم سینمایی در نقش یک مدل ظاهر شد، بی آنکه نامی از او در تیتراژ فیلم آورده شود. سرانجام توسط کارگزار استعدادیابی کلمبیا پیکچرز کشف شد و در برابر دوربین فیلمبرداری تست داد. نواک قراردادی بلندمدت را امضاء کرد و نام کوچکش توسط استودیو به «کیم» تغییر یافت و در نتیجه تبدیل به کیم نواک شد.
نواک در سال ۱۹۹۷ خرس طلایی افتخاری جشنواره فیلم برلین را به پاس یک عمر دستاورد سینمایی دریافت کرد. او همچنین دوبار جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن را بهدست آورده است. ستاره شهرت کیم نواک در سال ۱۹۶۹ در پیادهروی شهرت هالیوود نقش بست.
منبع : ویکیپدیا فارسی
نکاتی که شاید درباره « سرگیجه » ندانید :
عنوان بندى نفسگیر فیلم کار سال باس است .
میان جیمز استوارت و کیم نواک 25 سال اختلاف بود. اختلافی که در آن زمان کاملا به چشم می آمد.
آلفرد هیچکاک دلیل عدم موفقیت تبلیغات « سرگیجه » در سال 1958 را جیمز استوارت می دانست که معتقد بود استوارت به حدی پیر شده که قادر نیست هیچ تماشاگری را به خود جذب کند. هیچکاک هرگز دوباره با جیمز استوارت کار نکرد.
گفته می شود که آلفرد هیچکاک برای برداشت یک سکانس کوتاه ، مدت زمان یک هفته را سپری کرد تا بتواند به چیزی که مد نظرش بوده دسترسی پیدا کند!
آلفرد هیچکاک بعدها در مصاحبه ای اعلام کرد که انتخاب کیم نواک برای بازی در این فیلم اشتباه بوده است!
آدری هیپبورن بازیگری بود که برای بازی در نقش مادلین / جودی ابراز علاقه کرده بود.
« سرگیجه » در زمان اکران با واکنش سرد منتقدان روبرو شد اما امروز از این فیلم به عنوان بهترین فیلم هیچکاک نامبرده می شود.
بسیاری از منتقدان دلیل شکست « سرگیجه » در زمان اکران را عدم همخوانی سن و سال جیمز استوارت برای بازی در یک نقش رمانتیک دانستند.
در عنوان بندی فیلم نام آلک کپل و ساموئل ای تیلور درج شده است اما در واقع فیلمنامه « سرگیجه » را فقط ساموئل تیلور نوشته و آلک کپل حتی یک کلمه از آن را نگارش نکرده است. دلیل قرارگیری نام در عنوان بندی فقط به خاطر قرارداد بوده است.
متوسط شات های فیلم 6.7 دهم ثانیه است.
گفته شده که کیم نواک در یک صحنه از آلفرد هیچکاک درباره حس و حال صحنه و نحوه بوجود آمدن احساس بخصوصش در آن صحنه سوال کرده و هیچکاک هم به او گفته که لازم نیست خیلی عمیق به قضیه نگاه کند چراکه این فقط یک فیلم هست!
پوستر این فیلم از طرف ” پریمر ” به عنوان سومین پوستر ( از 25 پوستر ) برتر تاریخ سینما شناخته شده است.
آلفرد هیچکاک همیشه می گفت که همسرش آلما رویل از این فیلم متنفر است!
جیمز استوارت در فیلم حدودا 15 سال بزرگتر از باربارا بل گدس بود با اینحال این دو در فیلم هم سن و سال معرفی شدند.
هیچکاک علاقه داشت تا از ورا میلز در نقش جودی استفاده کند اما به دلیل بارداری وی این همکاری میسر نشد.
دیالوگ های ماندگار ( بصورت نوشتار بر صحنه ظاهر می شد ) :
جودی : اگه من به تو اجازه بدم که تغییرم بدی، آیا تو اینکارو میکنی؟ اگه تو کاری رو انجام بدم که تو ازم میخوای، آیا عاشق من میشی ؟
اسکاتی : بله ، بله
جودی : خیلی خب ، خیلی خب پس من انجامش می دم. من دیگه به خودم اهمیت نمی دم
نازنین آفاق
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جامعه مجازی سایت مووی مگ بپیوندید و دوستان سینمایی جدید پیدا کنید!
سرگیجه : Vertigo
کارگردان :آلفرد هیچکاک
نویسنده : آلک کپل ، ساموئل ای تیلور
بازیگران :
جیمز استوارت / جان اسکاتی فرگوسن
کیم نواک / مادلین الستیر / جودی بارتون
زمان : 128 دقیقه
محصول : 1958
مهمترین افتخارات : نامزد اسکار بهترین کارگردانی هنری و بهترین صداگذاری