به گزارش مووی مگ به نقل از بانی فیلم، انتخاب بازيگريبه جز کيت بلنشت استراليايي و 45 ساله به عنوان بهترين بازيگر زن سال کارواقعاً سختي است زيرا او به خاطر بازي حرفه اي خود در «ياسمين غمگين» کارآخر وودي آلن فيلمساز 78 ساله آمريکايي اکثر جوايز برتر سال شامل اسکار وگولدن گلوب را درو کرد و روح و جان اصلي در فيلم هنرمندي است که طبق رسومديرپاي خود آثارش نه تک شخصيتي بلکه متکي بر يک جمع از بازيگران است ومعمولاً يکي از آنها بر ديگري نمي چربد. بلنشت در اين فيلم همچون بلانشدوبوا (کاراکتر اول نمايش و فيلم «اتوبوسي به نام هوس») و روت مداف جلوه ميکند و کاراکتري است که سرگشتگي تک زنان ضد قهرمان فيلم هايي از اين قبيلرا به ياد مي آورد. همسر او که يک تاجر وال استريت بوده، ورشکسته شده و بهخلاف روي آورده و به زندان رفته و او مجبور است زندگي اعياني اش را رها کندو وارد محيط زندگي خواهرش که از طبقه متوسط است (با بازي سالي هاوکينز) شود و از آن شکوه و رفاه به محيطي به کلي متفاوت کوچ کند و اين طبعاً همبراي او مسايلي را در پي دارد و هم براي خواهرش و وابستگان او. اين نقشواقعاً چيست؟ درام صرف و يا ادغام تلخي هاي زندگي با کمدي هاي ويژه الن کهدر آن طنز، صوري و گزنده است؟ بلنشت که پيشينه بازي در دو گانه «اليزابت»،سه گانه «ارباب حلقه ها» و «هوانورد» کار مارتين اسکورسيسي را هم دارد،پاسخ هايي جالب بر اين گونه سوالات ارائه مي دهد.
با اين کمدي تلخ چطور کنار آمديد؟|
ـ در برداشت و نگاه اول تصور مي کردم که با يک کمدي صرف طرف هستم. ايناحساسم بعد از خواندن سناريوي وودي آلن پس از مرتبه اول بود. يکي دو روزيکه از شروع فيلمبرداري گذشت به باور ديگري رسيدم و نوعي پوچي در کاراکتر منو اتفاقات قصه وجود داشت که نمي شد به درستي لمس شان کرد. وقتي نمايشهداگابلر را هم بازي مي کردم همين احساس را داشتم. اين مشخصه کارهاي ووديالن هم هست. او بهتر از خيلي ها پوچ بودن و موقعيت هاي ناپايدار زندگي رادر قصه هايش جلوه گر مي شود و طنز تلخ اش براي جامعه و آدم هاي آن هشداردهنده و عامل بيداري است.
اما شما در گذشته هرگز با الن کار نکرده بوديد.|
ـ همين طور است و به همين سبب تشخيص سو و جهت هر سکانسي برايم سخت تر ازسايرين بود ولي هر روز بيشتر از قبل مي آموختم. البته من اکثر فيلم هاي النرا ديده بودم. از «موزها» که کمدي حرف است گرفته تا «داخلي ها» و «سپتامبر» و «زني ديگر» که هر چيزي هستند الا کمدي و از رويکردهاي النپيشينه لازم را داشتم. من مجبور بودم صبر کنم و براي شکل گيري هر سکانسيحوصله به خرج بدهم و به فراخور آن اقدام کنم. خوشبختانه مجموعه آنها درستاز آب در آمد.
واقعاً داستان اين فيلم چقدر عميق است؟|
ـ اين را از بينندگان فيلم بپرسيد اما آن چه از من بر مي آمد حس کردنچارچوب نقش و فرو رفتن در آن بود. زني که دچار بحراني عميق شده و زندگي اشمتلاشي شده و مجبور است همه چيز را از نو آغاز کند و يا حداقل غم هايش رادر جايي ديگر دفن نمايد. ياسمين مثل هر آدم بحران زده ديگري خيال نداردتسليم شرايط شود اما چه بخواهد و چه نخواهد با يک بحران عجين است.
شما توانستيد چه چيزي را به اين کاراکتر اضافه کنيد؟|
ـ در فيلمنامه به گذشته ياسمين و به بسياري از اتفاقات زندگي او اشاره ميشود و باورم اين است که اينها بايد عمده تر مي شد تا بيننده فقط تلخ کاميمفرط فعلي او را نبيند. طبق داستان وودي الن، ياسمين حتي اسمش را عوض کرده ونام اصلي اش چيز ديگري بوده است. با اين که ياسمين از دست همسرش به شدتشاکي است و وي را عامل اصلي بلاهاي خود مي داند اما کاملاً به او خو گرفته ووجود و افکار اين دو، يکي شده است. حتي لباس هاي خريداري شده توسط ياسميننيز که تعداد زيادي هم هستند، بر اساس سليقه خاص مشترک او و همسر ورشکستهسابقش خريداري شده و از جدا شدن کامل او از زندگي قبلي اش جلوگيري مي کند.
|يعني مردم و بينندگان فيلم، وي را نمي پسندند؟
ـ همين طور است و به همين سبب بود که کوشيدم خط ارتباطي وي را با بينندهها برقرار و سپس قوي تر کنم. من با بازي ام در اين رل، اين سوال را به ذهنتماشاگران متبادر کردم که همه ما بدون آن چه ما را احاطه کرده است، چههستيم؟
يکي دو سالي بود فيلم بازي نمي کرديد. مشغول چه کاري بوديد؟|
ـ من و همسرم به طور توامان مدير سازمان هنري و نمايشي سيدني هستيم و اينکار و به واقع توليد نمايش ها و تئاترهاي متعدد وقت زيادي از ما مي گيرد ولازمه آن حضور در اين محل در اکثر اوقات است. از طرف ديگر من سه پسر خردسالو نوجوان دارم و رتق و فتق آنها مسئله ساده اي نيست و من مجبورم بالاي سرآنها هم باشم.
|بنابراين در وسط اين ماجراها چطور توانستيد خودتان را با دنياي ياسمين وفق بدهيد؟
ـ وقتي نقش را خواندم، ديدم مشابهت اين با برخي نمايش ها که در سيدنيمشغول توليد آن بوديم، دارد. پيچيدگي شديد اين کاراکتر و دنيايي که اجباراًبه درون آن پرت مي شود، چيزهايي بود که مرا به سمت اين رل سوق داد.
شما همين حالا مشغول بازي در يک تئاتر (نمايش «خدمتکاران») در|سيدني هستيد. با بازي همزمان در دنياهاي به کلي متفاوت فيلم و تئاتر چطورکنار مي آييد؟
ـ چون مدتها است اين کار را مي کنم مشکلي با آن ندارم و به آن خو گرفته امو بر عکس آن چه خيلي ها مي گويند ريشه هاي مشترک فيلم و تئاتر بسيار زيادهستند و هر يک، ديگري را تغذيه و کامل مي کنند. وجه تفاوت آن البته در رودر رو شدن با جمعيت و تماشاگران است. در تئاتر شما مي بينيد که آدم هاي پيشروي تان چه کساني هستند و براي تماشاگران فرضي بازي نمي کنيد و نوع برخوردحاضران در سالن مي تواند شهامت بيشتري را به شما ببخشد. در سينما شما نقشتان را بازي مي کنيد و به خانه مي رويد و 6 تا 9 ماه بعد فيلم تان برايقشرهاي مختلفي که اصلاً نمي دانيد چه کسي هستند در هزاران سالن در سطح جهاناکران مي شود. فرصت تازه اي براي آدم هاي پيش روي تان و تغيير حالت و بازيتان براي راضي کردن آن قشر خاص از تماشاگران نداريد. با اين حال من بهدرجه و پيشينه اي در حرفه ام رسيده ام که بدانم هر فراز و فرود نقش ام چهواکنشي را بر مي انگيزد. ياسمين غمزده و سرگشته است و معلوم است که بينندهدرباره او چه فکر مي کند و شما مي توانيد در همين خط مستقيم به پيش برويد واز حالا طوري بازي کنيد که براي هميشه جواب بدهد.









