صفحه اصلی > اخبار سینمای ایران : رضا داوودنژاد به پرسش‌ها و ابهامات درباره بیماری‌اش پاسخ داد

رضا داوودنژاد به پرسش‌ها و ابهامات درباره بیماری‌اش پاسخ داد

91827 899

محمدرضا داوودنژاد، بازیگر سینما و تلویزیون، که یک هفته‌ای است بعد از پشت سر گذاشتن عمل پیوند کبد از شیراز به تهران بازگشته است، با حضور در یک برنامه تلویزیونی از روزهای سختی که در دوران بیماری‌اش پشت سر گذاشت، گفت.

به گزارش مووی مگ به نقل از ایسنا،محمدرضا داوودنژاد عصر ششم بهمن ماه با حضور در برنامه “یک فنجان چای” گفت: خوشحالم که دوباره سلامتی‌ام را به دست آوردم و این را مدیون تلاش تمام پزشک‌هایی می‌دانم که در شیراز و تهران مراقب من بودند. هفته گذشته بعد از دو ماه و چند روز به تهران برگشتم؛ البته قرار نبود یک هفته بیشتر بمانم. اما مشکلاتی پیش‌بینی نشده پیش آمد و باعث سکته کبدی و منجر به پیوند کبد شد که خدا را شکر به خیر گذشت.

وی با اشاره به این که در حال حاضر دوران نقاهت را پشت سر می‌گذارد، افزود: عمل‌ها بسیار سنگین بود و هفته گذشته هم به دلیل عفونت داخلی در تهران بستری شدم و اکنون دوران نقاهت را پشت سر می‌گذارم.

این بازیگر درباره هدفش از لاغر شدن با خنده بیان کرد: این یک قانون است که همه آدم‌های چاق دوست دارند لاغر شوند. من در زمان ازدواجم به 187 کیلو هم رسیدم. الان 115 کیلو هستم. اما این شایعه‌هایی که شد مبنی بر این که من قرص لاغری مصرف کردم اصلا صحت نداشت؛ البته بسیاری از افراد بر اثر مصرف این قرص‌ها دچار بیماری کبد می شوند. اما من به دلیل عمل اشتباهی که انجام دادم و باپیپس روده بود و وسعت زیادی داشت به این نقطه رسیدم. سر سریال “فراموشی” بودم که کبد من در زمان کوتاهی که در تهران بودم، سوخت و کارم به کما و پیوند کبد کشیده شد.

وی ادامه داد: این اتفاق مربوط به سال 90 است و عمل بایپس هم در سال 89 انجام شده بود و طی دو سال رژیم به 90 کیلو هم رسیدم. آن زمان سرعت لاغر شدنم بسیار شتاب گرفته بود و همین من را تشویق می کرد و به غذا نخوردنم بیشتر از قبل ادامه می دادم.

داوود نژاد اضافه کرد: بیماری کبد یکی از مرموزترین بیماری‌هایی است که متوجه آن نمی‌شوی. آن زمان نمی توانستم غذا بخورم. دچار بی‌حالی می شدم و این لاغر شدن را یک نشانه خوب هم می‌دیدم و پزشکان هم تشخیص نادرستی داشتند و قرص ویتامین برایم تجویز می کردند.

وی افزود: زمانی که سریال “فراموشی” را بازی کردم، بسیاری حتی از اعتیاد پیدا کردن من هم حرف می‌زدند و من مصاحبه‌ای داشتم و آن را تکذیب کردم. من در شیراز به کما رفتم و بعد از منتقل شدن به این شهر 90 درصد کبدم را از دست داده بودم و چون وضعیت اورژانسی داشتم.

داوود نژاد در پاسخ به سوال شاهین جمشیدی مجری برنامه “یک فنجان چای” که آیا از شهرتت برای پیوند کبد شدن و قرار گرفتن در اولویت لیست آن‌ها استفاده کردی، گفت: به بیمارستان نمازی شیراز این انگ‌ها نمی چسبد نه به من. آنجا بهشتی است که فرقی نمی‌کند روستایی باشی، هنرمند یا سیاستمدار. آنجا هیچ فرقی بین بیماران قائل نمی‌شوند و برعکس برخی بیمارستان‌های تهران، هر روز چند دکتر بالای سر بیمار حاضر می‌شوند و برای همین در خاورمیانه حرف اول را می زند.

وی در پاسخ به این سوال که وقتی روزهای سخت را پشت سر می‌گذاشتی به چه دلگرم بودی؟ بیان کرد: به خانواده و زندگی ام عشق داشتم و در واقع دعای مردم که به دلیل 16 سال زحمت و تلاشم در سینما و تلویزیون پشت سرم بود و وقتی توسط مردم حمایت می‌شدم، احساس کردم که چه کردم و همین به زندگی دلگرمم کرد. شرایط بدی که برای خانواده‌ام به وجود آمده بود برایم سخت می‌گذشت و انگیزه‌ای شد تا این وضعیت را تحمل کنم و سعی کنم بهتر شوم.

بازیگر سریال “پشت کنکوری‌ها” درباره فوت خواهر همسرش، عسل بدیعی نیز گفت: این اتفاق دقیقا در فروردین ماه امسال افتاد و من و همسرم در تهران بودیم و عسل بدیعی هم پیش از فوت کنار ما بود و من هم قرار بود بعد از تعطیلات برای انجام عمل به شیراز بروم. آن اتفاق بسیار تلخ بود و اهدای عضو او بعد از آن نوعی دلگرمی ایجاد کرد تا درد را صبر کنیم و زودتر به آرامش برسیم.

داوودنژاد در پاسخ به این که در چه مقطعی از زندگی ناامید شدی، ادامه داد: این دفعه که به شیراز رفتم و اتفاقات غیرقابل پیش بینی افتاد که انتظارش را نداشتم، ناامید شدم. همسرم هم در شرایط سختی من را به اتاق عمل فرستاد و وقتی پزشک من هم گفت باید پیوند بزنی گفتم که انجام نمی‌دهم و فکر می کردم این آخرین باری است که به اتاق عمل می روم و من باید از همه به ویژه دکتر نیک اقبال تشکر کنم که زندگی را به من برگرداند.

وی با بیان این که دلش برای کار تنگ شده است، خاطرنشان کرد: فقط دلم می‌خواهد دوباره بازی کنم و در همان ژانری که حضور داشتم، یک کار خوب را بازی کنم. دلم برای بازیگری تنگ شده است و همین حالا که در این فضا قرار گرفته‌ام، دلم برای کارم بیشتر تنگ شد.

داوود نژاد در پایان خطاب به مردم گفت: آنقدر صحنه های عجیب و غریبی در این سه سال از مردم دیدم که نمی توانم جبرانش کنم. اما دوست دارم بتوانم دوباره با بازیگری و کارم دل مردم را شاد کنم.

وی با اشاره به هزینه‌های سنگین درمانش گفت: سه سال بسیار دشوار را از این نظر پشت سر گذاشتم. در سال 91 کمک هایی هم البته از طرف تلویزیون و وزارت ارشاد صورت گرفت و این دفعه هم از طرف وزارت ارشاد کمکی جزئی صورت گرفت که البته در برابر هزینه‌هایی که داشتم بسیار کم بود. از کسانی انتظار داشتم که نبودند و از کسانی انتظار نداشتم که بودند.

این بازیگر افزود: خیلی‌ها ناخواسته از این شرایط ناراحت شدند و خیلی‌ها هم ناخواسته من را ناراحت کردند. خانواده‌ام به شدت من را در این دوران حمایت کردند و این میان نمی‌توانم بین خانواده همسرم و خودم فرقی بگذارم. زیرا هر دو برای من یک خانواده اند.

وی در پایان در جواب این سوال جمشیدی که دوست داشتی در این لحظه با چه کسی چای می خوردی از همسرش یاد کرد و گفت:

تنها جایی که بی دغدغه در آن حضور دارم و باعث آرامش من است، خانه و تنها فردی که در کنار او هستم هم همسرم هست.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها