1- امیلیو کوباما آخرین بار بقایای جسد امیلیو را در رودخانه میبیبنم. او بر اثر انفجار مواد شیمیایی و به دست والتر وایت کشته شد چرا؟ چون هیچکس به اندازه امیلیو برای والتر و جسی دردسر درست نکرد. امیلیو به همراه «کریزی8» موی دماغ این دو شخصیت در فصل اول سریال بوددند. آنها والتر را گروگان گرفتند تا برایشان به زور شیشه تولید کند و اما او با استفاده از دانش شیمی خود کاروانی که محل تولید شیشه بود را منفجر کرد و بعد هم به جسی دستور داد جسد امیلیو را با اسید حل کند. حتی مرده امیلیو هم برای والتر و جسی دردسر بود، استفاده از اسید باعث شد بخشی از خانه جسی ویران شود و تا مدتها لک خون در آن باقی بماند.
2- کریزی8 آخرین باری که کریزی 8 را میبینیم مثل امیلیو بقایایش روی رودخانه هستند. اما او چطور مرد؟ کریزی 8 اولین کسی است که بطور مستقیم به دست والتر کشته میشود. پس از انفجار داخل کاروان، امیلیو کشته میشود اما کریزی 8 به شکلی معجزه آسا زنده میماند تا دل والتر را نرم کند. والتر که با حرفهای او نرم شده میخواهد کریزی 8 را آزاد کند اما در لحظه آخر متوجه حقه او میشود و با قفل دوچرخه او را خفه میکند.
3- نودوز : نودوز را توکو، دلال شیشه کشت، آن هم وقتی به اشتباه والتر و جسی یادآوری کرد رئیس آنها توکو است. نو دوز بیچاره هیچ قصدی از این کار نداشت اما انگار توکو که تحت تأثیر کشیدن شیشه بود، آنقدر او را زیر مشت و لگد گرفت که جان داد بهانه توکو برای این کار توهین نودوز به هوش والتر و جسی بود!
4 – توکو سالامانکا: توکو باعث شد والتر و جسی به پول برسند اما واقعا اعصاب آنها را خرد کرده بود، توکو حتی تصمیم گرفته بود این دو را بکشد اما دست تقدیر هنک را سر راه آنها قرار داد و با شلیک گلوله به مغز توکو به زندگی او خاتمه داد. اهمیت مرگ توکو در این بود که هم پسر عموهای توکو را دنبال هنک انداخت، هم رابطه پر تلاطم والتر و هکتور سالامانکا را موجب شود که در واقع پایه و اساس درگیریها و ایجاد هیجان در ششاید بیش از 20 قسمت سریال بود.
5 – اسپوج: مرگ اسپوج معتاد یکی از مرگهای مضحک و غریب سریال است. اسپوج زیر یک دستگاه خودپرداز له شد! در حالیکه زنش شاهد ماجرا بود و سیگار میکشید و جسی بهتزده این ماجرا را تماشا میکرد. اسپوج و همسرش هر دو معتاد بودند و باید پولی به جسی پرداخت میکردند اما در عوض تصمیم گرفتند جسی ر ابدزدند تا از دستگاه خودپردازی که خودشان دزدیده بودند پول بیرون بکشد! اسپوج و همسرش هر دو تحت تأثیر کشیدن شیشه بودند و وقتی اسپوج زنش را «هرزه» خطاب کرد، او هم دستگاه خودپرداز را روی سر اسپوج رها کرد تا بمیرد!
6 – تورتوگا: مرگ تورتوگا ما را با بخش دیگری از شخصیت هنک شریدر آشنا میکند و مخاطب متوجه میشود با وجود سرسختی هنک، او خیلی هم نترس نیست و ضعفهایی دارد مرگ تورتوگا زمانی رخ میدهد که هنک در حالیکه همه مسخرهاش میکنند منتظر رسیدن گروهی قاچاقچی هستند اما به جایش سر توروتوگا سوار بر لاک پشتی نزد آنها میآید و وقتی کی از افسران پلیس میخواهد سر را بردارد و مسخره کند، لاکپشت منفجر میشود و جز هنک همه میمیرند.
7 – کومبو: مرگ کومبو در اپیزود «ماندالا» یکی از تلخترین مرگهای سریال است، نه به این خاطر که کومبو شخصیت دوست داشتنی بود بلکه به این دلیل که به دست پسری دوازده سیزده ساله کشته میشود. پسری که بعدا میفهمیم پسر دختری است که جسی به او علاقه دارد. مرگ کومبو از طرفی موتور محرک چند اپیزود در فصلهای بعدی سریال است، این مرگ به ظاهر ساده در روایت پر پیچ و خم سریال پای گاس را هم وسط میکشد و تأثیراتش تا آنجاست که جسی را به جنون میرساند.
8- جین مارکولیس: مرگ جین مارگولیس بر اثر استفاده از هروئین نه فقط به خاطر تأثیر مرگبارش بر زندگی جسی بلکه به دلیل حضور والتر در هنگام مردن جین مهم است. والتر میبیند که حال جین خراب شده و خیلی راحت میتواند با تکان دادن سر جین، جلوی خفه شدن او بر اثر استفراغ را بگیرد اما این کار را نمیکند. چون حضور جین مانع از درست کردن جسی میشود و از طرفی آینده آنها را به خطر میاندازد.
9- 737مسافر: در اپیزود «ABQ» مسافر دو هواپیما بر اثر تصادف کشته میشوند. چه کسی این کار را میکند؟ پدر جین! پدر جین وقتی میّبیند دخترش پس از چند بار ترک اعتیاد براثر اوردوز میمیرد، دچار فروپاشی عصبی میشود و اولین روزی که سر کارش در برج مراقبت حاضر میشود به عمد موجبات برخورد دو هواپیما را با هم مهیا میکند. این حادثه باعث پیدا شدن سر و کله عروسک خرسی صورتی رنگ در خانه والتر میشود که چشم جدا شدهاش تا مدتها همراه والتر باقی میماند.
10 – یک کامیون مهاجر: سریال «برکینگ بد» برای نمایش خوی حیوانی شخصیتهایش از هیچ کاری ابا ندارد. یکی از این کارها کشته شدن یک کامیون از مهاجران غیرقانونی به دست د وبرادری است که هکتور سالامنکا برای کشتن والتر فراخوانده است. این دو پس از به گلوله بستن راننده کامیون را منفجر میکنند تا اولین گامهایشان در خاک آمریکا با خون و خونریزی همراه باشد.
11 – مارکو سالامانکا: مارکو سالامانکا در اپیزود «یک دقیقه» کشته میشود و یکی دیگر از شخصیتهاست که با شلیک گلوله هنک به مغزش کشته میَشود. طبق برنامهریزیهای گاس، دو برادر سالامانکا باید هنک را بکشند نه والتر را. برای همین هر دو را به سمت هنک هدایت میکند اما خودش یک دقیقه قبل از اینکه دو برادر هنک را بکشند به او خبر میدهد. بدین ترتیب با یک تیر دو نشان میزند؛ هم هنک فلج میشود و هم مارکو به دست هنک کشته میشود. برادر دیگر را هم مایک در بیمارستان با سم میکشد. فلج شدن هنک در این اپیزود یکی از مهمترین پیچهای داستانی سریال است.
12 – خوان بولسا : اهمیت مرک خوان بولسا در قسمت « I SEE YOU» به دست نیروهای فدرال به این دلیل است که مرگ او و افرادش در واقع به ما نشان میدهد گاس چقدر متفکرانه و زیرکانه دشمنانش را از سر راه کنار میزند. بواسا درست زمانی کشته میشود که متوجه شده گاس یک قدم از او جلوتر بوده و با نقشهای دقیق (که مرحله آخرش کشتن بولسا است) بخش مکزیکی قاچاق شیشه را زیر سلطه خود در میآورد. گاس در مسابقه زیرکی باز هم برنده میشود.
13 – گیل باتیکر : گیل باتیکر شاید خیلی شخصیت دوست داشتنی نباشد و خیلی لوس باشد، مثل شاگرد زرنگهایی که اعصاب همه را خرد میکنند اما مرگ او به دست جسی که گلوله را پایین چشم گیل میکارد، تلخ است. از این جهت که بیگناه میمیرد. مرگ گیل هم فرصت کافی به والتر میده تا امپراتوری گاس را ویران کند و هم از طرفی جرقه اصلی در تغییر و تحول شخصیت جسی است. ازطرفی یادداشتی که گیل نوشته و آن را به «و.و» تقدیم کرده در نهایت به ضرر والتر وایت تمام میشود
14 – ویکتور: ویکتور پس از مایک وفادارترین یار گاس است. اما گاس در سکانسی فوق العاده و در سکوتی ویران کننده او را میکشد تا زهرچشمی اساسی از والتر و جسی بگیرد. البته دلایل دیگری هم برای این کار گاس هست اینکه ویکتور نتوانسته والتر را کنترل کند یا اینکه بدون اطلاع گاس دست به تولید شیشه زده. به هر حال او در سکانسی به یادماندنی در حالی میمیرد که گاس با لباس قرمز رنگ کار، گلوی او را میبرد. پس از این اتفاق والتر فقط یک فکر دارد، کشتن گاس پیش از کشته شدن به دست او!
15- مکس آرسینیه گا : هکتور سالامانکا در دوران جوانی و بیش از آنکه روی صندلی چرخدار بنشیند، مردی به شدت خشونت طلب بوده. مکس دوست صمیمی گاس بود و هر دو با هم نزد دون الادیو میروند تا با او وارد تجارت شیشه شوند. الادیو هم برای اینکه به گاس نشان دهد، هیچ وقت نباید پایش را از گلیمش درازتر کند، به هکتور دستور میدهد مکس را بکشد. مرگ مکس دلیل اصلی نفرت چندین و چند ساله میان هکتور و گاس میشود. همچنین حضور مکس در سریال نشان میدهد. گاس زمانی برای جان دیگران ارزش قائل بوده.
16- دون الادیو: گاس مردی مخوف است و این را در یکی از جذابترین سکانسهای فیلم یعنی جاییکه دون الادیو و همه یارانش را مسموم میکند و میکشد میبینیم. در این سکانس گاس نوشیدنی مسموم به الادیو میخوراند و کمی هم خودش از آن مینوشد اما به اندازهای که کشنده نباشد. چرا گاس این کار را میکند؟ چون الادیو طالب دستورالعمل تهیه والتر شده و میخواهد امپراتوری مکزیک را از چنگ گاس در بیاورد و گاس هم کسی نیست که از این شوخیها خوشش بیاید.
17- گاس فرینگ: گاس فرینگ در اپیزود «تغییر چهره» میمیرد و تنها در آخرین لحظه سریال وقتی گاس از اتاق منفجر شده هکتور سالامانکا بیرون میآید و به نظر سالم میرسد میفهمیم چرا این اپیزود «تغییر چهره» نام دارد. دوربین به گاس نزدیک میشود و وقتی تمام رخ گاس را میبینیم متوجه میشویم نیمی از چهرهاش بر اثر انفجار نابود شده. بمب گذاری کار والتر بوده و والتر مثل همیشه با زبان بازی و منطق غریبش توانسته هکتور را راضی کند در فشار دادن دکمه فعال کننده بمب با او همکاری کند مرگ گاس به معنای امپراتور شدن والتر وایت در دنیای شیشه است.
18 – دروشارپ: شاید تنها مرگی که در «برکینگ بد» اشک ببیننده را در بیاورد، مرگ دورشارپ در اپیزود «وحشت مرگ» است، جاییکه پس از عملیات موفقیت آمیز سرقت از قطار، والتر، جسی، و تاد متوجه حضور این پسر بیگناه میَشوند و تاد بدون لحظهای درنگ و از ترس اینکه پسر آنها را لو بدهد او را با شلیک گلوله میکشد. جسی هرگز تاد را نمیبخشد و بعدا هم که با هم همکار میشوند همیشه فکر کشتن او را در سر میپروراند.
19 – مایک ارمانترات: مایک دوست داشتنیترین شخصیت سریال است که از میانه راه وارد ماجرا میشود. او سرباز وفادار گاس است وپس از مرگ گاس، نمیخواهد با والتر همکاری کند اما والتر او را مجبور به همکاری می کند هر چند میداند بالاخره روش و منش متفاوت این دو منجر به مرگ یکی از آنها میشود. مایک پیش از مرگ مهمترین دلیل زوال والتر را به زبان میآورد و آن اشاره به غرور و خودپرستی والتر است. او با شلیک گلوله والتر کشته میشود و قبل از مرگ به والتر که دارد عذرخواهی می کند میگوید: «خفه شو و بذار راحت بمیرم»
20 – والتر وایت: مرگ والتر وایت در اپیزود نهایی، غافلیگر کننده نیست اما جان کلام سریال است. والتر به دست خودش و بر اثر نبوغ خودش میمیرد. او در اپیزود نهایی جسی را نجات میدهد اما گلوله اسلحهای که خودش طراحی کرده به پهلویش میخورد و موجب مرگش میشود. به گزارش تجربه، والتر در حالیکه در آزمایشگاه قدم میزند میمیرد، با خوشحالی و شادی، مثل یک قهرمان اثری تراژیک