با سلام و عرض ادب
تصمیم گرفتیم تا از این پس در بخش وبلاگ سایت ،مطالبی را بصورت هفتگی منتشر کنیم. روش کار به این صورت است که به عنوان مثال در هر هفته مطلبی تحت عنوان ” نوشته های هفته چهارم آن ماه ” قرار داده خواهد شد که شامل نوشته های غیرسینمایی اعضای سایت مووی مگ می باشد!. این در حالی است که کماکان اطلاعیه های سایت در بخش وبلاگ منتشر خواهد شد و تداخلی در این زمینه بوجود نخواهد آمد.
مطالب هفته چهارم مرداد را در اینجا بخوانید :
نگین توانا : خب به اولین نفری که گفتند ” یک مقاله برای وبلاگ آماده کن چون از این به بعد هر هفته باید اینکارو بکنی! ” من بودم! الان که دارم فکر می کنم تنها چیزی که به ذهنم می رسه اینه که هوا به شدت گرم هست و حال و حوصله هیچ کاری را ندارم. ولی با اینحال مجبورم تا عکس مناسب برای مقاله این آقایان ” مقاله نویس ” پیدا کنم تا به من غر نزنند!. امروز زمزمه ایی شنیدم که قراره سینماها را تفکیک جنسیتی کنند! بدون هیچ اظهار نظر اضافی فقط خواستم بگم چنین چیزی شنیدم. فکر کنم برای اولین دلنوشته کافی باشد؛ تا هفته بعد خداحافظ.
دُرسا کیانفر : اوه مقاله هفتگی برای بخش وبلاگ؛ این عالیه!. هفته چهارم مرداد نکته قابل ملاحظه ایی برای من نداشته؛ حداقل تابحال. فقط یک نکته و آن اینکه بالاخره فیلمهای رمانتیک و درام که مورد علاقه اینجانب می باشد به سینماها آمده و این اکشن مکشن ها هم برای دی وی دی شدن به کمپانی ها رفتند. خیلی مدت هست که یک فیلم درست و حسابی در ژانر درام ندیدم، این هفته فیلمی با عنوان ” یک روز ” اکران شده که فکر می کنم بتونه حال و هوای تابستان رو گرمتر کنه. یک نکته را هم خدمت شما عرض کنم و آن اینکه میثم کریمی در هفته چهارم مرداد به شدت خشن شده بود و نمی شد باهاش حرف زد!. تنها چیزی که در حال حاضر از هفته چهارم مرداد خاطرم مونده فقط اینایی بود که گفتم، خداحافظ
اَمیر گلسفیدی : این هفته نتوانستیم او را پیدا کنیم!.
محب زاهدی : خب نکته ی جالب درباره من این هست که هنوز وارد کار نشدم اما بهم گفتن اینجا مقاله بدم!. من محب هستم و قراره در بخشی که هنوز افتتاح نشده به نام … کار کنم ( گفتن نگم. چرا رو از خودشون بپرسید!). در هفته چهارم مرداد تنها نکته ایی که ذهنم را به مشغول کرده این است که چقدر ظرفیت ما ایرانیها برای داشتن جنبه شوخی پائین است!. کمتر از یک ماه هست که یک برنامه تلویزیونی به نام « خنده بازار » بصورت شبانه پخش می شود و در هر قسمت با یک شخصیت حقیقی شوخی می کند ولی هربار در خبرگزاری ها می خوانم که فلانی می خواهد شکایت کنه از این برنامه!. دوستان عزیز بیایید کمی ظرفیت شوخی داشته باشیم و انتظار نداشته باشیم که همیشه به ما بگویند خیلی عالی و بهترین. دوست عزیزی که به بازیگران این مجموعه می گویی دلقک دربار! بیا کمی جنبه شوخی داشته باش، دوست عزیزی که می گویی چند روز دیگر یک بیانیه تصویری در جواب این برنامه برای طرفدارانم می دهم! بیا کمی مهربانتر باش چرا که همه می دانند زندگی خرج دارد و… بگذریم. زیاد می شود اگر بخواهم تمام دلنوشته های هفته چهارم مرداد را بنویسم، به همین دلیل قلم را در این نقطه پایان می گویم.
میثم کریمی : چند روز پیش در جشن کوچکی که دوستم به مناسبت سالگرد ازدواجش گرفته بود حضور داشتم. در این جشن با شخصی صحبت می کردم که می گفت آرشیو فیلمهای جانی دپ را دارد و عاشق اوست. بعد در ادامه شروع کرد به صحبت درباره توانایی های این بازیگر و اینکه کلا رقیب نداره و این حرفها. اما هنگامی که به او گفتم که از بازی وی در فیلم « گردشگر » خوشم نیامد ، چنان اخمی کرد که تمام 4 ستون بدنم به لرزه افتاد!. ادامه داستان هم که واضح است؛ او گفت که کارگردانی مشکل داشته، جانی دپ بی نقص است و اینکه او حتی در فیلم « کابوس » هم بازی بی نقصی ارائه داده بود!. در این فکر هستم که ما ایرانیها چقدر راحت و کورکورانه از یک شخص دفاع می کنیم؛ حتی زمانی که او مشکلاتی هم داشته باشد. از قدیم گفته اند ” هنر نزد ایرانیان است و بس “. جالبتر از آن اینکه روز قبلش هم در مکانی بودم که شخصی به شدت سعی می کرد به دیگران بفهماند که بهترین فیلم سینما « Hancock » است و کلی هم مدرک برای حرفش رو کرد!. کلا هفته چهارم مرداد برای من در مشاهده تعصب کورکورانه مردمان ایران زمین گذشت. امیدوارم هفته های بعد وضعیت بهتری داشته باشم.
تا هفته بعد خدانگهدار