الیور استون در جدیدترین مستندش (اثری چهارساعته که در ماه ژوئن در ایالات متحده روی پرده سینماها رفت) با ولادیمیر پوتین گفتوگو کرده است. این اولین باری نیست که این نویسنده و کارگردان اسکاری گفتوگویی رودررو با یکی از رهبران بحثانگیز جهان انجام داده است.
به گزارش مووی مگ به نقل از برترین ها، او پیش از این به سراغ فیدل کاسترو و هوگو چاوز رفته بود. اما این پروژه جدید، یک ایدهی سینمایی وسوسهانگیز دارد: استون و پوتین با هم به تماشای فیلم «دکتر استرنجلاو» (استنلی کوبریک، ۱۹۶۴) نشستهاند. از قرار معلوم، این رییسجمهور روس هرگز هجویهی تیرهوتار کوبریک را تماشا نکرده بود و به همین خاطر استون آن را برایش به نمایش گذاشت. امیدواریم پوتین چیزی در خصوص خطرهای حملههای اتمی از این فیلم آموخته باشد ! بنابراین بد نیست در ادامه نگاهی به فیلمهایی داشته باشیم که میتوانند به رهبران سیاسی چیزهایی بیاموزند و سطح آگاهی آنها را بالا ببرند.
سیاستمدار: آنگلا مرکل/ Angela Merkel
فیلم: «بچه رزماری»/ Rosemary’s Baby
صدراعظم مرکل شاید خونسرد به نظر برسد اما حتی او هم باید کمی نگران شود چرا که همتایان اروپایی آلمان به طرز خطرناکی در حال تغییر جهت به سوی جناحهای راست هستند. اما شما مجبور نیستید به حرف همسایههایتان گوش کنید؛ حتی زمانی که آنها سعی میکنند شما را قانع کنند که خیلی ساده، بهترینها را برای شما میخواهند و آرزو میکنند.
از این رو احتمالاً نمایش فیلم ترسناک روانشناختی رومن پولانسکی با عنوان «بچهی رزماری» (۱۹۶۸) میتواند یک بار دیگر این باور مرکل را تصدیق کند که حفظ خونسردی در شرایطی که همهی اطرافیان در حال باختن خودشان به فرقهای شیطانی هستند، مزایای فوقالعادهای در بر خواهد داشت. این فیلم همچنین میتواند یادآور خوب و مفیدی باشد تا کورکورانه خود را به دست شفاگران نسپارید؛ و این اصلاً مهم نیست که چه کسی آنها را تأیید کرده است.
سیاستمدار: نیکولا استورجن/ Nicola Sturgeon
فیلم: «آنها زندهاند»/ They Live
نخستوزیر سابق اسکاتلند، الکس سالمِند، یک بار با خوشحالی تماشاگران جشنوارهای را با نمایش غیرمنتظرهی فیلم «ارواح مریخ» ساختهی جان کارپنتر در شرایط سختی گرفتار کرده بود. استورجن که جانشین سالمِند است، احتمالاً بیشتر از تماشای هجویهی پیشگویانهی سال ۱۹۸۸ کارپنتر با عنوان «آنها زندهاند» بهره خواهد گرفت؛ فیلمی در باب مبارزه برای رسیدن به خودمختاری که ویژگیهای متمایز و روحیهی جنگجویی شخصیت اصلی نامتعارفش را به نمایش میگذارد.
اگر مل گیبسن میتواند به نمادی از استقلال اسکاتلندیها بدل شود، پس “راودی” رادی پایپر (کشتیگیر کانادایی که با غرور با کیلت اسکاتلندی در رینگ حاضر شد) هم میتواند از عهدهی این کار برآید؛ و باز هم «آنها زندهاند» حرفهای جالبی برای گفتن درباره فداکاریهایی دارد که برای واژگونی نظم برقرارشده لازم به نظر میرسند، بهخصوص در مواجهه با پیامرسانی رسانهای یکپارچه.
سیاستمدار: دانلد ترامپ/ Donald Trump
فیلم: «ایدیاکرسی»/ Idiocracy
چهلوپنجمین رییسجمهور ایالات متحده با دکور و حضور سر صحنهی فیلمها غریبه نیست، اما حضورهای کوتاه و تکبُعدیاش در هر فیلمی از «تنها در خانه۲» گرفته تا «زولندر» نیز کمکی به او نکرده است تا بفهمد چهطور میتواند با جملههای کامل یا منسجم و منطقی صحبت کند. ما میدانیم که این فرمانده کل قوا، عاشق فیلمهای اکشن دمدستی است از جمله «ورزش خونین» با حضور ژانکلود ون دام، و البته ترجیح او این است که بخشهای خستهکنندهی چنین فیلمهایی را هم جلو بزند و با دور تند از آنها عبور کند.
پس بد نیست به زور و اجبار هم که شده است، ترامپ را پای تماشای کمدی آیندهگرایانه و پرزرقوبرق سال ۲۰۰۶ مایک جاج با نام «ایدیاکرسی» بنشانند؛ فیلمی از زیرژانر فاجعه که در آن فاجعهی اصلی با فراگیری بیشعوری و حماقت اتفاق میافتد. شاید این تجربهی سینمایی به ترامپ بیاموزد و او را دیرهنگام در این خصوص شیرفهم کند که گزافهگویی و برخورداری از دیگر صفات ناخوشایند رییس کاماچوی سال ۲۵۰۵ این فیلم، چیز خوبی نیست.
سیاستمدار: کیم جونگاون/ Kim Jong-un
فیلم: «جنگبازیها»/ WarGames
در این مورد شاید انتخاب سینمایی بدیهی، کمدی «مصاحبه» محصول ۲۰۱۴ باشد که داستانش درباره یک خبرنگار تلویزیونی بیمزه (جیمز فرانکو) است که قرار یک مصاحبهی اختصاصی جهانی را با رهبر ارشد کره شمالی، کیم جونگاون (با بازی رندل پارک) میگذارد. با در نظر گرفتن حملههای سایبری علیه کمپانی سونی که باعث شدند اکران عمومی فیلم به یک شکست مفتضحانه بدل شوند، شاید کیم پیش از این درسی را که خودش میخواسته است از این فیلم گرفته باشد: اول انتقام بگیر. بنابراین میتوان فیلم «جنگبازیها» را به عنوان برنامهی بعدازظهر یکشنبه پیشنهاد کرد.
کلاسیک محبوبی محصول سال ۱۹۸۳ که در آن متیو برادریک جوان به طور تصادفی یک ابررایانهی نظامی را هک میکند و موجبات جنگ هستهای جهانی با بمبهای حرارتی را فراهم میکند. این فیلم که میتوان آن را به «دکتر استرنجلاو»ی با چرخهای کمکی تشبیه کرد(!)، چنان پیام ضدجنگ قویای در خود دارد که ظاهراً پیش از این به جریان فکری رانلد ریگان در خصوص عدم گسترش تولید اتمی کمک کرده بود. آیا به طور حتم میتوان گفت که کیم با پسر بد این فیلم – که همهی دولتهای جهان به او بدگمان شدهاند – به همدلی میرسد و انگشتش را از دکمهی بمب هستهای دور میکند؟