اگر روزی از شما بخواهند که فردی را نام ببرید که هالیوود زندگی اش را به ورطه نابودی کشاند، شما از چه کسی نام خواهید برد؟ مطمئنم که « مرلین مونرو » اولین گزینه ایی است که به ذهنتان خطور خواهد کرد.
« مرلین مونرو » یکی از بازیگران با استعدادی بود که متاسفانه بیش از آنکه استعدادش مورد توجه هالیوود قرار بگیرد، جاذبه های جنسی اش مد نظر قرار گرفت. « مونرو » بدون شک ستاره بی چون و چرای دهه ی 50 هالیوود بود؛ در آن سالها کمتر کسی بود که فیلمهای او را ندیده باشد و یا حداقل چشمش به عکسهای او بر روی مجلات نیفتاده باشد. « مونرو » پر انرژی و زیبا بود، صریح و بی پرده سخن می گفت و در یک کلام باب دل مردان آن دوران بود. اما همین امتیازها باعث شد تا هالیوود نقش هایی که بیشتر جاذبه جنسی داشتند در اختیار او قرار دهد و از او بخواهد که ادامه مسیر بازیگری اش را در این راه طی کند. البته « مونرو » خود چندان بی علاقه نبود تا در جلوی لنز دوربین خبرنگاران باشد و به عبارتی، همیشه در چشم باشد. اما این مسیر ترسیم شده کم کم باعث شد تا او پی ببرد که در حال تبدیل شدن به شخصیتی است که بیشترین دلیل حضورش در سینما آن است که مردان هوسران به سینماها هجوم بیاورند و رفتارهای جنسی جدید او را ببینند و لذت ببرند!. همین امر باعث شد تا پس از مدتی « مونرو » دچار افسردگی های شدید شده و دوره بازیگری اش هم گرفتار بی نظمی های متعدد شود، به حدی که در اواخر دوران کاری اش حتی کارگردانان هم از کار کردن با او به ستوه آمده بودند. در نهایت هم « مونرو » به دلیل فشارهای عصبی متعددی که بر وی وارد می شد، تصمیم گرفت خود را در دنیای مشروبات الکلی غرق کند تا شاید از این طریق بتواند بر مشکلاتش فائق آید اما همین تصمیم باعث شد که در سال 1962 به علت مصرف زیاد داروی خواب آور جان به جان آفرین تسلیم کند. البته این را هم باید اضافه کنم که گمانه زنی ها درباره مرگ « مونرو » بسیار است و تا به امروز هم کسی به درستی نمی داند که آیا « مونرو » در پی یک توطئه به قتل رسیده است ( در آن دوران از این اتفاقات زیاد رخ می داد و گفته می شود که همه این اتفاقات به نوعی به « فرانک سیناترا » مرتبط می شد! ) یا اینکه به وسیله مصرف زیاد داروهای خواب آور قصد خودکشی داشته؟! بهرحال هرچه که بود او در 5 اوت 1962 درگذشت ( البته حاشیه ها حتی بعد از مرگ او هم ادامه داشت که از جمله معروف ترین آن می توان به وصیت یک تاجر اشاره کرد که عنوان کرده بود می خواهد بعد از مرگش در بالای قبر « مونرو » به شکلی که صورتش به سمت زمین باشد ، قبر شود! )
فیلم « هفته من با مرلین » به اتفاقات تابستان سال 1956 ، یعنی زمان اوج مشکلات « مونرو » می پردازد. این فیلم براساس 2 کتاب خاطرات دستیار سوم « لارنس اولیویر » در زمان ساخت فیلم « The Prince and the Showgirl » که « کالین کلارک » نام داشت ساخته شده است. داستان فیلم بدین شرح است :
تابستان سال 1956 است. مرلین مونرو ( میشل ویلیامز ) ستاره ی بی چون و چرای سینمای هالیوود است و مردان زیادی حاضر هستند تا جانشان را فدای او کنند. اما خودِ مونرو در حال حاضر بیشتر علاقه مند است تا از تصویری که برای او ترسیم شده خارج شود و بتواند زندگی کاری و شخصی تواٌم با آرامش داشته باشد. مونرو در حال حاضر مشغول بازی در فیلمی کمدی به کارگردانی لارنس اولیویر ( کنت برانا ) است اما بی نظمی های متعدد او و رفتارهای غیر حرفه ایی اش در جریان این فیلم همه به خصوص لارنس الیویر را به شدت عصبانی کرده. در این شرایط، دستیار سوم اولیویر به نام کالین کلارک ( ادی ردمین ) تنها کسی است که مونرو به او اجازه می دهد به خلوتش بیاید و حرف های دلش را برای او بازگو کند. این رابطه رفته رفته عمیق تر می شود و …
اینکه گفته می شود « مرلین مونرو » دارای روابطی با « کالین کلارک » بوده را تابحال نه کسی تائید کرده و نه رد. اما مسئله ایی که عیان است اینه که « کلارک » رابطه خیلی خوبی با « مونرو » داشته بطوریکه « مونرو » بیش از آنکه بخواهد اسرار دلش را با همسر مشهورش « آرتور میلر » در میان بگذارد، ترجیح می داده تا آنها را به « کلارک » بگوید. اما خب این رابطه آنطور که « کلارک « در کتابش توضحیح داده، سمت و سویی احساسی پیدا کرد و حتی کار به جاهای باریک هم کشیده شده بود! ( راست و دروغش پای نویسنده کتاب ).
شخصاً تصویری که از « مونرو » در این فیلم ارائه شده را می پسندم زیرا هیچ حرف جدید و یا خلاف آنچه که تابحال از او می دانستم بر زبان نیاورده. همه ما می دانیم که « مونرو » در اواخر عمرش شخصیتی به شدت متزلزل داشت که گاه و بیگاه زیر گریه می زد و لحظاتی بعد شروع به عشوه گری می نمود!. این رفتار معروف « مونرو » در « هفته من با مرلین » به خوبی پرداخته شده، به عنوان مثال می توانم به سکانسی اشاره کنم که در آن کلارک و مونرو برای گردش با هم به بیرون رفته اند که ناگهان مونرو از کلارک می پرسد که ” آیا او علاقه مند است که کمی با هم خوشگذرانی کنند یا خیر؟!” ، مونرو در این صحنه بسیار خونسرد و کنترل شده است اما لحظاتی بعد تبدیل به همان زنی می شود که در فیلمهای معروفش نظیر « بعضی ها داغشو دوست دارند » یا « آقایان مو طلایی ها را ترجیح می دهند» از او دیده بودیم! این تغییر ناگهانی رفتار همان مسئله ایی است که نزدیکان « مونرو » هم بارها به آن اشاره کرده بودند. این تغییرات رفتاری خوشبختانه بیش از آنچه که انتظار می رفت تاثیر گذار از آب درآمده و حتی کسانی هم که شناختی از « مونرو » ندارند هم می توانند با تماشای این فیلم به حالات و رفتارهای عجیب و غریب و معروف « مونرو » پی ببرند.
اما « هفته من با مرلین » مشکلاتی هم دارد و آن اینکه چندان به شخصیت های مکملش بها نمی دهد. « هفته من با مرلین » براساس سرگذشت واقعی « مرلین مونرو » ساخته شده و همه ما می دانیم که آدمهای زیادی در اطراف « مونرو » حضور داشتند تا بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند!. اما فیلم به آنها نپرداخته و آنها را به حال خود رها کرده. اصلی ترین این شخصیت ها که شخصاً انتظار داشتم بیش از اینها به آن پرداخته شود، « آرتور میلر » بود. متاسفانه فیلم با فرستادن « میلر » به پاریس برای نفس تازه کردن، علناً او را از صحنه اتفاقات « مونرو » حذف کرده و سوالات متعدد تماشاگران درباره رابطه این دو که نهایتاً منجر به جدایی آنها شد را بی پاسخ گذاشته است. از طرف دیگر رابطه پر فراز و نشیب « مونرو » با « لارنس اولیویر » نیز تنها با ذکر کلیات ماجرا خاتمه می یابد. شاید اصلی ترین دلیل این کم کاری ها را بتوان مدت زمان نود و چند دقیقه ایی فیلم دانست که برای ساخت فیلمی درباره جنجالی ترین هنرپیشه تاریخ هالیوود بسیار کم است. مدت زمان کوتاه فیلم باعث شده تا بسیاری از جزییات زندگی « مونرو » سربسته باقی بمانند.
در اینکه گفته می شود « ویلیامز » شباهتی به « مونرو » ندارد را قبول دارم. او اصلا شبیه به « مونرو » نیست و حتی حالت های او را هم ندارد. اما « ویلیامز » با ظرافتی مثال زدنی موفق شده قالب کلی « مرلین مونرو » را متناسب با پیشینه ایی که تماشاگر از این خانم سراغ داشته ترسیم کند. مطمئناً خودِ « ویلیامز » هم به اندازه من و شما از زندگی شخصی « مرلین مونرو » اطلاع داشته به همین دلیل تصمیم گرفته تصویری متناسب با آنچه که « مونرو » همیشه از خود نشان می داد ، ارائه کند. از نکات ریز بازی « ویلیامز » می توان به نگاه های نافذ و نصفه و نیمه اش اشاره کرد که مستقیماً از فرم نگاه « مرلین مونرو » تقلید شده و بسیار هم به « مونرو » تر بودن « ویلیامز » کمک کرده است. به نظرم نقش آفرینی « میشل ویلیامز » در این فیلم می تواند منجر به دریافت اسکار برای او شود. او به اندازه کافی برای بازی در این فیلم زحمت کشیده و ماحصل تلاشش هم فیلم « هفته من با مرلین » است که یک تنه آن را به جلو هدایت کرده.
« کنت برانا » دیگر بازیگر موفق فیلم است. البته پیش از اینکه به بازی او در نقش « لارنس اولیویر » اشاره کنم، باید این نکته را عرض کنم که انتخاب او برای ایفای این نقش نکته جالبی دارد که ذکر آن خالی از لطف نیست. « برانا » یکی از شناخته شده ترین بازیگران و کارگردانان بریتانیا است که مطابق معمول، ساخته های ادبی و تاریخی نظیر « هنری چهارم » در کارنامه اش به چشم می خورد. در بریتانیا « کنت برانا » را به دلیل سبک و سیاق کاری اش همواره با « لارنس اولیویر » مقایسه کرده اند و این مقایسه سالهاست که پابرجا باقی مانده. حالا با ساخت « هفته من با مرلین » ، « برانا » فرصت پیدا کرده تا اینبار به جای خودِ « لارنس اولیویر » ایفای نقش کند و شخصیت او را برای تماشاگر مجسم کند که در نوع خودش انتخاب زیرکانه ایی به حساب می آید. « برانا » در نقش « لارنس اولیویر » مانند اکثر انگلیسی ها، بازی بسیار خشک و محکمی ارائه داده و نمره کامل را می گیرد. مطمئنم اگر خودِ « اولیویر » امروز در قید حیات بود، به احترام بازی خوب « برانا » از صندلی اش بلند می شد و او را تشویق می کرد.
در نهایت باید بگویم که این فیلم را از دست ندهید.« هفته من با مرلین » به خوبی به ما نشان می دهد که صنعت سینما چطور می تواند یک انسان را به ورطه نابودی بکشاند. زندگی « مرلین مونرو » نمونه کامل زندگی یک ستاره سینما بود؛ ستاره ایی که همواره در اوج بود اما کسی نتوانست این نکته را درک کند که او در زندگی شخصی اش کاملاً متفاوت از آنچه که برایش متصور می شدند، زندگی می کرده. « مونرو » متاسفانه به حدی تبدیل به نماد شده بود که حتی در اتاق خوابش هم می بایستی تظاهر می کرد که همان زن جذاب و خوش زبان فیلمهایش است!. همین زندگی عجیب و غریب سبب شد تا او دچار دوگانگی های فراوانی در زندگی شخصی اش شود بطوریکه گفته می شد حتی در هنگام صحبت با وکیلش ناگهان می خندید و شروع به عشوه گری می کرد!.
« هفته من با مرلین » فیلم خوبی است و می تواند به بعضی از سوالات شما در ارتباط با زندگی پر حاشیه « مرلین مونرو » پاسخ دهد. اما متاسفانه تماشای این فیلم باعث می شود تا سوالات بیشتری برای تماشاگر ایجاد شود که پاسخ هیچکدام از آنها نه در این فیلم، بلکه در هیچ جای دیگر قابل یافتن نیست.
منتقد : میثم کریمی
کپی برداری از مطالب سایت تنها با ذکر دقیق لینک سایت MovieMag.IR و نویسنده مطلب مجاز است.
به جمع هواداران مووی مگ در فیس بوک بپیوندید
هفته من با مرلین : My Week with Marilyn
کارگردان : Simon Curtis
نویسنده : Adrian Hodges ، Colin Clark
بازیگران :
Michelle Williams …Marilyn Monroe
Eddie Redmayne…Colin Clark
Julia Ormond…Vivien Leigh
Kenneth Branagh…Sir Laurence Olivier
و……………
ژانر : درام
درجه سنی : R( مناسب برای افراد بالای 17 سال)
زمان : 99 دقیقه