صفحه اصلی > اخبار سینمای ایران : یادداشت احساسی بهروز وثوقی در صفحه اینستاگرامش / پرده‌ های خاکستری سینما هنوز بوی من را می‌ دهند؟

یادداشت احساسی بهروز وثوقی در صفحه اینستاگرامش / پرده‌ های خاکستری سینما هنوز بوی من را می‌ دهند؟

image 13970224621 9702233

بهروز وثوقی ستاره سال‌های دور سینمای ایران، امروز یادداشتی را منتشر کرده که در آن از حال و هوای دوری‌اش از وطن گفته است. او در بخش‌هایی از این یادداشت با اشاره به یکی از دیالوگ‌ها خود در فیلم «گوزن‌ها» می‌نویسد: « اینجا درسته همه امکانات هست ‌‎ولی اینجا خونه من نیست!». او همچنین خطاب به ایرانیان نوشته است: « من هرگز شما رو در این سالیان در غربت غریب فراموش نکردم. ‌‎منم بهروزِ شما، آیا تو اون مملکت ‌‎پرده های خاکستری سینما هنوز بوی منو می ده؟»

در یادداشت احساسی بهروز وثوقی که در صفحه اینستاگرامش منتشر شده آمده است:

«امروز میخوام باهم وطنان عزیزم در ایران که همیشه بهر وسیله اى منو مورد لطف و مرحمت خودشون قرارمیدن درد دل کنم و بگم درسته که سالهاست که در غربت غریبى هستم ولى مگرمیشود نقطه به نقطه اون خاک پاک رو از یاد برد.

‌‎منم بهروز، بهروزی به بزرگی خاطرات دور و نزدیک شما مردم ایران ‌‎من بهروز وثوقی هستم ‌‎من دلمو،قلبمو تو اون خاک، تو اون سرزمین اباواجدادى جا گذاشت.مگه می شه ‌‎سواحل زیبای دریای خزر رو از یاد ببرم ‌‎مگه جاده کندوان چالوس از یادم می ره! ‌‎ ، صحنه فیلمبرداری همسفر، ‌‎جاده شمال، ماه عسل،امامزاده داوود، سوته دلان، ‌‎داش آکل و لارستان و ممسنی شیراز،طوقی کاشان و محله قالیشوران، آرامگاه ‌‎حافظ و بازارهای قدیمی،‌تنگسیر و کوچه بهمنی بوشهر رییس علی دلواری وزار ممدوکشتی های به گِل نشسته انگلیسی ها ‌‎سهراب سالاری اهل آبادان،‌که ‌‎پنجره ای رو به خاطرات داشت ‌‎گوزنها و مسگرآباد و لاله زار تهران،مگه یه لحظه از اونا می شه غافل شد.

منم بهروز ‌‎منم ممل آمریکایی ‌‎و استادیوم آریامهر و قالپاق دزدی خاص خودم ‌‎نسرین جان و بار شکستنی‌اش، و چه دعواهایی که واسش نکردم.

‌‎با اون کت پاره شده علی لباس شور، قولنامه پمپ بنزین تو آمریکا ‌‎و انتظار برت لنکستر تو فرودگاه مهرآباد نیویورک، بیمارستان سینا و اون مدرک دُکی از نیوجرسی یادتونه؟ ، بهش گفتم مدرکت به درد جرز لای دیفال می خوره، آخرش حرف منو گوش کرد و رفت دنبال مدرک دکترا از نیویورک،آره منم، بهروز ‌‎منم بلوچ، بمن میگن رضا، ‌‎رضاموتوری همیشگی شما، با موتورم تو میدون بهارستان ‌‎منم بهروز شما ‌‎بهروزی با غیرت قیصر. ‌‎روزی میام زیر بازارچه حاج مِیتی ( مهدی)، ‌‎میام که خاطراتم رو پس بگیرم ‌‎منم بهروز شما ‌‎عباس آقای فیلم دشنه ‌‎ اگه چاخان گفتم ‌‎اگه زبونم گیر کرده بود ‌‎فقط واسه شما مردمم بود ‌‎حالااینجا هر چی راست هم بگم ‌‎باز تو غربتم غریبم.

اینجادرسته همه امکانات هست ‌‎ولی اینجا خونه من نیست. منم مرد دالاهوی کرمانشاه ‌‎تنگه اژدها یادتونه؟؟؟ ‌‎قصرشیرین،قیس عامری چطور؟ یادتونه؟ ‌‎لیلی و مجنون و آن کویر سوزان ‌‎من بهروز هستم و ‌‎تا به امروز هم فقط و فقط با یاد و خاطرات لحظه به لحظه اون خاک مقدس و مردم سرزمینم ‌‎در غربت ایستاده ام و نبضم در تپش هست.‌‎‌‎

هموطنان عزیزم

من هرگز شما رو در این سالیان در غربت غریب فراموش نکردم ‌‎منم بهروزِ شما. ‌‎آیا تو اون مملکت ‌‎پرده های خاکستری سینما هنوز بوی منو می ده ؟ ‌‎من با شما زندگی کردم ‌‎من با شما بزرگ شدم. دوری تون خیلی سخت بود ولی با اون همه خاطرات ریز و درشت با شما هستم در سواحل سانفرانسیسکو هنگامی که مرغان دریایی بر فراز آسمان پرواز می کنند، صدای ایران را، صدای دوران جوانی ام را گویی می شونم. یاد علی تعارفی بت شکن می افتم، کنار اون رودخانه و شکار پرندگان با پدر بزرگ (جمشید خان مشایخی)

هموطنان عزیزم من همیشه و همه جا یادتون و به یاد خاک پاک ایران و زادگاهم بودم و خواهم بود

ممنونم قربان همه شما بهروز وثوقی»

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها