ما یکی دو هفته نبودیم و سر سال نو میلادی کلی کار برامون پیش اومد که دیگه نتونستیم یه مدت در خدمت شما باشیم. حالا ما دو هفته نبودیم اومدیم دیدیم کلی همه توی سر و کله همدیگه زدن و سوژه دست ما دادن که باید بهشون می پرداختیم که از زمانش گذشت و از زیر دستمون در رفت. اما سعی می کنیم تا حد امکان به این سوژه ها بپردازیم و دیگه روند هفتگیمون رو از سر بگیریم. تشکر هم می کنم از بچه های تحریریه که دو هفته اینجا نبودیم ، ستون مون رو ازمون نگرفتن و ندادن دست یکی دیگه! ( انصافاً دیگه بهتون حال دادم و میدونم ستونم رو نمیگیرید ازم! )
آقا در هفته ای که گذشت، خبر رسید که برد آقای پیت با سرکار خانم چارلیز ترون نشستن دو تا چایی خوردن و از زندگی و بدبختی هاشون گفتن و قسط های عقب افتاده و خودروهایی که ثبت نام شده اما تحویل ملت داده نمی شه و کلی مسائل دیگه. در نهایت هم بعد از اینهمه صحبت به این نتیجه رسیدن که چقدر حرف همدیگه رو می فهمن و خوبه که بیشتر صحبت کنن و همدیگه رو ببینن. دیگه تو هفته ای که لوح زرین بگیر نداشتیم، مجبوریم به آشنایی این دو تا لوح بدیم خب!
از این رو، به دلیل آنچه که « آنجلینا محو گشت و چارلیز نمایان شد » می نامیم، لوح زرینی را به این دو عاشق جدید تقدیم می کنیم و امیدواریم که به خوشی و خرمی کنار همدیگه بمونن و از زندگی لذت ببرن. البته یه نکته عجیب درباره آشنایی این دو مطرح شده و آن اینکه باعث و بانی آشنایی این دو شان پن بوده است! شان پنی که قبلا با چارلیز ترون در رابطه بوده است. ظاهرا بزرگوار رفته به برد پیت گفت : « ببین داداش… » ولش کن بگذریم از این مورد!

قضیه از این قرار بود که ملت در یک روز گرم دل انگیز مشغول تماشای یک فیلمی بودند که استاد جکی چان در آن بازی می کرد. همه چیز در فیلم خیلی عادی و بی سر و صدا در حال سپری شدن بود که یکدفعه چشم تان روز بد نبیند، دیدیم مسئول پخش مربوطه فیلم را بازبینی نکرده و همینجوری فرستاده رو آنتن!
بهرحال، ما به دلیل آنچه که « جکی چان، از تو بعید بود! » می نامیم، تمشک زرینی را به مسئولان این شبکه تقدیم می کنیم که سهل انگاری به خرج دادند و چنین اتفاقی رو رقم زدند که دامنه اظهار نظرها درباره آن همچنین بگی نگی بیش از حد تصور بود. حالا این بخش عدم توجه به محتوای فیلم بماند، والا خود حرفه ای های فیلم دیده پیکشسوت هم نمی دونستن که جکی چان هم…آره!

ما نمی دونیم که این 400 نفر قرار هست دقیقاً چه کاری انجام دهند! والا اگه برگزار کنندگان جشنواره فیلم کن و برلین رو روی همدیگه بزاری و این وسط جشنواره ونیز را هم بی نصیب نگذاریم، باز هم عددش به این تعداد نمی رسه! شما فکر کن هر روز 400 نفر فقط از صدا و سیما میان تو پردیس های سینمایی و میخوان یه چیزی رو پوشش بدن!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « لشکرکشی به جشنواره فجر با تمام نفرات! » می نامیم، تمشک زرینی را به مسئولان صدا و سیما تقدیم می کنیم که نیامده اند برنامه ریزی کنند که نفرات مشخصی جشنواره را پوشش دهند و از طریق این سازمان برنامه هایشان پخش شود. واقعا فکر می کنید که حاصل کار 400 نفر در جشنواره فیلم فجر قرار هست از تمام شبکه های صدا و سیما به نمایش درآید؟

فارغ از اظهار نظرهای مختلفی که در این خصوص توسط افراد بسیاری مطرح شد، سوال اینجاست که مگر دست ماست که با یکی بازی کنیم و به اون 5 تا بزنیم و به یکی 1 گل!؟ مثلا ما چطوری میتونیم انتخاب کنیم که با اماراتی که آن سمت جدول هست بازی کنیم و بهش پنج تا بزنیم؟ شاید جناب ده نمکی فکر می کند که باید یه گوشه بایستیم و بگوییم : « اوی! امارات…نبینم اینورا بچرخیا! سری بعد توپ تون افتاد اینجا پاره می کنیمش! »
بهرحال، ما اینا به دلیل آنچه که : « عدم درک فلسفه توپ گرد » می نامیم، تمشکی را به جناب ده نمکی تقدیم می کنیم و از همینجا دعا می کنیم که تیم ملی هرکی که جلوش قرار گرفت رو با بولدوزر از روش رد بشه و به آسیا نشون بده که رئیس کیه! فقط خواهشا یکی رو بزارید اونجا که با سردار آزمون و مهدی طارمی تمرین اختصاصی انجام بدن که اینقدر به جای دروازه، ایستگاه فضایی را هدف نگیرن!

ما هم اینجا به دلیل آنچه که « فقدان ظرفیت نقد پذیری » می نامیم، تمشک زرینی را به رامبد جوان تقدیم می کنیم که تجربه نشان داده کلا اعصاب درست و حسابی نداره و هر زمان که کسی به هر نحوی از او انتقاد بکنه، سیم هاش قاطی میشه و می افته به جان این و اون. ما کاری به کیفیت « قانون مورفی » نداریم که نقدها در موردش نوشته شده و در نهایت مخاطب هست که اون رو می پذیره یا رد میکنه، اما لحن صحبت رامبد جوان با مخالفای فیلم دیگه تمشک داره خب!

این اظهار نظر اینقدر زشت و عجیب و غریب بود که هیچکس نتوانست از آن دفاع کند و خود انصاریان هم مدتی بعد مجبور به عذرخواهی شد. ما هم اینجا چنین تمسخرهایی که رگه های نژادپرستانه دارد را محکوم می کنیم و معتقدیم که باید احترام به قوم و ملت ها و زبان ها و فرهنگ ها را بیاموزیم و این زبان تحقیر را کم کم از فرهنگ مون حذف کنیم. بماند که آن گزارشگر افغانستانی بعد از صحبت های انصاریان ویدئویی پخش کرد که حسابی باعث خجالت مان شد.
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « بی ادبی بر روی آنتن زنده تلویزیونی » می نامیم، تمشک زرینی را به علی انصاریان تقدیم می کنیم و امیدواریم که افکار عمومی همیشه به چنین اظهار نظرهای بی ادبانه ای واکنش نشان داده و کم کم چنین کلمات و تمسخرهایی که به واقع زیاد هم در اطراف خودمان می بینیم، از زندگی مان حذف شود.


آخه ملت عقل هم خوب چیزیه! چشماتون رو می بندید و از خیابان عبور می کنید؟ یا می بندید و می دوید و بعدش هم فکر می کنید که خیلی کار باحالی انجام می دهید؟ حالا یکبار که ماشین از روی شما رد شد و مثل تام و جری کف خیابان صاف شدید، اونوقت متوجه می شوید که هر چالشی را نباید انجام داد!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « کور می شوم و عقل را هم حرام می کنم! » می نامیم، تمشک زرینی را به جماعت چالش ایجاد کن برای فیلم « جعبه پرنده » تقدیم می کنیم که کم کم هم دارد باعث نگرانی می شود. آن از بازی خطرناک « نهنگ آبی » و این هم از چالش بستن چشم. چهارتا لایک آخه ارزش داره؟

اما نکته مهم نه دعوای آنها، بلکه خطاب قرار دادن صدا و سیما توسط تبریزی بود که آن را « میلی » خوانده بود اما سریالهای مهم این سازمان با بودجه های هنگفت توسط خود او در این مجموعه ساخته شده است و همچنین گفته می شود که قرار است سریال دیگری هم توسط او ساخته شود!
ما هم در حال این صحبت ها بودیم که خبر رسید، استاد متنی را منتشر کرده و گفته : « من و تلویزون متعلق به همدیگه هستیم و اصلاً این حرف ها نیست و هرچی هم که گفتم اشتباه کردم که گفتم و صدا و سیما خیلی هم باحال و خوب و حرفه ای هست و متعلق به تمام ایرانیان می باشد!» والا ما که حرفی نزدیم، خودش گفت و خودش هم عذرخواهی کرد اونم کمتر از چند روز!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « جزیره ثبات کمال تبریزی » می نامیم، تمشک زرینی را به ایشان تقدیم می کنیم که صبح یه چیز می گوید، بعد از ظهرش تکذیب می کند و دوباره روز از نو و روزی از نو!


ماجرا از این قرار است که ما عمان را برده بودیم و جواد آقا در حال صحبت در اینباره بود که صحبت از شور تماشاگران عمانی در ورزشگاه شد که استاد گفت :« ما شورمون از تماشاگرای عمانی بیشتره و هم شعورمون! » ما این اطمینان را داریم که استاد به جهت نزدیکی آهنگ تلفظ شور و شعور ، چنین جمله ای را استفاده کرده تا خیلی باحال و جذاب به نظر برسد اما خب نتیجه اینقدر بد بود که بار دیگه جواد خیابانی پس از موضوع « آقای کی روش، حرف حسابت چیه؟! » ، سوژه فضای مجازی شد.
ما هم اینجا به دلیل آنچه که « کنتور که نداره » می نامیم، تمشک زرینی را به جواد خیابانی تقدیم می کنیم که گاهی واقعاً نمی داند که باید چه چیزی را بگوید و کجا بگوید و به چه شکل بیان کند. اجرای برنامه شرایط خاص خودش را دارد و تسلط کاملی را می طلبد.
ذره بین
* شما می توانید گزینه های ” لوح زرین بگیر یا تمشک بگیر” سینمایی یا تلویزیونی تان را به ما معرفی کنید تا آنها را در همین بخش معرفی کرده و جوایزشان را تقدیمشان کنیم!
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید















