در هفته ای که گذشت سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر برگزار شد و همچین پر و پیمان، ستون ما رو هم روشن کرد! اما قبل از رسیدن به جشنواره، لوح زرین ها رو تقدیم کنیم و بعدش بریم که ببینیم در جشنواره امسال چه خبر بوده!
در هفته ای که گذشت خبر رسید که مهران غفوریان به سلامتی و میمنتی ، پدر شدند و صاحب دختر شدند و الان هم در منزل دارند قربون صدقه دخترشون میرن و خلاصه که کلی حالش خوبه! از یه طرف دیگه هم الهام حمیدی یه عکسی از این عکسای اینستاگرامی که انگشت کنار انگشت میمونه منتشر کرد که یعنی به سلامتی من هم ازدواج کردم!
از این رو، به دلیل آنچه که « بابا شدن، عروس شدن » می نامیم، لوح زرینی را به این عزیزان تقدیم می کنیم و امیدواریم اولی بابای خوبی شود و به دومی هم تبریک می گوییم و امیدواریم خوشبخت و از این داستانا شود.
خب همانطور که گفتم، جشنواره فیلم فجر شروع شده و همچین ستون ما رو مزین کرده که نمیدونیم از کی و کجاش بگیم!
اولین تمشک زرین هفته را تقدیم برگزار کنندگان جشنواره فیلم فجر تقدیم می کنیم که از روز اول نشان دادند پیرو بی برنامه گی های همیشگی سالهای اخیر جشنواره هستند. در نخستین روزهای آغاز جشنواره سی و هفتم، سانس بعضی فیلمها تغییر کرد و یکی از بعد از ظهر به نیمه شب رفت و در طول جشنواره هم یه سری سالن سینما برای خودشون برقشون میرفت و یه سری هم که کلا « متری شیش و نیم » رو انکار کردن و گفتن چی هست؟ کباب شیش متریه؟
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « مدیریت هردمبیلی » می نامیم، تمشک زرینی را به عزیزان مسئول در برگزاری جشنواره فیلم فجر تقدیم می کنیم و امیدواریم یکبار برای همیشه ببینیم که جشنواره بصورت منظم برگزار می شود و خبری از این بی برنامه گی ها نیست. دیگه نگم براتون که یه سری فیلم رزرو هم داشتیم و دقیقه نودی ها که دیگه گفتیم تمشک شون رو قاطی همین مدیریت کنیم و الکی ستون رو پر نکنیم!
دومین تمشک زرین رو تقدیم سازندگان فیلم « خون خدا » می کنیم که فیلمشان در جشنواره فیلم فجر با بی برنامه گی در اکران مواجه شد و اساتید در واکنش به این اقدام از حضور در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر انصراف دادند و گفتند : « سیمرغ ارزانی خودتان ، نخواستیم بابا ». اما یک روز نگذشت که بزرگواران آمدند و گفتند : « حالا ما یه چیزی گفتیم اما جدی نگیرید! ما هستیم تا آخرش و با قدرت ادامه میدیم و میخواهیم تا آخر قضیه بریم و چقدرم باحالیم که برگشتیم به مسابقه! »
والا ما که سر از کار این ناز کردن های جشنواره در نیاوردیم. یه روز میگن ما بهمون توهین شده و نیستیم، بیست و چهار ساعت بعد میگن نه ما هستیم کی گفته نیستیم؟! آخه ما که میدونیم این انصراف دادن و اینا همه اش لوس بازی هست، چه کاریه آخه آدمهای گنده! انصراف هم انصراف های قدیم، میگفتن نیستیم دیگه میرفتن و پشتشون رو هم نگاه نمیکردن!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « لوس بازی جشنواره ای » می نامیم، تمشک زرینی را به سازندگان « خون خدا » تقدیم می کنیم که کلنگ مباحث ” انصرافی ” از جشنواره امسال را خیلی زود به زمین کوبیدن و ثابت کردن که برخی از سنت ها هنوز زنده هست و میشه هر سال به شکل های مختلف آن را مشاهده کرد. دست مریزاد!
در ادامه مبحث « لوس بازی جشنواره ای » ، امسال پولاد کیمیایی با فیلم « معکوس » در جشنواره شرکت کرد که فیلمش اصلاً با استقبال مواجه نشد و ملت کلی ناراضی سالن رو ترک کردن. استاد پولاد کیمیایی هم یکی دو روز گذشت و بعدش آمدند و متنی در صفحه اینستاگرامشان منتشر کردند و گفتند که من کلا دارم از ایران مهاجرت میکنم و میرم پی زندگیم و احتمالا دیگه شماها رو هم نمیبینم. بد یا خوب، حلالم کنید و به بچه محل هام بگید خیلی دوستشون داشتم و پرچمشون بالاست و این حرفها.
اما یک روز نگذشت که استاد دوباره متنی رو منتشر کرد و گفت: « نشستم با خودم فکر کردم گفتم کجا برم از اینجا بهتر آخه؟! کجا برم بهتر از پیش شما فرشته های مهربان!؟ کجا برم بهتر از شما قربونتون برم من؟! کجا برم … » و به این ترتیب مسئله مهاجرت یک روزه باطل شد و اصلاً نفهمیدیم چی به چی شد!؟ استاد از قبل میخواستن مهاجرت کنن یا همان یک روز تصمیم گرفتن مهاجرت کنن و فرداش بی خیال شدن!؟
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « مهاجرت چند ساعته » می نامیم، تمشک زرینی را به پولاد کیمیایی عزیز تقدیم می کنیم که فکر میکنیم خودشم نمیدونه چیکار داره میکنه! شبکه های اجتماعی استفاده های بهتری هم داره و میشه ازش استفاده های مفید انجام داد نه اینکه شما به دلیل ناراحتی یا هرچیز دیگه بیای بگی من دارم میرم و فردا تکذیب کنی که ما مجبور بشیم اینجا بهت تمشک زرین بدیم.
پرویز شهبازی امسال در جشنواره فیلم فجر با فیلم « طلا » حضورد اره و گفته میشه که فیلمش هم یکی از خوبای جشنواره به حساب میاد و کلی فیلم رو تحویل گرفته اند. اما نکته ای که باعث شده ما اینجا به ایشان تمشک زرین تقدیم کنیم صحبتی بود که در نشست خبری فیلم « طلا » مطرح کرد. پرویز شهبازی در نشست خبری عنوان کرد که : « هرچقدر میخواهید نقد کنید چون من اصلاً نقد نمی خونم و کاری به کار شماها ندارم… نمیدونم چرا امروز هر بچه مدرسه ای منتقد شده و فیلم نقد میکنه؟! چه کاریه آخه نقد میکنن باید برن تیله بازی کنن! »
استاد شهبازی عزیز واقعاً ما رو ببخشید که فیلمهای شما رو نقد می کنیم! من از طرف بچه های مووی مگ که میشینن فیلمهای شما رو می بینند و نقد می کنند عذرخواهی میکنم. باور کنید ده بار تابحال بهشون گفتم که اینقدر نشینید نقد کنید تو این سن و سال! به جان خودم بهشون میگم بزارید یه بیست سی سال دیگه ای از زندگیتو بگذره و به سلامتی دو متر ریش و سیبیل و عینک پوآرو بیاد رو چشمتون، بعد بشینید بگید فیلم دراومده یا در نیومده! اما از شما چه پنهون، اینا گوش نمیکنن و جوان هستن دیگه،خودتون می دونید که جوانی کلی دردسر داره و بدبختی! امیدوارم که ما رو ببخشید!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که : « Hey Shahbazi, leave them kids alone» می نامیم، تمشک زرینی را به استاد تقدیم می کنیم و امیدواریم که ما رو کتک نزنن که بهشون تمشک دادیم. جناب شهبازی، به خدا ما از مدرسه فرار نکردیم و سر کلاسمون بودیم و بعد از کلاس اومدیم اینجا داریم می نویسیم و بهتون تمشک زرین دادیم. من ذره بین البته سن و سال ندارم اما خب دیگه بهرحال وقتی دارم ازتون انتقاد میکنم بچه مدرسه ای محسوب میشم دیگه. خدا انشالله به شما سلامتی بده تا بتونیم فیلمهای جدیدتون رو ببینیم.
نقطه سر خط، بچه مچه های مووی مگ، هنگام تیله بازی سر کوچه!
آقا امسال هم در جشنواره فیلم فجر معضل لباس بازیگران مطرح بود و ملت با لباس های غیر رسمی بر روی مراسم فرش قرمز دیده شدن که همچین جلوه بی مزه ای به جشنواره داده بود.
آخه شما کدام جشنواره معتبر خارجی را دیده اید که ملت با کاپشن و حوله حمام و لباس خواب و پالتو و کلاه بیاد روی فرش قرمز؟! حالا بعضی از جشنواره ها هم هستن که اصلاً اجبار کردن که آقا، وقتی میخوای بیای روی فرش قرمز حتما باید کت و شلوار رسمی تنت باشه و تر و تمیز بیای باشی. والا امسال در جشنواره ما کلی تیپ های عجیب و غریب دیدیم که شبیه زمانی هستن که ساعت 11 شب میخواهید برید سر کوچه از عباس آقا یه ماسه دبه ای بخرید و سریع برگردید خونه!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « پوشش اجق و وجق در جشنواره فیلم فجر » می نامیم، تمشک زرینی را به عزیزانی تقدیم می کنیم که کلا لباسهای رسمی را کنار گذاشتند و با کلاه و بلوز و شلوار بر روی فرش قرمز جشنواره حاضر شدند. دیگه خیلی حالا زوم نکردم روی لباس وگرنه فکر کنم گرمکن و لباس ورزشی هم می دیدیم در این دوره از جشنواره!
آخرین تمشک جشنواره ای امسال را هم به رای گیری مردمی این دوره از جشنواره تقدیم می کنیم که داستانیه برای خودش! براساس آنچه که برخی از سینمایی ها عنوان کرده اند، صاحبان اثر بلنده شده اند و تیم هایی را تشکیل داده اند که بلیت بخرند و رای بدهند و در فضای مجازی هم مغز ملت را تیلیت کنند که فلان فیلم بهتر است تا در رای گیری مردمی بتوانند رتبه نخست را بدست بیاورند.
آقا به خدا ارزش نداره دو تا دونه رای! چه کاریه می کنید آخه… گروه تشکیل میدید که بره تو کار رای مردمی دادن به فیلمهای جشنواره؟ مثلاً یکی رو میزارید دم درب سینماهای مردمی یه نخ لای انگشتش بچرخونه و هرکسی که فیلم رو دیده و از سالن داره میاد بیرون ، یقه اش رو بگیره بگه : « اوی مهندس! بیا اینجا عزیزم… فیلم پیلم چی دیدی؟ متلتفتی که باید به چی رای بدی ها؟ آفرین گوگولی… برو خدا خیرت بده! »
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه « رقابت ناسالم » می نامیم، تمشک زرینی را به آن دسته از فیلمسازانی که چنین ساز و کاری را اعمال کردند تقدیم می کنیم و معتقدیم که رای گیری مردمی با چنین ساز و کاری فاقد هرگونه ارزش هست و باید سیستمی تعبین بشه که بتونه از این جینگولک بازی ها جلوگیری کنه تا بالاخره ببینیم نظر ملت به کدوم فیلم نزدیک بوده و بشه یک آمار مردمی درست و حسابی جمع کرد.
ذره بین
* شما می توانید گزینه های ” لوح زرین بگیر یا تمشک بگیر” سینمایی یا تلویزیونی تان را به ما معرفی کنید تا آنها را در همین بخش معرفی کرده و جوایزشان را تقدیمشان کنیم!
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید