رناتو: «زمان گذشت و من عاشق زنهای بسیاری شدم و هنگامی که آن ها مرا در آغوش می گرفتند، می پرسیدند آیا فراموش شان خواهم کرد؟ و من میگفتم: “نه، فراموشت نخواهم کرد“…
اما تنها کسی که هیچگاه فراموشش نخواهم کرد کسی است که هرگز نپرسید…»
رناتو: «زمان گذشت و من عاشق زنهای بسیاری شدم و هنگامی که آن ها مرا در آغوش می گرفتند، می پرسیدند آیا فراموش شان خواهم کرد؟ و من میگفتم: “نه، فراموشت نخواهم کرد“…
اما تنها کسی که هیچگاه فراموشش نخواهم کرد کسی است که هرگز نپرسید…»
«پست قبلی متری شیش و نیم ( دیالوگ های ماندگار )
اینسپشن – Inception ( دیالوگ های ماندگار ) پست بعدی»