صفحه اصلی > اخبار سینمای جهان : 10 فیلم وسترن بی نظیری که احتمالا تابحال ندیده اید! + تصاویر ( بخش اول )

10 فیلم وسترن بی نظیری که احتمالا تابحال ندیده اید! + تصاویر ( بخش اول )

مردی از لارامی

ژانر وسترن یکی از محبوب ترین ژانرهای سینمایی است که هر یک از ما با دستکم یکی از فیلم های این ژانر خاطره داریم. روزگاری ژانر وسترن بر هالیوود، سینمای اروپا و اکثر جنبه های فیلمسازی در غرب حکمفرمایی می کرد. اما در همین زمان و به دلیل تولیدات فراوان این ژانر، برخی از فیلم های وسترن دیدنی و دارای ارزش تماشا نادیده گرفته شده یا در سایه دیگر فیلم ها قرار گرفتند.

به گزارش مووی مگ به نقل از روزیاتو، در فهرست فیلم های وسترن نادیده گرفته شده زیر فیلمی از جان فورد، هاوارد هاکس و سرجیو لئونه را نخواهید دید بلکه با فیلم هایی آشنا خواهید شد که زیبایی های بهترین فیلم های این ژانر را در خود دارند اما در طول زمان مورد توجه قرار نگرفته اند.

۱- مردی از لارامی (۱۹۵۵)- آنتونی مان

در یکی از پنج همکاری مشترک آنتونی مان و جیمز استوارت و در فیلم وسترن «مردی از لارامی» (The Man From Laramie) شاهد شورش شخصیت ویل لاکهارت علیه یک گله دار محلی و پسر دیوانه اش هستیم که در تلاش برای انتقام مرگ برادرش به رقیب پیر آن ها می پیوندند. در این فیلم استوارت نقش آن قهرمان آرام و ساکت همیشگی را ندارد بلکه یک گاوچران خشمگین و نامرتب است که دائماً او را در حال دعوا و درگیری می بینیم. از همان آهنگ متن ابتدایی فیلم، احساس می کنیم که با یک وسترن کلاسیک مواجه هستیم و این همان چیزی است که به تصویر کشیده می شود؛ صحنه های درگیری و کشتار بین گاوچرا ها و سرخپوست های بومی در نیومکزیکو.

درخشش اصلی و حقیقی فیلم آنتونی مان بازی استوارت در شخصیتی متفاوت از دیگر نقش های او یا قهرمانان فیلم های وسترن است. او یک شخصیت خشن، بداخلاق و غیرقابل پیش بینی است و مان نیز به خوبی می دانسته که این شخصیت مطلقاً خشن را به تصویر بکشد. برای مثال وقتی که استوارت از یک کافه خارج می شود، دوربین در یک برداشت از روبرو او را به تصویر می کشد که در نهایت به یک درگیری ختم می شود. این سبک از فیلم برداری باعث شده که تعلیق و هیجان فیلم افزایش یافته، شخصیت و محیط اطراف او به نمایش درآمده و مخاطب با دنیای فیلم آشنا شود. «مردی از لارامی» آخرین همکاری مان و استوارت در ژانر وسترن بوده و باید آن را بهترین کار وسترن مشترک آن ها دانست.

۲- هفت مرد از حالا (۱۹۵۶)- باد بوتیکر

هفت مرد از حالا (۱۹۵۶)- باد بوتیکر

فیلم «هفت مرد از حالا» (Seven Men from Now) را باید بهترین همکاری مشترک باد بوتیکر، برت کندی و راندولف اسکات در مقام کارگردان، نویسنده و بازیگر دانست. این فیلم وسترنی است که به مولفه های ژانر وفادار باقی مانده و جایی خالی برای استنباط و قضاوت مخاطب باقی می گذارد. فیلم بوتیکر به خاطر پیچش های داستانی متعددش در تنها ۷۸ دقیقه زمان مورد توجه قرار گرفته است. «هفت مرد از حالا» داستان بسیار سرراست و قابل درکی دارد که در آن شخصیت اسکات در پی انتقام از هفت مردی است که در جریان یک سرقت همسر او را به قتل رسانده اند. با شروع فیلم همراه با یک موسیقی بسیار سنگین، شاهد جستجوی اسکات در طول شب و در هوای بارانی برای این مردان هستیم.

از همان سکانس اول، می فهمیم که شخصیت های داستان با بن مایه ای از خطر، کنجکاوی و رازآلودگی همان چیزی هستند که در کلماتشان می بینیم. دیالوگ های فیلم به خصوص وقتی که پای لی ماروین به میان می آید شنیدنی هستند. به همین دلیل است که تماشای چند باره این فیلم نسبتاً کوتاه در ژانر وسترن با توجه به ژست ها و نگاه های پرمعنای شخصیت هایش جذاب می شود. بوتیکر، کندی و اسکات به خوبی می دانستند که در مشارکت با هم چگونه فیلم بسازند اما «هفت مرد از حالا» اوج استعداد و مهارت این سه را در کنار هم نشان می دهد.

۳- شجاعان (۱۹۵۸)- هنری کینگ

شجاعان (۱۹۵۸)- هنری کینگ

گرگوری پک یک بار دیگر در یک وسترن عرفانی پر از شب مهتابی یک شهر در غرب وحشی بار دیگر با هنری کینگ همراه می شود و نتیجه فیلمی به نام «شجاعان» (The Bravados) است که به درام های انتقامی وسترن وفادار مانده است. در این فیلم، پک نقش داگلاس را بازی می کند که کمتر از یک سال پس از مرگ همسرش، رفته رفته قاتلان او را تعقیب کرده و مجازات می کند اما در این مسیر دچار تردید می شود. در این فیلم شاهد عناصر متافیزیکی هستیم و یک کلیسای بزرگ را همواره همراه شخصیت داگلاس و انتقام جویی های خونینش می بینیم.

فیلم بردار عمداً از رنگ های دلوکس برای افزودن بر حال و هوای خشم، درماندگی و آسیب درونی پک استفاده می کند در حالی دوربین در تمام طول داستان روی او تمرکز کرده و به مخاطب اجازه می دهد که در مورد حرکت بعدی او گمانه زنی کند. در حالی که فیلم با آهنگ و سرعتی متناسب به پیش می رود، هنری کینگ تصویری از دو دنیا ارائه می دهد که هیچ فیلم وسترنی قبل و بعد از «شجاعان» نتوانسته آن را به تصویر بکشد: دنیای شفاف و مذهبی و دنیای انتقام و مرگ. گرگوری پک در سکانس پایانی جذاب و پرتعلیق فیلم انتخابی حیرت انگیز انجام می دهد که از نکات برجسته فیلم کینگ است.

۴- آخرین قطار گان هیل (۱۹۵۹)- جان استرجز

آخرین قطار گان هیل (۱۹۵۹)- جان استرجز

مردی که هیچ با برتری و تسلط مردان در غرب وحشی بیگانه نبود، جان استرجز با فیلم «آخرین قطار گان هیل» (Last Train from Gun Hill) یک وسترن نیشدار و خشن ساخته که دوستی قدیمی را در سایه اخلاق به آزمایش می گذارد. در این فیلم، کرک داگلاس نقش مارشالی را بازی می کند که سعی دارد مردی جوان را به خاطر تجاوز و قتل یک زن سرخپوست او به پای میز محاکمه بکشاند اما این مرد جوان فرزند یکی از دوستان قدیمی اوست. برداشت های سریع فیلم، مانند سکانسی که در آن حروف اول اسم را روی زین اسب می بیند، باعث شده که شخصیت های داستان همیشه یک قدم از مخاطب جلوتر باشند. دیالوگ های تاثیرگذار فیلم نیز باعث می شود که دنیایی بسیار مردانه و سرسخت به تصویر بکشد که در آن هر کسی چیزی برای مبارزه کردن دارد. «آخرین قطار گان هیل» یکی از بهترین فیلم های استرجز است که در آن خاکستری بودن دنیای غرب وحشی به تصویر کشیده می شود.

آیا داگلاس به دوست قدیمی اش خیانت خواهد کرد؟ آیا او به دنبال عدالت برای همسرش است؟ آیا او به خود زحمت می دهد که از دید دوست قدیمی اش یا پسر او با ماجرا نگاه کند؟ در فیلم بسیاری از ما با شخصیت داگلاس همراه می شویم اما آنتونی کویین نیز در نقش رهبر یک دار و دسته در شهری قدیمی خارق العاده ظاهر می شود و به خوبی می تواند تلاش و درماندگی او برای محافظت از پسرش را ببینیم. تمام این مسائل به یک پایان بسیار تعلیقی و شوکه کننده منتهی می شود که در آن داگلاس قصد دارد مردی که همسرش را به قتل رسانده سوار آخرین قطار گان هیل نماید. این پایان بندی به خوبی خاکستری بودن و شرارت در غرب وحشی را به تصویر می کشد.

۵- درخت اعدام (۱۹۵۹). دلمر دیویز

درخت اعدام (۱۹۵۹). دلمر دیویز

در فیلم «درخت اعدام» (The Hanging Tree) گری کوپر نه یک مرد قوی آرام و نماینده ارزش های آمریکایی بلکه مردی با یک براز بزرگ است که سعی می کند نماد آمریکا باشد. شخصیت فریل با بازی کوپر مردی است که در جریان تب جستجوی طلا به مونتانا آمده و نقش پزشک یک شهر کوچک را بازی می کند. تنها وقتی او را در سالن های قمار و بازی با هفت تیرهای دیگران می بینیم متوجه جنبه دیگر شخصیت او می شویم.

سناریو فیلم به زیبایی و کمال هر چه تمام تر نوشته شده و شخصیت های فرعی داستان به بررسی شخصیت فریل کمک شایانی می کنند. برای مثال، کارل مالدن نقش یک معدندار حریص را بازی می کند که برای جلو افتادن از رقبا دست به هر کاری می زند یا جرج سی اسکات که در اولین نقش آفرینی سینمایی خود نقش یک کشیش مست را بازی می کند و این دو معمولاً در کلوزآپ های تنگ جای داده می شوند. این دو شخصیت، نیمه خطرناک و حساس شخصیت فریل را تحریک می کنند که نشان می دهند او چیزی فراتر از یک پزشک ساده است. کمتر وسترنی توانسته چنین داستانی را به این زیبایی و تاثیرگذاری روایت کند که به مخاطب اجازه می دهد نه تنها به گمانه زنی ادامه دهد بلکه در دنیای فیلم نیز غرق شود.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها