در هفته ای که گذشت خبر رسید که آقای سام اصغری قرار هست به سلامتی در یک فیلم هالیوودی به نام « Can You Keep a Secret » بازی کند و به جمع بازیگران ایرانی شاغل در هالیوود اضافه شود. برای آن دسته از عزیزانی هم که نمی دانند این بزرگوار چه کسی هست باید بگم که هیچکس تا همین چند وقت پیش نمی دونست تا اینکه مهندس رو با خانم بریتنی اسپیرز دیدیم و متوجه شدیم که رابطه ای رو به خوشی و میمنتی آغاز کردند و بریتنی خانم هم کلی نوشابه برای ایشون بازی میکنه و البته مهندس هم کوتاهی نمیکنه و حسابی بهرحال خوش هستن این دو تا با هم!
از این رو، به دلیل آنچه که « نانم در روغن هست، ایرانی آیا مشکل داری؟! » می نامیم، لوح زرینی را به سام اصغری تقدیم می کنیم که همیشه خوشحال و خندان هست و کلی هم هوای سلبریتی مشهور مملکت غریب رو داره که قند تو دلش آب نشه و جدیداً هم که بازیگر شده و بیشتر میتونیم بهش در مووی مگ بپردازیم. منتظریم که فیلمه در بیاد ببینیم چه خبره!
در هفته ای که گذشت، بر و بچ قسمت جدید « مرد عنکبوتی » که فیلمشون برای شونصدمین بار اکران شده، با لباسهای مخصوص خودشون بلند شدن و رفتن عیادت بیماران در یک بیمارستان و ویدئویی هم از اقدام خودشون منتشرکردن که خیلی جذاب و دیدنی هم بود. کودکان بیمار با دیدن شخصیت های مورد علاقه شون حسابی ذوق زده شدن و کلی هم عکس یادگاری گرفتن و ما هم دوباره یادآوری شد برامون که رسالت سلبریتی سینمایی جماعت علاوه بر بازی در فیلمهای سینمایی چه هست.
از این جهت، به دلیل آنچه که « مسئولیت اجتماعی سلبریتی جماعت » می نامیم، لوح زرینی را به تام هالند، جیک جیلنهال و زندایا تقدیم می کنیم که بلند شدند و رفتند به بیمارستان و کلی کودک رو خوشحال کردن و همچین جیگرشون رو حال آوردن. این وسط فقط قیافه جیک جیلنهال با اون لباسش خنده دار بود که هر از گاهی یه نگاهی به تام هالند می کرد و می گفت : « زندگی ما رو نگاه..گرفتار عجب … » بی خیال!
آقا در هفته ای که گذشت داشتیم برای خودمون زندگیمونو می کردیم و کاری هم به کار کسی نداشتیم که یکدفعه یک ویدئویی منتشر شد و در این ویدئو گفته شد که : « ای ملت! من زن دوم مهدی هاشمی » هستم!
والا ما نفهمیدیم چی شد چون همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. به محض انتشار این کلیپ خانم گلاب آدینه و نورا هاشمی پیامی منتشر کردن و گفتن : « ولش کنید بنده خدا رو و بخندید به این ویدئو! » والا ما هم هار هار خندیدیم به توصیه خانم آدینه اما دوباره خیلی نگذشت که خودِ آقای هاشمی ویدئویی منتشر کردن و گفتن : « دوستان عزیز فضای مجازی (!) خانمی که ویدئو منتشر کرده راست میگه و زن منه! زن و بچه خودمم خبر نداشتن و شمام به جای این چیزها برید به چالش های بلند مدت بحران اقتصادی بر روابط سیاسی و تاثیر افزایش دمای زمین بر بالا رفتن ارزش سهام شرکت اسکای پسکای بپردازید و چیکار به کار ما دارید آخه! »
والا ما اینجا کاری به کار کسی نداریم و داشتیم زندگی مون رو می کردیم و می گشتیم ببینیم کی رو پیدا میکینم بهش لوح زرین و تمشک زرین بدیم! کاری هم به کار مهدی هاشمی و زندگی خصوصیش نداریم بهرحال هرچیه توی زندگی خودشون حل میشه و ما هم اینجا فکر میکنیم که به ما مرتبط نمیشه، اما آخه استاد دیگه یعنی چی که دوستان فضای مجازی حواسشون به این چیزها نباشه! خانم صادقی خودش میگه از من می پرسن در مورد این موضوع و بعدش ایشون اومده توی فضای مجازی مطرح کرده، شما هم در فضای مجازی مطرح کردید، خانم آدینه هم در فضای مجازی مطرح کرده پاسخ شون رو، بعد میگید فضای مجازی فلانه بیساره؟!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « از اینترنت نمی دانم، مپرس! » می نامیم، تمشک زرینی را به مهدی هاشمی تقدیم می کنیم که هنوز نمی داند فرد مشهوری است و به هر نحوی زندگی خصوصی اش حتی در حالت عادی هم زیر ذره بین قرار می گیرد. حالا که ماجرای این اتفاقات از همان ابتدا در فضای مجازی آغاز شده و تا الان هم هنوز در فضای مجازی در حال بروز شدن هست، از ملت انتظار دارید که نظراتشان را در شبکه های اجتماعی که خود شما از طریق آن با آنها ارتباط دارید بیان نکنند؟ دوستان فضای مجازی رو دست کم گرفتید استاد!
در هفته ای که گذشت، یک مورد نمی دونیم شیرین کاری یا شامورتی بازی یا هرچی که اسمش را بگذاریم داشتیم که توسط استاد محسن افشانی که معتقد است سلطان حاشیه می باشند اتفاق افتاد. بزرگوار همانطورکه در حال رانندگی بود و در کنار همسرشان در حال لب خوانی یک موسیقی بودند، نمی دونیم چی به ذهنشون رسید که یکدفعه از آن پایین مایین ها یک کلت ماکاروف روسی درآوردند و یکم باهاش ور رفتند و سپس آن را دوباره مخفی کردند و اینبار یک چاقوی خفن برداشته کمی هم با آن ور رفتند و بعدش هم ویدئو را به پایان رساندند! دیری هم نپایید که مورد مذکور به اطلاع پلیس فتا رسید و بزرگوار بلافاصله دستگیر و روانه زندان شد!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « هفت تیرکشی دابسمشی » می نامیم، تمشک زرینی را به استاد محسن افشانی تقدیم می کنیم که ظاهراً احساس می کرده می تواند هرکاری انجام دهد و جلب توجه کند اما اینبار محاسباتش کمی با انحراف مواجه شد و نتیجه اینکه خیلی سریع دستگیر شد و از سرنوشت نامبرده فعلا خبری در دسترس نیست!
در هفته ای که گذشت یک مورد سلبریتی وار دیگر هم داشتیم که مربوط می شد به مصاحبه ای از امیر جعفری که در آن بزرگوار گفت : « پسر فلان وزیر اگر ماشین بنز سوار می شود خب باباش زحمت کشیده و شب ها بیدار مونده و خون دل خورده پس حقشه که بچش بنز سوار شه خب! پدر شما هم اگه شبها بی خوابی می کشید الان شما بنز سوار بودید! » و بقیه ماجرا که خودتون دیگه تا الان قطعا شنیدید!
والا گفتنی ها گفته شده درباره این صحبت ها اما چند روز بعد از انتشار ویدئو امیر جعفری ویدئویی دیگه منتشر کرد و به رسم سنت و آئین همیشگی سلبریتی های ایران گفت که اون صحبت ها از یک مصاحبه طولانی کات شده و اینا که ما نفهمیدیم چه ربطی به اصل ماجرا داشت! جملات که واضح بود و حرف ها هم که واضح و منظور هم که فلان نقش یا فلان فرد در یک کشور دیگه هم نبود!
بهرحال ما خیلی نمیخواهیم زوم بشیم سر این مسئله و به دلیل آنچه که « شب بیدار ماندیم، کوفت هم نصیب مان نشد! » می نامیم، تمشک زرینی را به امیر آقای جعفری تقدیم می کنیم و امیدواریم دیگه بیشتر دامن نزنن به این موضوع و بزارن ملت به درد خودشون … والا منِ ذره بینی که می بینید، پدرم خان ذره بین بودن و یک عمر چه صبح و چه شب زوم می کردن روی هرچیزی که جلوی چشمشون بود و آخرش هم هیچی به هیچی! ما هم که ذره بین جونیور هستیم، نشستیم اینجا چندر غاز بهمون دارن میدن که بنز که سهله، باهاش توی این وضعیت گرونی و دلار، فرغون هم نمیشه گرفت!
ذره بین
* شما می توانید گزینه های ” لوح زرین بگیر یا تمشک بگیر” سینمایی یا تلویزیونی تان را به ما معرفی کنید تا آنها را در همین بخش معرفی کرده و جوایزشان را تقدیمشان کنیم!
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید
امان از سینمای بی درو پیکر ایران