فیلم کالت یا کالت کلاسیک به فیلمی اطلاق میشود که دنبالهروهایی خاص دارد و گروه خاصی از مخاطبان شیفته آن شدهاند بدون آن که عامه مخاطبان از آن استقبال کنند. این فیلمها به خاطر گروه طرفداران وفادار و بافت و ساختار متفاوت خود شناخته میشوند که اغلب در باکس آفیس با شکست مواجه شده، اما چند سال بعد نبوغ و زیباییهای آنها عیان میشود.
به گزارش مووی مگ به نقل از برترین ها، فیلمهای بسیاری هستند که توسط منتقدان نادیده گرفته شده یا نقدهای منفی دریافت میکنند و عامه مخاطبان از آن استقبال چندانی به عمل نمیآورند. به خاطر بافت خاصشان، اما برخی از این فیلمها مورد توجه بخشی از جامعه مخاطب قرار میگیرند و بدین ترتیب به آنها فیلم کالت گفته میشود. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با تعدادی از بهترین فیلمهای کالت کلاسیک که به احتمال فراوان ندیده اید آشنا کنیم.
۱۰- جمعه خوب طولانی (۱۹۸۰)
فیلم «جمعه خوب طولانی» (The Long Good Friday) به کارگردانی جان مکنزی یک فیلم گانگستری هیجان انگیز بریتانیایی در مورد به قدرت رسیدن و سقوط هارولد شاند، یک گانگستر نترس است که سالها در لندن حکمرانی میکند. اگر چه هارولد مرد بسیار بدنام و قدرتمندی است، اما میخواهد لندن را به یک شهر بزرگ و پیشرفته تبدیل سازد. او همچنین باید با تهدیداتی پیش بینی نشده که میخواهند به کسب و کار و زندگی او پایان دهند مقابله نماید. در این میان او یک نامزد نیز دارد که اگر چه باسواد و از خانوادهای شناخته شده است، اما زنی جذاب و سرسخت است.
بازی باب هاسکینز در نقش شاند بسیار تاثیرگذار و فراموش نشدنی است که تصویری نمادین و ماندگار از یک گانگستر ترسناک ارائه میدهد. هلن میرن نیز در نقش معشوق او بازی مسحور کنندهای دارد. همچنین در به تصویر کشیدن دنیا و فرهنگ زیرزمینی بریتانیا و سکانسهای اکشن آن نیز علاوه بر ساختن یک تریلر پرتعلیق، تحلیل دقیق شخصیتها را نیز در خود دارد. اگر چه باید «جمعه خوب طولانی» را جواهر سینمای بریتانیا نامید، اما در دیگر کشورهای جهان گمنام باقی مانده است. این فیلم یک اثر گانگستری پیچیده و معمایی است بدون این که اثری از کلیشههای این ژانر در آن دیده شود.
۹- جابرواکی (۱۹۷۷)
فیلم «جابرواکی» (Jabberwocky) یک فیلم ماجراجویانه جذاب مربوط به قرون وسطی است که داستان آن از شعر گنگ «جابرواکی» نوشته لوییس کارول الهام گرفته شده است. این اولین فیلم تری گیلیام در مقام کارگردان بود که در واقع میتوان آن را هجویه حماسی در مورد ماجراجوییهای بدسرانجام دنیس کوپر دانست. کوپر یک رعیت جوان و پسر یک بشکه چوبی ساز است که تصمیم میگیرد برای آیندهای بهتر به شهر برود، اما در آن جا با یک سری دردسر و بدبیاری و البته هیولایی به نام «جابرواک» که کل قلمرو را دچار وحشت کرده روبرو میشود.
اگر چه «جابرواکی» داستان دنیایی تاریک و پرآشوب را روایت میکند که در آن همه فاسد و بدذات هستند، اما به عنوان یک داستان فانتزی ماجراجویانه متفاوت از نمونههای مشابه خود است. این فیلم پر از لطیفه ها، صحنههای کمدی و شخصیتهای احمق است که تصویری هجوآمیز از دوران قرون وسطی ارائه میدهد. بعد از همکاری با تیم «مانتی پیتون» (Monty Python) این اولین تلاش گیلیام برای ساخت فیلمی به تنهایی با سبک متمایز خود بود. اگر چه «جابرواکی» یک کمدی متفاوت کمتر دیده شده است، اما به عنوان یک تصویرسازی سورئالیستی قابل توجه از آشوب و شیطان صفتی در نظر گرفته میشود.
۸- زندگی کولی وار (۱۹۹۲)
آکی کوریسماکی، فیلمساز فنلاندی، که از او با عنوان استاد مینیمالیسم و کمدی خشک و بیروح یاد میکنند با فیلم «زندگی کولی وار» (La Vie de Vohème) یک شاهکار کالت دیگر ساخته است. این فیلم داستان سه هنرمند نامتعارف را روایت میکند که نه پول دارند، نه استعداد و نه شهرت.
از طریق اتفاقات خنده دار و غیرمنتظره، در فیلم تلاشهای این سه برای پیدا کردن معنا و هدف زندگی به تصویر کشیده میشود. کوریسماکی نسخهای مدرن از رمان «زندگی کولی وار» نوشته هنری مورگر ارائه میدهد که در قالب داستانی در یک جامعه کارگری رخ میدهد و میتوان آن را ادای احترام کوریسماکی به موج نو سینمای فرانسه و سینمای هنری دانست. به خوبی میتوان تاثیر جریان نئورئالیسم سینمای ایتالیا و دیدگاه یاسوجیرو اوزو را در فیلم دید. علاقمندان به سینمای پست مدرن و فیلمهای جیم جارموش بدون شک از دیدن این گوهر پنهان فرهنگ سینمایی فنلاند لذت خواهند برد.
۷- چیزها تغییر میکنند (۱۹۸۸)
«صداقت سریعترین راه برای جلوگیری از تبدیل شدن اشتباه به شکست است».
فیلم «چیزها تغییر میکنند» (Things Change) احتمالاً کمتر دیده شدهترین فیلم دیوید ممت است. این فیلم نه تنها یک کمدی دوست داشتنی از اشتباهات بلکه یک درام جنایی پیچیده و باکلاس است. فیلم داستان جینو را روایت میکند، یک کفاش ایتالیایی که توسط مافیا برای گردن گرفتن یک قتل استخدام میشود. جری یک گانگستر است که مسئول مراقبت از جینو تا زمان برگزاری دادگاه را بر عهده دارد و تصمیم میگیرد بهترین تعطیلات زندگی جینو را در یک تفرجگاه مجلل برای او رقم بزند.
ادامه داستان یک کمدی تراژیک و حیرت انگیز از اشتباهات است. این فیلم که در سایه دیگر فیلمهای ممت قرار گرفته یک شاهکار پنهان است که میتوان آن را با «آنجا بودن» (Being There) شاهکار هال اشبی مقایسه کرد. هر دو فیلم داستان شخصیتهای اول محجوب و سادهای را روایت میکنند که بی تجربه، اما به شکل معجزه آسایی خوش شانس هستند. روی هم رفته «چیزها تغییر میکنند» یک دنیای شگفت انگیز از ارزشهای ناب اخلاقی و احساسات عمیق است.
۶- تصاویر (۱۹۷۲)
فیلم «تصاویر» (Images) به کارگردانی رابرت آلتمن یک شاهکار نادیده گرفته شده متعلق به دهه ۷۰ است که نه تنها یک تریلر روانشناسانه به شمار میآید بلکه باید آن را یک درام خشن و شوکه کننده نیز دانست. «تصاویر» داستان یک زن دیوانه و شیروفرنیک به نام کاترین با رویاهای توهمی را روایت میکند که رفتارهایی بسیار خشن و بی نظم دارد. او در یک خانه روستایی با همسرش زندگی میکند و باید با افکار خودکشی و احساسات سرکوب شده اش مقابله نماید. رفتارهای غیرطبیعی و خشونت آمیز او به یک سری اتفاقات تراژیک و ویرانگر منتهی میشود.
علاوه بر این، «تصاویر» یک سفر ماجراجویانه عمیق به درون بخش تاریک ذهن انسان است، جایی که هیچ چیز واقعی جلوه نمیکند. حتی مفهوم واقعیت نیز شبیه یک کپی از یک تصویر است تا یک تصویر واقعی. این فیلم شباهت زیادی به فیلمهای روانشناسانهای مانند «پرسونا» (Persona) ساخته اینگمار برگمان و «انزجار» (Repulsion) ساخته رومن پولانسکی دارد. در این فیلم گفته میشود که تنها از طریق تجربه شخصی درد میتوان واقعیت را در مورد خود یافت. علیرغم این که «تصاویر» یک شاهکار فراموش شده و پنهان مانده از رابرت آلتمن است، اما باید آن را یک دیدگاه منحصربفرد و چالش برانگیز نسبت به زندگی دانست.
۵- مرزهای کنترل (۲۰۰۹)
فیلم «مرزهای کنترل» (The Limits of Control) یکی از فیلمهای کمتر مورد توجه جیم جارموش است که باید آن را نسخهای با سبک خاص از فیلمهای نئونوآر دانست. این فیلم داستان یک آدمکش تنها و عحیب و غریب را روایت میکند که برای انجام یک ماموریت دیگر آماده میشود. در سفر خود برای انجام ماموریت جدید، او با افراد مختلفی از کشورهای مختلف آشنا میشود که اطلاعات زیادی از طریق بحثهای فلسفی در مورد هدفش در اختیار او قرار میدهند. این فیلم را باید شکوه پست مدرنیسم در ادای احترام جارموش به سینمای هنری فرانسه و دیدگاه شاعرانه و اگزیستانسیالیستی به زندگی دانست.
اگر چه «مرزهای کنترل» یک فیلم نوآر است، اما دیالوگهای پرمعنی زیادی در مورد فلسفه، هنر و فرهنگ در آن رد و بدل میشود. علاوه بر این، فیلم برداری رنگارنگ و موسیقی مینیمالیستی فیلم فضایی منحصربفرد ایجاد میکند. بازی خیره کننده آیزاک دی بانکوله در این فیلم را نیز باید بهترین بازی او در طول فعالیت بازیگری اش دانست. همچنین بازیگران فوق العاده بسیاری مانند بیل ماری، تیلدا سوینتون، گائل گارسیا برنال و لوییس توسار نیز نقشهایی کوتاه دارند که بر جذابیت آن میافزاید. «مرزهای کنترل» فیلمی در مورد هنر است که بیشتر به یک شعر شبیه است تا یک داستان.
۴- سرسخت (۱۹۹۲)
جان وو استاد سینمای اکشن، در فیلم «سرسخت» (hard-boiled) یک درام جانیی جذاب و خشن دیگر میسازد. این فیلم داستان یک افسر سرسخت پلیس با لقب «تکیلا» را روایت میکند که با یک پلیس مخفی دیگر برای متوقف کردن یکی از بزرگترین گروههای تبهکار فعال در زمینه قاچاق سلاح هنگ کنگ متحد میشود.
او نه تنها باید در این مسیر با برخی از بیرحمترین و خشنترین قاچاقچیان مبارزه کند بلکه از همکارش نیز محافظت کند. «سرسخت» بدون شک یکی از بهترین فیلمهای اکشن تمام تاریخ سینماست که سکانسهای تیراندازی، صحنههای پر زد و خورد واقعی و خشونت بالایش باعث ایجاد یک فضای پرتعلیق شده که بر جذابیت داستان میافزاید. این فیلم نه تنها یک درام پلیسی هیجان انگیز با پیچشهای داستانی مختلف است بلکه باید آن را یک اکشن قوی پر از انفجار، سکانسهای خیره کننده تیراندازی و قتلهای خونین دانست.
۳- آخرین فیلم (۱۹۷۱)
دنیس هاپر، کارگردان شاهکار «سبک سواران» (Easy Rider)، در سال ۱۹۷۱ یک شاهکار سینمایی کالت منحصربفرد، اما فراموش شده به نام «آخرین فیلم» (The Last Movie) ساخت که داستانی نامتعارف در مورد یک مرد آمریکایی به نام کانزاس با بازی خود هاپر را روایت میکند که یک بدلکار فیلم است که در حال حاضر روی یک فیلم وسترن در پرو کار میکند. به محض پایان ساخت فیلم، مردم محلی او را وادار میکنند که در یک فیلم قلابی به نام «آخرین فیلم» بازی کند. اما مشکل این است که مردم محلی به واقعیت و رئالیسم سینما باور داشته و میخواهند او را در طی یکی از سکانسهای فیلم به طور واقعی بکشند.
«آخرین فیلم» یک فیلم تخیلی در درون یک فیلم واقعی است که میتوان آن را دارای اشاراتی به فیلم سازی در هالیوود دانست. این فیلم نامتعارف که گاهی وارد عرصه توهم نیز میشود نه تنها روشهای فیلمسازی در هالیوود را به باد انتقاد میگیرد بلکه یک دنیای شبه رویا از احتمالات بی پایان میسازد. مانند «سبک سواران» این فیلم نیز دارای فیلم برداری خیره کنندهای است و تکنیک تدوینی بدیع که موسیقی کانتری زیبای کریس کریستوفرسون آن را تکمیل کرده است.
۲- کریستین (۱۹۸۳)
فیلم «کریستین» (Christine) به کارگردانی جان کارپنتر اقتباسی سینمایی از رمانی به همین نام نوشته استفن کینگ است که یک داستان ترسناک ماوراءالطبیعه در مورد یک پسر نوجوان است که علاقه شدید و وسواس گونهای به ماشین قدیمی خود با لقب «کریستی» دارد. اما این ماشین قدرتهای ماوراءالطبیعهای دارد که از آنها برای محافظت از صاحب دوست داشتنی اش استفاده میکند و هر کس یا چیزی که او را تهدید کند کشته یا از بین میبرد.
بدون شک «کریستی» گمنامترین فیلم کارپنتر است که نه تنها یک فیلم ترسناک با جلوههای بصری خارق العاده و کارگردانی هوشمندانه است بلکه باید آن را اقتباسی منحصربفرد از یک داستان جذاب دانست. علاوه بر این، موسیقی تند و بازیهای خوب بازیگران نیز بر تجربه شوکه کننده و جذاب تماشای فیلم میافزاید.
۱- تسخیر (۱۹۸۱)
«تسخیر» (Possession) بدون شک یکی از نامتعارف ترین، تاریکترین و دیوانه کنندهترین فیلمهای تاریخ سینماست. این فیلم کابوس وار ترسناک به کارگردانی آندری ژووافسکی داستان زن جوانی به نام آنا را روایت میکند که در حال جدا شدن از همسرش است. مارک فکر میکند که همسرش رابطه دیگری دارد و تصمیم میگیرد او را تعقیب کند. او در پایان در مییابد که آنا هیچ رابطه دیگری ندارد، اما یک موضوع تاریک و عجیب در مورد رفتار آنا وجود دارد. آن نشانههایی از شیزوفرنی را از خود نشان میدهد که به رفتارهای خشونت آمیز و افکاری مربوط به دیوانه شدن منتهی میشود.
این تصویر بیرحمانه از روابط زناشویی یک دنیای ترسناک و به شدت عجیب و غریب میسازد، جایی که واقعیت به یک کابوس تبدیل میشود. ایزابل آجانی در نقش آنا یکی از قویترین و تاثیرگذارترین بازیهای خود را ارائه داده و نقش یک زن شیطان صفت، سایکوتیک و کاملاً دیوانه که هیچ هدف، ترس و فکری ندارد را به زیباترین شکل ممکن بازی میکند. اگر چه «تسخیر» بهترین فیلم هنری ترسناک تاریخ سینماست، اما تنها سینمادوستان خاصی آن را دیده و تحسین کرده اند.