مانیا اکبری مثل سارا امت علی که مدعی است، آیدین آغداشلو در تابستان ۱۴ سال پیش در خیابان سهروردی تهران به او تجاوز کرده است و مثل دختران دانشجویی که مدعی تجاوز جنسی کیوان امام وردی به خود هستند، مدعی است که عباس کیارستمی، کارگردان شهیر ایرانی یک متجاوز جنسی است!
اکنون چند سال پش از درگذشت استاد عباس کیارستمی، مانیا اکبری که سابقه زیادی در همکاری با مرحوم عباس کیارستمی دارد، چنین ادعایی را مطرح کرده است و نامه نگاری های بسیار تندی بین مانیا اکبری و پسر عباس کیارستمی در روزهای اخیر در جریان است. به نظر می رسد با قدرت یافتن ترند تجاوز در شبکه های اجتماعی، اکنون هم قربانیان واقعی و هم مدعیان دروغین تجاوز جنسی، مسائلی را مطرح می کنند که فهم سره از ناسره را مشکل می کند. مانیا اکبری مادر امین ماهر است و مدعی شده که عباس کیارستمی از فرزندش در فیلم «ده»، سوء استفاده کرده است.
به گزارش مووی مگ به نقل از روزیاتو، مانیا اکبری متولد سال ۱۳۵۳ در تهران است. او نویسنده و هنرپیشه ایرانی است که اکنون در خارج از کشور زندگی می کند. او با نقش آفرینی در فیلم «ده» به کارگردانی استاد عباس کیارستمی در سینمای ایران مطرح شد و در بخش اصلی جشنواره بین المللی کن فرانسه نیز حضور یافت. مانیا اکبری در زمینه نقاشی نیز گالری هایی در تهران و سایر کشورها برگزار می کرد.
فیلم ده به اضافه چهار و بیست انگشت، از تولیدات مانیا اکبری است که در جشنواره های بین المللی نیز به نمایش درامده است. در سال ۱۳۸۰، فیلم «ده» به کارگردانی استاد عباس کیارستمی، آغازی برای معرفی گسترده مانیا اکبری به جامعه سینما بود. او در این فیلم، بخش هایی از زندگی واقعی خود را به همراه پسرش امین ماهر و خواهرش رویا اکبری جلوی دوربین برد. مانیا اکبری در سال ۱۳۸۶ به سرطان سینه مبتلا شد و فیلم ده به اضافه چهار، شرح دوران بیماری اوست.
امین ماهر متولد اسفند سال ۱۳۷۰ است. امین ماهر در فیلم هایی چون: یک پنجره برای من کافی است، نارنجی، جین شیرین و شراب سرد، سرکوب، ده به اضافه چهار و فیلم ده عباس کیارستمی، نقش آفرینی کرده است. او کتابی با عنوان « از یازده بشمر» نیز تالیف کرد. امین ماهر نسبت به ادعای مادرش درباره تعرض جنسی عباس کیارستمی، واکنشی نشان نداده است.
مانیا اکبری چند روز پیش در یادداشتی حاوی ادعاهایی عجیب نوشته بود:
عباس جان يادت هست هر شب منزل ما بودى و مىنشستى با ذوق صحنههاى ضبط شده از زندگى خصوصى من را با پسر خودم و پسر همسرم تماشا مىكردى؟ همان فيلمهايى كه به دليل آشفتگىها و علامت سوال هاى بيشمار به درخواست و آگاهى آن فكر مدرن يعنى روانكاوم، فيلمبردارى مىكردم. عباس جان چرا نفهميديم چرا امين در فيلمها پر از خشم است؟
پر از فرياد است؟ پر از درد است؟ و به مادرش مىگويد “من كودكم نمىتوانم از خودم نگهدارى كنم” چرا نفهميديم وقتى در فيلم ده شما، به خالهاش مىگويد: امين به بزرگترش توهين مىكند و مىگويد: خيلى نامردى عمو بهرام! اين عمو بهرام همان متجاوز به بدن و جان و روان اوست كه او را با تهديد وادار به سكوت كرده بود او نامردى را آن زمان فهميده بود اما چرا من و تو نفهميديم؟ در فيلم مستندى كه ساخته است به اين نكات در فيلم تو اشاره مىكند. شرم بر ما باد! چرا من و تو از ديدن آن صدها ساعت فيلم خانوادگى پيامها و درد يك كودك تحت فشار تجاوز را نديديم؟!
عباس جان بعد هم درد آن كودك را كالا كرديم رفتيم روى فرش سرخ و تو ليوان شراب در دستت و من هم حيران در پرس كنفرانس كن و تازه پشت آن ميز مقابل صدها خبرنگار جهانى فهميدم بايد بگويم دردها و رنج و فرياد كودكم را تو نوشتى و از بيست كودك تست بازيگرى گرفتى تا به امين من رسيدى و بعد از كنفرانس دستم را فشار دادى و گفتى: بهتر است كسى نداند اين دعواها واقعى بوده است به نفع تو نيست!
من از هر سمت محكوم بودم! من مقصرم، من مادر متهم هستم كه چرا قدرت نداشتم؟ چرا توان نداشتم؟ چرا شجاعت اكنون را نداشتم؟
تا كه در همان پرس كنفرانس كن بگويم آن كودك، كودك من است! اين رنج و فريادى كه با مراسم و تاج و تخت و باديگارد و دوربين و فيلم و عكس و مردم راه انداختيد، آن پسر زيباى چشم درشت كه بر روى پرده عظيم فرياد مىكرد، درد تجاوزش را فرياد مىكرده پسر واقعى من است و نمىدانست دوربين روشن است و دردهاى واقعى يك كودك است و اما مثل اينكه بايد باور كنيم و باور كند آن فريادها يك فيلم بود؟ عباس فيلم نبودددد! درد واقعى يك كودك بود!
درد واقعى يك انسان بود! بايد باور كنيم آن رنج را تو كارگردانى كردى؟ رنج و درد تجاوز آن جان و بدن را تو مصادره كردى حتى حق واقعى بودن هم به آن كودك ندادى! محصول آن رنج ستارههايى است كه جدول تهيه كننده امكاتو و تو را پر مىكرد و عكس آن كودك هم با نام “مارلون براندويى جديد توسط كيارستمى ظاهر شد” روى جلد مجله ها پخش مىشد. آن درد تجاوز يك كودك بود كه در دست مردم روى كاغذها در شهر كن مىچرخيد.
عباس جان! آقاى كارميتس چقدر خوشحال بود درد كودكى پول مىشود! رابطه قدرت و نيروى فرداست با فرو دست همواره چنين بوده عباس جان! و روزى كه شمشير را از رو بستم كه به اين دروغ ادامه ندهيم من با احساس گناه تاريخى با پسرم و مردم و نسل آينده ويران خواهم شد مانند “رودن” كه اعلام كرد “كملكلود” بيمار روانى است و قابل باور و اعتماد نيست.
با اين برچسب مادر او را هم از جامعه طرد و تنها كردى. همچنان كارميتس متصور است من دوره اى در تيمارستان به زنجير بودم، آخر مىدانى حرف شما خدايان هنر و نوابغى ناياب حجت است. اول داستان هستيم عباس جان، اميدوارم روزى جرات سارا امتى را پيدا كنم و از چشمان مخفى شده پشت عينك بنويسم. حيف كه نيستى!
پاسخ فرزند عباس کیارستمی به ادعاهای مانیا اکبری
متن پاسخ احمد کیارستمی به نقل از صفحهی اینستاگرام پدرش در پی میآید:
«عباس عزيز و نازنين» این شروع متن ایمیلیست از مانیا اکبری به عباس کیارستمی، همراه با عکسی که در آن اکبری از روی تخت بیمارستان (هنگامی که در حال گذراندن دورهی بازسازی سینههایش بوده) سلامی مخصوص خطاب به کیارستمی میفرستد.
تاریخ ایمیل مربوط است به ژوئن ۲۰۱۶، یک ماه پیش از مرگ عباس کیارستمی و تنها یکی از دهها ایمیل دوستانهایست که او در طول سالها برای کیارستمی فرستاده است.
اینکه در این فاصلهای چهار ساله، چه اتفاقی افتاده که موضع خانم فیلمساز دچار تغییر ۱۸۰ درجهای شده، بهطوریکه کیارستمی را در زمرهی آزارگران و متجاوزان جنسی قرار میدهد، بر ما پوشیده است، اما اظهارات ضد و نقیض او چیز جدیدی نیست.
مانیا اکبری با بازی در فیلم «ده»ِ کیارستمی (محصول ۲۰۰۲) به شهرت رسید، فیلمی که بر اساس شخصیت واقعی اکبری شکل گرفته است. او که همان سال با «ده» و به همراه کارگردان فیلم در بخش مسابقهی جشنوارهی فیلم کن حضور داشت، چند سال بعد مدعی شد که ایدهی این فیلم از او بوده است. بعد از درگذشت کیارستمی، خانم اکبری در یک برنامهی تلویزیونی بهعنوان میهمان حضور پیدا میکند و درحالیکه در فقدان کیارستمی اشک میریزد، از او به نیکی یاد میکند.
اکبری در این چند ماه اخیر عنوان میکند که فیلم «ده» از ویدئوهایی که او از خودش برای یک پروسهی روانکاوی میگرفته (۱۲۰ ساعت تصویر ضبطشده) ساخته شده است. او اعلام میکند که کیارستمی در این میان تنها، تدوینگر فیلم بوده و نه کارگردان آن، قضیهای که حدود هیجده سال مسکوت مانده بوده است.
اینجا این سوال به ذهن خطور پیدا میکند که چطور این قضایا را در همان بدو امر و در جشنوارهی کن که در آن حاضر بود و یا بعد از آن مطرح ننموده؟ این ادعا ضمنا اشکالات فنی دارد؛ تمامی نماهای فیلم با دو دوربین گرفته شده، یک دوربین که روی مانیا فیکس بوده و دوربین دیگری با زاویهی مخالف که نماهای شخصیت بغل دستی مانیا را میگرفته است. چرا ضبط ویدئوهایی با کارکرد روانکاوانه، باید با دو دوربین انجام بشود؟ کاری که برای فیلمسازی صورت میگیرد.
یا اساسا چرا خانم اکبری از خودش و کسانی که سوار ماشینش میشدهاند، فیلم میگرفته است؟ اگر اشخاصی که در فیلم حضور دارند بازیگر نیستند، چرا وقتی سوار ماشین میشوند متوجه دو دوربین فیلمبرداری موجود نمیشوند و کنجکاو نمیشوند که این دوربینها در آنجا چه میکنند؟
در حالیکه این دوربینها آنقدر بزرگ هستند که در بعضی صحنهها، توجه سرنشینان موتور یا ماشینی که از کنار ماشین مانیا میگذرند را به خود جلب میکنند. در مورد کامران عدل، عکاس شناختهشده (بازیگر نقش شوهر مانیا) چطور؟ او که قطعا بهعنوان بازیگر و برای ایفای نقش، جلوی دوربین حاضر شده است.
و یا دختری که دو بار سوار ماشین میشود و بار دوم سرش را تراشیده و از روابط شخصیاش سخن میگوید. و یا فاحشهای که شب سوار ماشین میشود. آیا خانم اکبری ادعا دارد که این حضورها اتفاقی بوده و یا او در حال فیلم گرفتن برای روانکاوش، همزمان در حال ساخت فیلم هم بوده است؟
اکبری به تازگی و با داغ شدن بحث تجاوز و آزار جنسی در فضای مجازی، ابتدا در صفحهی خود نوشت: «کیارستمی یک انسان زنستیز بود و بیشمار زن قربانی تعرضات جنسی او بودند» – ادعایی که چند ماه قبل نیز در جاهای مختلفی مطرح کرده بود – البته بعد از مدت کوتاهی پستش را برداشت، ولی باز به سراغ کیارستمی رفته و اینبار وی را مورد نکوهش قرار داده که چرا او در زمان ساخت فیلم «ده» متوجه نشده که رفتارهای نابههنجار پسرش، امین ماهر، ناشی از قربانی تجاوز بودن اوست.
بر اساس گفتهی اکبری، پسرش که در زمان فیلمبرداری حدود ۱۰ سال داشته، از سن ۱۰ تا ۱۴ سالگی مکررا توسط شوهر خواهر مانیا مورد تجاوز قرار میگرفته، قضیهای که خود مانیا ده سال بعد، از آن مطلع میشود.
اکبری در ضمن با طرح موضوع جدید دیگری، کیارستمی را به انجام کاری غیر اخلاقی متهم میکند؛ اینکه او از همین رفتارهای نابههنجار پسرش، برای رسیدن به فضای مورد نظر خود در فیلم استفاده کرده و در جشنوارهی کن او را به سکوت در این مورد واداشته، سکوت دربارهی موضوعی که طبق گقتهی خود او، تا سالها بعد از آن بیخبر بوده است.
چیزی که در بیشتر صحبتها و ادعاهای «مانیا»، پای ثابت ماجراست – حتی در آن متن نکوهشآمیز – علاقهاش به بیانِ داشتن رابطهای بسیار نزدیک و صمیمی با کیارستمی است.
پاسخ شدیداللحن مانیا اکبری به نامه فرزند عباس کیارستمی
به شرح زیر است:
شواهد در مورد ساخت فيلم ده بحث پيچيدهاى است که در فضاى مجازى نمى گنجد آنرا موكول كردهام به كتابى كه در حال نوشتن هستم.
عكسها متعلق به پشت صحنههای است که بعد از نمايش فيلم در فستيوال كن آقای عباس کیارستمی به دلیل نداشتن هیچ پشت صحنه ای از فیلم تصمیم به بازسازی پشت صحنه را داشت و اتفاقآ براى ساخت آن پشت صحنهی غير واقعى برادر شما بهمن کیارستمی به عنوان فيلمبردار حضور داشت و بعد از دو جلسه به دليل عدم موافقتِ رويا اکبری خواهر بنده متوقف شد. شواهد دقيق و معتبر در كتاب خواهد بود.
رابطه بنده با عباس كيارستمى به دليل قدرت ايشان در اذهان عمومى به همان شيوه سيستماتيك فوكووار كه همچنان شاهد آن هستيم عامل همراهى بنده با او بود.
حقيقت هم زمانمند نيست و مخاطب حق دارد بداند يك فيلم مستند و بداهه بوده است و يا نوشته شده و كارگردانى شده. مسئله بنده در كتاب گشايش حقايقی است که برای نسل اینده به دروغ ثبت شده.
علت نامه من در صفحه مجازى در مورد تجاوز پسرم به ترومايى باز مىگردد كه تنها شاهد درد آن كودك، دوربينى بود كه متريال آن تحت عنوان فيلم و سينما به جهان عرضه شد در صورتيکه درد ورنج تجاوز يك كودك بود.
در مورد اندوه مرگ او و بيمارى اش بسيار متاثر شدم چرا که مرگ و بیماری دشمنت هم ناراحت کننده است چه برسد به آن شخصى كه روزگارى تلخ وشيرين با او داشتى و شناسايى اولين حقوق خودت و كودكت هم نامرئى بوده است. بخصوص که بنده جدال با مرگ و بیماری را تجربه کرده بودم.
در نهايت سلام من را به برادر بهمن برسان و بگو آن دو حلقه فیلم پشت صحنهی قلابی را به اضافه کلیه فیلمهای خانوادگی بنده را پس دهید.
تا کنون تصميم نداشتم به این شیوه مطرح کنم اما همچون پدرتان که در زمان حیاتش برای تهدید بنده و سکوتم به رویا خواهرم انگشتش را نشان داد و گفت: قدرت دارم و جنگ امریکا و افغانستان است و در این جنگ مانیا بازنده است! و با استفاده از قدرتش بنده را به عنوان شخصی بیمار و غیر قابل اعتماد در جامعه هنری ترور هويت کرد و وادار به سکوت و پسر هم همان مسیر را پیشه کرده اما نه این مانیا، مانیای ده است و نه امینا، امین ده و نه در ایران مرد سالار زندگی می کنیم …….
پرونده بستهی دیگری را هم در مورد ایشان خواهم گشود تا که شاید زمان تغییر در نیروهای پر قدرت فرادست بر فرو دست فرارسیده باشد.
امین ماهر در تیر ماه سال ۱۳۹۵، در گفت و گو با برنامه فریم بای فریم که به مناسبت درگذشت استاد عباس کیارستمی پخش شد، نحوه ورود به پروژه فیلم «ده» را توضیح داده بود که به نظر می رسد با ادعای مادرش، در تضاد باشد.
فیلم ده یا TEN به کارگردانی عباس کیارستمی نامزد نخل طلای کن شد، در این فیلم، یک زن درون خودرویی نشسته و در ۱۰ سکانس با ۱۰ شخص، گفت و گو میکند. بخشی از فیلم ده به کارگردانی استاد عباس کیارستمی را در ویدیو بالا مشاهده میکنید.
خواندن مقالات زیر توسط مووی مگ پیشنهاد می شود :
آیا داستان ترسناک عروسک آنابل ( Annabelle ) واقعی است؟ + تصاویر
10 فیلمی که می توانند گیشه را در سال 2020 نجات دهند + تصاویر