برنامه “دورهمی” که نخستین بار در روزهای پایانی سال 94 از شبکه نسیم پخش شد، کمکم به صدر جدول پربینندهترین برنامههای سیما در سال 99 رسید و توانست رضایت مخاطبان زیادی را جلب کند. این برنامه در ساعات پایانی شب و در روزهای آخر هفته و مناسبتهای خاص از تلویزیون پخش میشود. زمانی که معمولا اعضای خانواده خسته از کار روزانه دورهم جمع شده و بهسراغ شبکه نشاط و سرگرمی میروند تا یک برنامه گفتوگومحور با حضور چهرههای مشهور را تماشا کنند. برنامههایی از این دست در صداوسیما کم نیستند و در دهه اخیر هم رشد قابلتوجهی داشتهاند. اما آنچه در مورد “دورهمی” وجود دارد، کمی فراتر از سایر برنامههایی است که از افراد مشهور بهعنوان میهمان دعوت میکنند. “دورهمی” بهمعنای واقعی کلمه “سلبریتیمحور” است.
سلبریتیمحوریِ “دورهمی”
به گزارش مووی مگ به نقل از فرهیختگان، سلبریتی اصطلاحی است که در دهه اخیر بهشدت در ایران رواج پیدا کرده و بحث پیرامون اینکه چه کسانی سلبریتی محسوب میشوند یا نمیشوند، همواره داغ است. الیس کَشمور معتقد است سلبریتیها بیشتر بهخاطر دیدهشدن در رسانه و نه لزوما استعداد یا مهارتشان تحسین میشوند. اما در اینجا منظور از سلبریتیمحوری فقط اشخاص معینی نیستند؛ بلکه منظور ویژگیهای جامعه شهرت و فرهنگ سلبریتی است. جامعهای که فردیتِ یکتای سلبریتیهایی که ممکن است واقعا بااستعداد، باسواد، حرفهای و گریزان از شهرت بادآورده باشند، در این میان گُم شود. ازجمله اقتضائات این فرهنگ در دوران معاصر، مهم و برجستهشدنِ حواشی و جزئیات زندگی شخصی سلبریتیها برای مردم است. نمیتوان یکسویه نظر داد. از یک طرف میل به دانستنِ بیشتر همواره در انسان وجود دارد و از طرف دیگر این کنجکاوی توسط افراد، گروهها و نهادهایی که از آن سود میبرند جهت داده میشود. “توجه” مخاطب عنصر کمیابی است که همه برای به دست آوردنش سر و دست میشکنند. دامنزدن به میلِ آگاهی بیشتر از پشتپرده و زندگی واقعی و خصوصی سلبریتیها، ازجمله نیازهای کاذبی است که برای انسان ساخته شده است. وقتی مسائل حاشیهای و کماهمیتی چون سن و ماه تولد سلبریتی، ویژگیهای افراد متولد هر ماه، تیپ و ظاهر سلبریتی، احساسات و ایدهآلهای شخصی، خاطرات شخصی، عادات و اخلاق شخصی، شایعات، داستان عشقی او و… مهمترین بخش گفتوگوی میزبان “دورهمی” (که خود یک چهره بسیار مشهور و محبوب است) با میهمانان برنامه (که قریببهاتفاقشان از چهرههای مشهور و سلبریتیها هستند) پربینندهترین برنامه سیمای ملی را تشکیل میدهد، نوعی “برجستهسازی” و رسمیتبخشی به این محتواها که غالبا محتواهای زرد و مبتذل نامیده میشوند، اتفاق افتاده است. درواقع مسائلی که اهمیت کمی دارند، از حاشیه به اصل آمدهاند.
برجستهسازی محتواهای زرد
برجستهسازی یک پیام رسانهای میتواند آن پیام را در ذهن مخاطبان بهعنوان پیامی مهم جلوه دهد. بهجز ساعت پخش و چهره بودن میزبان و میهمانان که خود نوعی برجستهسازی محسوب میشود، عناصر کلامی و بصری دیگری در خود برنامه هم وجود دارند که به برجسته شدن این محتواهای زرد کمک میکنند. برای مثال افرادی که برنامه را تماشا کرده باشند میدانند که غالبا کلیت برنامه ریتم معتدلی دارد و خیلی اوقات در مواردی که مسائلی چون داستان عشقی سلبریتیها یا شایعات پیرامون آنها توسط مجری مورد سوال قرار میگیرد یا یکی از خاطرات یا عادات بسیار شخصیشان در گذشته یا در زندگی مشترک توسط میزبان افشا میشود، تماشاگران حاضر در استودیو به وجد آمده و با تشویقها و خندههای پیدرپی، ریتم برنامه را هیجانیتر کرده و اشتیاقشان برای دانستنِ هر چه بیشتر راجعبه این مسائل شخصی و کماهمیت را بروز میدهند. البته تدوینهای پرکاتتر که (یک عنصر بازنمایانه است نه واقعی) نیز به انتقال حس به مخاطب تلویزیونی کمک میکند. لحن و بیان و بدن سلبریتیهای میزبان و میهمان نیز بدون شک در تحریک یا عدمتحریک تماشاگران حاضر در استودیو و همچنین بینندگان موثر است. برای مثال وقتی پرسشِ “عاشق شدی؟” یا “چی شد؟” از بعضی افراد مشهور که شخصیت وزینتر و جدیتری دارند پرسیده میشود، معمولا چندان به آن دامن زده نمیشود و گفتوگوی زرد شکل نمیگیرد یا ادامه نمییابد. در مقابل برخی از سلبریتیها حتی خودشان بیش از میزبان به این قضایا دامن میزنند و با کنشها و واکنشهای خاصی که دارند نشان میدهند خیلی هم بدشان نمیآید که این مسائل در رسانه مطرح شود؛ چراکه ممکن است منجر به دیده شدنِ بیشتر آنها بشود.
مخاطب باید هوشیار باشد
عامل دیگری که به برجستهسازی این پیامهای زرد کمک میکند، جداسازی همین بخشهای جنجالی و زرد و انتشار مجدد آنها در قالب کلیپهای کوتاه در رسانههای اجتماعی است. البته این عامل(که تحتعنوان “برجستهسازی بینرسانهای” شناخته میشود) مستقیما به خود برنامه مرتبط نیست و توسط سایر رسانههای زرد یا احیانا مخاطبان و علاقهمندان برنامه انجام میشود. به هر حال باید توجه داشت که خاصیت این پیامهای زرد و کماهمیت این است که نگاه نقادانه را از مخاطب گرفته و او را بهسمت انفعال و رخوت سوق میدهند. علاوهبر بیاخلاقیهایی که ممکن است در خلال انتشار این محتواهای زرد و رسوا کردن سلبریتیها و افشای زندگی شخصیشان اتفاق بیفتد(ولو با رضایت خودشان)، بهصورت کلی رسمیت دادن به این محتواها آن هم در رسانهای که هدف و ادعایش تبدیلشدن به یک دانشگاه عمومی بوده و هست، زنگ خطری بزرگ بهشمار میآید. مخاطبان رسانه باید هوشیار بوده و اجازه ندهند “سلاح حواسپرتی جمعی1” با سرگرمکنندگی و جذابیتهای ظاهریاش، حواس آنها را از دغدغههای بسیار مهمتر در زندگی و جامعه اطرافشان بهسمت مسائل خرد و پیشپا افتاده زندگی شخصی سلبریتیها منحرف کند.
خواندن مقالات زیر توسط مووی مگ پیشنهاد می شود :
مسعود فراستی در دورهمی: فیلمهای ایرانی آشغال هستند! + دانلود ویدئو کامل