نهمین قسمت از فیلم «سریع و خشمگین» در ابتدا برای اکران در سال 2020 در نظر گرفته شده بود اما اکران «هابز و شاو» و بعدها همزمانیاش با اکران قسمت جدید جیمزباند با نام «زمانی برای مردن نیست» باعث شد تا نمایش فیلم با تعویق مواجه شود. اما اینهمه گیری کرونا بود که در نهایت باعث تغییر برنامه اساسی سازندگان شد و جدلهایی نیز برای اکران آنلاین فیلم شکل گرفت که در نهایت با مقاومت سازندگان، فیلم پس از بازگشایی سینماها در سالنهای پخش فیلم به نمایش درآمد و توانست فروشی بیش از 500 میلیون دلار را تجربه کند.
داستان فیلم در شرایطی آغاز میشود که دام (وین دیزل) زندگی خوبی را در کنار دخترش و لتی (میشل رودریگز) تجربه میکند اما یک مأموریت جدید این آرامش را از خانواده آن ها میگیرد. مأموریتی که به نظر میرسد در آن فردی قرار است دنیا را نابود کرده و خود تبدیل به خودکامه آن شود و در این مسیر، ردپای یک آشنای قدیمی نیز دیده میشود که آن جیکوب (جان سینا) یعنی برادر دام است و…
«F9» در یک دهه گذشته از حال و هوای مسابقه ماشینی خارج شده و وارد حال و هوای تخیلی شده است. این سری از فیلمها در هر قسمت دریچهای جدید از تخیل را با ادغام در مباحث رانندگی به مخاطب عرضه میکنند که اغلب هم موردپسند تماشاگران قرار گرفته است. اما در آخرین قسمت از این عنوان که به اکران درآمده، حتی تخیلی بی سر و تهی که در تمام این سالها در سری فیلمهای «سریع و خشمگین» شاهد بودیم این بار به ابتذال سوق پیدا کرده و وضعیتی عجیبوغریب رقمزده است.
مضمون تمام قسمتهای «سریع و خشمگین» در سالهای اخیر خانواده و ماشین بوده است. تاکید سازندگان بر روی مقوله خانواده مخصوصاً پس از درگذشت پُل واکر، اهمیت دو چندانی پیدا کرده است. اما در «F9» به دلیل اینکه نویسندگان ظاهراً سوژهای برای پرداخت به مسئله خانواده نداشتند، تصمیم گرفتند تا برادری را از ناکجاآباد به فیلم اضافه کنند تا یک درام سوزناک بین دام و جیکوب شکل بگیرد. رابطهای که حداقل منطقهای ممکن در فیلمنامهنویسی را هم در خود ندارد و کاملاً تکبعدی است. ایده سازندگان این بوده که جیکوب به دلیل اتفاقی که برای پدر افتاده و مورد سرزنشی قرار گرفته، تبدیل به مردی شده که قصد دارد دنیا را نابود کند! ایدهای که حتی با منطق سورئال سری فیلمهای «سریع و خشمگین» هم مضحک به نظر میرسد؛ البته که نباید از «F9» انتظار چندانی در بخش فیلمنامه داشت.
بااینحال، متأسفانه «F9» در بخش اکشن هم یک فاجعه تمامعیار به شمار میرود. اگر در قسمتهای قبلی سرعت و بدلکاری نقش بسزایی داشت، در آخرین قسمت بهنمایشدرآمده از مجموعه «سریع و خشمگین» مباحث مربوط به جاذبه و فیزیک کاملاً حذف شدهاند تا دست سازندگان برای رقم زدن هر اتفاق بی سر و تهی باز باشد. رونمایی از دستگاه آهنربا در جاده و خیابان یکی از مضحکترین ایدههای فیلم بوده که با بهکارگیری آن صدها سؤال بیپاسخ بر جای میماند. سؤالاتی که در نهایت تبدیل به حفرههای فیلمنامه شدهاند.
اما اینهمه شاهکار سازندگان نیست! عجیب ترین بخش فیلم، گسترش بی حدومرز ایدههای خلاقانهشان بوده که با حذف مکانیزم فیزیک و منطق و حتی شعور، عوامل قصه را این بار با ماشین به فضا میفرستند تا بخشی از مأموریت در این فضای بیکران دنبال شود! در این وضعیت عجیبوغریب، تج و رومن به بیرون از جو زمین منتقل شده و با لباسی دستساز (!) حتی در فضا شروع به راهپیمایی کرده و مزهپراکنی میکنند! به نظر میرسد که این رویکرد نشاندهنده بیتوجه بودن سازندگان به سطح شعور مخاطبین فیلم بوده است بهطوریکه که تصمیم گرفتهاند هر چیزی که برایشان جالب است را در داستان بگنجانند تا مخاطب کمی بخندد و هیجانزده شود؛ حتی به قیمت مضحکه شدن کلیت داستان.
در میان بازیگران پرتعداد فیلم، هیچکدام از چهرههای سرشناس نتوانستهاند درخششی در داستان داشته باشند. اضافهشدن جان سینا به جمع بازیگران فیلم نهتنها تأثیر مثبتی بر قصه نگذاشته بلکه روند داستان را دچار مشکل اساسی کرده است. شخصیت جیکوب در طول قصه نه پرداخت میشود و نه چیز مهمی درباره او میدانیم. تصمیمات آنی او و درجه خوب و بدیاش که در لحظه تغییر میکند، یک ناامیدی کامل به شمار میرود. وین دیزل و دیگر بازیگران فیلم نیز همان وضعیت همیشگی را دارند. کمی با ماشین شهر را خراب میکنند و سپس چنددقیقهای درباره بنیان خانواده و لزوم اهمیت به آن و صیانت از ارزشهای معنوی این جریان سخنوری میکنند!
«F9» ادامه روندی است که سازندگان این سری از فیلمها سالهاست پیش گرفتهاند. رویکردی که باعث شده تا فیلم از اهداف اولیه خودش به طور کامل جدا شود و حالا تبدیل به اثری شده که از «انتقامجویان» الهام میگیرد و درعینحال قصد دارد بهشدت بامزه باشد. «سریع و خشمگین 9» ستارههای فراوانی دارد، سکانسهای اکشن پرخرج و هیجان انگیزی هم دارد اما آنچه که ندارد، حداقل منطقی است که بتواند تمام داشتههایش را در چارچوب آن به مخاطب عرضه کند تا تماشاگر در طول فیلم حداقل برای یک دقیقه آدمهای قصه و اقداماتشان را باور کند. فرستادن شخصیتهای داستان به فضا را میتوان یک تیر خلاص به شعور مخاطبین فیلم دانست. مخاطبینی که در تمام این سالها هرآنچه که در فیلم به تصویر کشیده شده را باور کردند و بابت آن پول پرداخت کردند تا امروز سازندگان یک فضانوردی شیک و مجلسی هم تحویلشان دهند و منتظر واکنش مالی آن ها باشند؛ واکنشی که معمولاً ناامیدکننده نیست و چهبسا در قسمتهای بعد دام و رفقایش دروازه جهنم را گشوده و سر از دنیای دیگر درآوردند!
منتقد: میثم کریمی
این مطلب بهصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی میگردد.
به صفحه اینستاگرام مووی مگ بپیوندید