صفحه اصلی > اخبار سینمای جهان : باهوش ترین کارآگاهان سریال های تلویزیونی را بشناسید! + تصاویر

باهوش ترین کارآگاهان سریال های تلویزیونی را بشناسید! + تصاویر

hank breaking bad looks familiar 1024x682

درام کارآگاهی یکی از قدیمی ترین و محبوب ترین قالب های تلویزیونی تاریخ این محمل رسانه ای است و درک چرایی این موضوع نیز بسیار ساده است. مردم از حل کردن اسرار خوششان می آید زیرا کنار هم گذاشتن قطعات یک پازل و تشکیل یک داستان از آن حس خوبی در ما ایجاد می کند. برخی نیز می خواهند با تماشای سریال های کارآگاهی، نشان دهند که از هوش و ذکاوت بیشتری نسبت به اطرافیان و شخصیت های شرور سریال ها برخوردارند. اما حتی خوشایندتر از حل معماها توسط خود، تماشای کارآگاه باهوشی است که این کار را به جای ما انجام می دهد.

به گزارش مووی مگ به نقل از روزیاتو، تلویزیون کارآگاهان باهوش و دوست داشتنی بسیاری در طی سال ها عرضه کرده است که همگی دارای شخصیت ها و ویژگی های متفاوتی بوده اند، از کارآگاهانی با تمایل آسیب زدن به خود تا کارآگاهانی که با شغلشان ازدواج کرده و کارآگاهانی که عمیقاً خود را در پرونده هایشان فرو می برند. در این میان برخی کارآگاهان هستند که خیلی دقیق و کامل قطعه های پازل را چیده و اجازه نمی دهند حتی باهوش ترین و نابغه ترین جنایتکاران با دسیسه ها و نقشه های پرجزییات و دقیقشان قسر در بروند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با باهوش ترین کارآگاهان سریال های تلویزیونی آشنا کنیم.

۱۰- هنک شریدر در سریال Breaking Bad

تحول شخصیت والتر وایت و تبدیل شدنش به هایزنبرگ را باید اوج قدرت و زیبایی سریال Breaking Bad دانست اما وینس گیلیان و همکارانش به همان اندازه موثر توانستند تحول شخصیت هنک شریدر را نیز به تصویر بکشند. در ابتدا شریدر باجناغ بی پروا و شوخ و گاهی بددهان والتر وایت است، مردی درستکار و تا حدودی ساده لوح که نمی تواند شخصیت کتابخوان و آرام والتر را درک کند. در فصل پنجم اما هنک شریدر به قهرمان داستان تبدیل می شود. با فاصله ای فراوان از کارآگاه سبک مغزی که در ابتدا با او آشنا شدیم، شریدر به باهوش ترین مرد در آلباکرکی تبدیل شده که از کارهای پشت پرده گاس فرینگ سر در آورده و در نهایت در یک تفکر عمیق هنگام دست به آبی، به هویت واقعی والتر وایت پی می برد.

همچنین هنک در فصول پایانی سریال شخصیتی بسیار مصمم از خود به نمایش می گذارد. در حالی که زخمی شده، اعتبارش لکه دار شده و خانواده اش به شدت دچار بحران شده، هنک شریدر اجازه نمی دهد هیچ یک از این مشکلات مانعی بر سر راه حل کردن پرونده اش باشد. سریال Breaking Bad کار فوق العاده ای در زمینه به تصویر کشیدن تکامل شخصیت ها انجام داده است و یکی از بهترین شخصیت های آن هنک شریدر است. سکانس مرگ او سکانسی است که باعث شد بسیاری از طرفداران سریال بالاخره حمایتشان از والتر وایت را قطع کردند و درک چرایی این موضوع نیز چندان سخت نیست. هنک در طول سریال به شخصیتی باشرافت، درستکار و متعهد تبدیل شده بود اما دنیای بیرحم بریکینگ بد فراتر از آن بود که این کارآگاه دوست داشتنی بتواند بر آن پیروز شود.

۹- جین تنیسون در سریال Prime Suspect

۹- جین تنیسون در سریال Prime Suspect

دنیای سریال Prime Suspect دنیای مملو از بی عدالتی است. جین تنیسون کارآگاه ارشدی است که روی پرونده های دشوار مربوط به خیابان های مرکز لندن کار می کند. او خود را وارد موقعیت های مرگبار و خطرناکی می کند و در این مسیر با برخی از بیرحم ترین و سرسخت ترین جنایتکاران پایتخت بریتانیا روبرو می شود و آن ها را پشت میله های زندان می فرستد. اما بارها و بارها به خاطر جنسیتش به او توهین می شود. تنیسون یک شخصیت الهام بخش و به شدت واقع گرایانه است. با تصویری که هلن میرن از او ارائه می دهد، این کارآگاه زن قدرت لازم برای بررسی برخی از ترسناک ترین پرونده ها را دارد اما او چیزی فراتر از زنی سرسخت در دنیای مردان است. در طی هفت فصل به مدت ۱۵ سال با شخصیت جین تنیسون همراه می شویم و او را درگیر با مسائل شخصی (اعتیاد به الکل و داغ عزیزان) و کاری (طی کردن پله های ترقی علیرغم حسادت ها و کارشکنی های همکاران) می بینیم. در تمام این مدت، او بارها ثابت می کند که کارآگاهی استثنایی است و با برخی از ترسناک ترین و ناخوشایندترین جنایاتی که تاکنون در سریال های بریتانیایی به تصویر کشیده روبرو می شود.

۸- دیل کوپر در سریال Twin Peaks

۸- دیل کوپر در سریال Twin Peaks

دیل کوپر مرد پرونده های رازآلود است. او که شیفته کیک و قهوه است به همان اندازه که با انسان ها حرف می زند با ضبط صوتش هم صحبت می کند اما از همان ابتدا به شما نشان نمی دهد که کارآگاهی خبره است. اما بدون دلیل نیست که این مامور اف بی آی را مامور رسیدگی به پرونده دشواری کرده اند. اگر چه روش های حل معمای او غیرمعمول است اما خودش مطمئن است که با این روش ها به نتیجه می رسد. کوپر از نیروها و تکنیک های رازآلود برای حل معماها استفاده می کند و با انداختن سنگ به سمت بطری می تواند فهرست افراد مظنون را کوچک تر و کوچک تر کند.

کوپر به تفکر تبتی و بودایی به یک اندازه اهمیت می دهد. اما چیزی که باعث می شود دیل کوپر کارآگاهی باهوش باشد مهارت های او در ارتباط با دیگران است. شهر توین پیکس شهر ترسناکی برای کسانی است که به تازگی به آن نقل مکان کرده اند اما کوپر از همان ابتدا حس می کند به خانه خودش آمده است. او خیلی زود مردم عجیب و غریب شهر را به جبهه خود آورده و با نیروهای پلیس شهر به خوبی جفت و جور می شود و در نهایت برای نجات زنی که حتی چهره اش را هم ندیده دست به کارهای خطرناکی می زند. مهارت های استنتاجی کوپر اگر چه کمی بحث برانگیز است اما تعهدش به آرمانی که دارد باعث می شود ذکاوت او غیرقابل تردید باشد.

۷- داچ واگنباخ در سریال The Shield

۷- داچ واگنباخ در سریال The Shield

سریال The Shield به عنوان یک سریال درام پلیسی آبکی شناخته می شود، گشت و گذاری تکان دهنده در خیابان های لس آنجلس با پلیس هایی طاس و موسیقی های نیو متال. شاید بهترین نمونه پلیس های متفاوت این داستان شخصیت داچ واگنباخ باشد که از لحاظ روابط اجتماعی شخصیت خوشایندی نیست اما یک کارآگاه جنایی خارق العاده و باهوش است. داچ شبیه یک ربات مبارزه با جنایت است که مهارت های انسانی ندارد اما می تواند مانند یک کتاب، ذهن جنایتکاران را بخواند. در همراهی با کلودت ویمز، داچ درست نقطه مقابل شخصیت ضدقهرمان وی میکی قرار می گیرد.

او به جای مشت هایش با ذهنش انسان های جنایتکار را مغلوب می کند و اگر چه اغلب اوقات نیز به قوانین احترام می گذارد اما همچنان توانایی بالایی در حل پرونده ها دارد. برخی از هیجان انگیزترین سکانس های سریال The Shield تنها شخصیت داچ را در خود دارند در حالی که در اتاق بازجویی در کنار متهم و یکی از همکارانش است. تنها شکست شخصیت داچ ناتوانی در شکست دادن بزرگ ترین دشمنش، ویک است و بیرحمی ویک بدین معناست که بهترین کارآگاه بارن هرگز به دستگیری که واقعاً به دنبال آن است دست پیدا نمی کند.

۶- آدرین مانک در سریال Monk

۶- آدرین مانک در سریال Monk

آدرین مانک به عنوان کارآگاهی که اجازه نمی دهد اختلال وسواس جبری اش مانع حل پرونده ها شود، یک شخصیت الهام بخش است. او فوبیاهای متعددی دارد (به گفته خودش ۳۱۲ فوبیا) اما هرگز به شرایط جسمی و روانی اش اجازه نمی دهد مانع کارش شوند. حتی در شرایطی که همه چیز علیه اوست نیز مانک دارایی ارزشمندی برای اداره پلیس به شمار می رود. در حالی که مانک اکثر اوقات در تعلیق موقت قرار دارد، تقریباً یک تنه تمامی پرونده های جنایی شهر را حل می کند. مانک مردی است که تراژدی او را دنبال می کند، زنش را در یک حادثه بمب گذاری در خودرو از دست داده است، بمبی که برای کشتن او کار گذاشته شده بود. مرگ همسرش باعث تشدید شرایط بیماری اش می شود اما همزمان باعث می شود وی بیش از پیش برای مبارزه با جرم و جنایت در سان فرانسیسکو مصمم باشد. کارآگاهی با یک زندگی شخصیت پرمسئله و پرآشوب، کلیشه ای است که در فیلم ها و سریال های کارآگاهی بسیاری دیده ایم اما نویسندگی شخصیت آدرین مانک و بازی تحسین شده تونی شلهوب باعث شده که این شخصیت متفاوت از دیگر شخصیت های کارآگاهی مشابه باشد.

۵- ورونیکا مارس در سریال Veronica Mars

۵- ورونیکا مارس در سریال Veronica Mars

برای اینکه کارآگاه خصوصی خوبی باشید، عجیب بودن دنیا الزامی است و اگر حس تشکیک و بدگمانی خاصی داشته باشید، این شخصیت نیز به کمکتان خواهد آمد. ورونیکا مارس یک کارآگاه نوجوان دبیرستانی است که به خوبی نقش او را کریستن بل بازی می کند و با تنها ۱۷ سال سن، تمامی ویژگی های یک کارآگاه باهوش را در خود دارد. برای سریالی با پایگاه طرفداری عمدتاً نوجوانانه، ورونیکا مارس به جاهای تاریک بسیاری می رود، با داستان ها و اوج هایی در مورد تجاوز، قتل، خودکشی و بچه آزاری. شخصیت اصلی سریال Veronica Mars بسیار جوان تر از آن است که بتواند به چنین پرونده هایی رسیدگی کند اما ورونیکا در تمام طول سریال شخصیتی توانمند و قابل از خود ترسیم می کند.

در تمام طول سریال شاهدیم که ورونیکا در کثیف ترین نقاط نپتون، کالیفرنیا در حال افشا کردن رازهای مربوط به دبیرستان محل تحصیل و کل شهر است. در یک قالب نوآر کلاسیک، همه دارای نقطه ضعف و خطایی هستند و تنها معدودی را می توان با دست های پاک یافت. از زمانی که سریال Veronica Mars در سال ۲۰۰۷ به پایان رسید، شخصیت ورونیکا مارس دو بار بازگشته است هم در قالب یک فیلم و هم فصل چهارم سریال. اما هنوز هم زندگی زیادی در شخصیت ورونیکا مارس وجود دارد و شاید بتواند در قالب شخصیتی مسن تر بازگردد.

۴- راست کول در سریال True Detective

۴- راست کول در سریال True Detective

راست کول به عنوان کارآگاهی با قابلیت های حیرت انگیز اهل تگزاس، را باید زخم خورده ترین کارآگاه سریال های تلویزیونی دانست. گذشته او مملو از اتفاقات تراژیک است، از فروپاشیدن ازدواجش بعد از مرگ فرزند تا اعتیاد ویرانگرش به مواد مخدر که نتیجه سال ها کار پلیسی مخفیانه است. اما آیا با این وضعیت او همچنان به نتایج خواسته شده می رسد؟ خب اگر نمی رسید که اسم سریال True Detective نبود! در یک بازی تکان دهنده و موثر از متیو مک کانهی، راست کول در فصل اول این سریال آنتالوژی بسیاری را شیفته خود و کلیت سریال کرد. کول یک کارآگاه مصمم و وسواسی است و زندگی اش بدون کارش معنا و مفهومی ندارد و البته کارش نیز بخشی زیادی از زندگی اش را از او گرفته است.

پرونده ای که کول همراه با همکارش مارتین هارت (وودی هارلسون که او هم در این نقش درخشیده) در حال رسیدگی به آن است، پرونده ای کثیف است که بیش از ۱۷ سال از زندگی کول را هدر داده و بیش از پیش او را در ناامیدی و ویرانی فرو برده است. کول مردی است با روحی نابود شده و کمری شکسته اما او نمی تواند دست از کارش بردارد و با کوچکترین سرنخی، بار دیگر به مسیر تحقیق باز می گردد و آزادی و حتی زندگی اش را در خطر قرار می دهد تا همه معماها را حل کند.

۳- جسیکا فلچر در سریال Murder, She Wrote

۳- جسیکا فلچر در سریال Murder, She Wrote

کارآگاهی که در اوقات فراغتش به حل پرونده های جنایی می پردازد اکنون به یک کلیشه در سریال های کارآگاهی تبدیل شده است اما جسیکا فلچر در سریال Murder, She Wrote را باید خالق این کلیشه دانست. حل کردن پرونده ها به عنوان سرگرمی یک چیز است و انجام دادن این کار همزمان با مدیریت شغل به عنوان رمان نویسی موفق یک چیز دیگر و البته بسیار تحسین برانگیز. او یک بلای واقعی است که با همین آفت بودنش پرونده ها را حل می کند. هر جا که فلچر برود، دردسر نیز او را دنبال می کند. قتلی رخ می دهد و فلچر وظیفه خود می داند که ماجرا را کشف کند.

برخی اتفاقات باعث می شود که او خود یکی از مظنونین باشد اما همین موضوع باعث می شود که او از شک موجود نهایت استفاده را ببرد. فلچر در دنیایی زندگی می کند که پلیس هایش به شدت ناکارآمد هستند و بدون دخالت او قاتلان بسیاری قسر در می رفتند. از کنار هم گذاشتن سرنخ ها تا وادار کردن یک نفر به اعتراف، فلچر هر پرونده را در ابتدا یک تحقیق همیشگی و در ادامه یک آرمان و تعهد می بیند و همزمان تمام کارهای روزانه نویسندگی اش را نیز انجام می دهد. جالبتر اینکه او رکورد گینس در زمینه حل پرونده های جنایی توسط یک آماتور را در اختیار دارد.

۲- فرانک کولومبو در سریال Columbo

۲- فرانک کولومبو در سریال Columbo

گروهبان فرانک کولومبو نماد این گفته است که نباید با دیدن جلد یک کتاب در مورد محتوای آن قضاوت کرد. او با ظاهر و رفتارهایش خیلی زود به عنوان یک کارآگاه ناکارآمد دیده می شود و خلافکارانش دست کمش می گیرند. اما کولومبو در سریال Columbo یکی از کارآمدترین و دقیق ترین کارآگاهانی است که تاکنون تلویزیون به خود دیده است. کولومبو یک شخصیت کارآگاهی فرمولی و نوعی اما خوشایند و دوست داشتنی است. در هر فصل، قتلی رخ می دهد و به شکلی منحصربفرد، مخاطب از همان ابتدا با هویت قاتل آشنا می شود. از آن به بعد است که قاتل که معمولاً از شخصیت های برجسته هم هست، باید در نبرد مغزها بتواند کولومبو را شکست دهد. تکنیک کولومبو ساده است: او ابتدا از در دوستی با شخصیت ها بر می آید و در نهایت آن ها را در شرایط اعتراف قرار می دهد. مهم ترین سلاح او توانایی و استراتژی مشهورش در بازیگری است و در نهایت قاتل را بدون دفاع گوشه رینگ گرفتار کرده و وادار به اعتراف می کند.

۱- لستر فریمون در سریال The Wire

۱- لستر فریمون در سریال The Wire

شخصیت جیمی مک نالتی در سریال The Wire بر این باور است که او باهوش ترین کارآگاه در بالتیمور و حتی ایالات متحده است اما جایزه بهترین کارآگاه سریال های تلویزیونی به همکار سابقش، لستر فریمون می رسد. باهوش و باتجربه، آرام و متفکر، او به اندازه کافی از تمام این قابلیت ها برخوردار است اما نه تا آنجایی که به مرز خودتخریبی برسد و بدین تریتب فریمون کارآگاه ترین کارآگاه حقیقی است. او در فصل اول تاثیر خود را نشان می دهد پس از آنکه بعد از سیزده سال و چهار ماه کار در یک جایگاه غیرمرتبط، به عضویت تیم دانیلز در می آید. او مردی مودب و خوش رفتار، ماهر در امور دفتری و تحقیقی و بسیار حسابگر است و در نهایت از قدرت تشخیص و ریزبینی خود برای به دام انداختن هدف اصلی گرووه، ایوان بارکسدیل استفاد می کند.

از آنجا به بعد است که او خود را به شکل یک کارآگاه واقعی نشان می دهد و خیلی زود به بهترین پلیس بخش جنایی شهر تبدیل می شود. فریمون در هر یک از پرونده های سریال نقش حیاتی دارد و به تنهایی بسیاری از آن ها را حل می کند. تنفر او از سلسله مراتب در فصل پنجم به اوج می رسد و برای رسیدن به هدف قوانین را دور می زند اما حتی آن زمان نیز این کار را به شیوه ای هوشمندانه انجام داده و با ایجاد جنایت های جعلی، پول بیشتری برای رسیدگی به پرونده های واقعی جذب می کند. او مردی است که همه می خواهند روی پرونده های جنایی شان کار کند.

اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناشناس
ناشناس
1 سال قبل

شرلوک چی پس!