فیلمهای معمایی دهه 90 شامل چندین زیرژانر از داستانهای پیچیده با لحظات غیرمنتظره تا داستانهای ابرقهرمانی درباره اثبات بیگناهی بودند.
از آنجایی که به نظر می رسد ژانرهایی مانند کمدی، درام، و ترسناک اکثریت درخشش و هیجان را از مخاطبان دریافت می کنند، سایر ژانر ها معمولا زیر رادار آن ها حرکت می کنند. با این حال، این آثار معمولاً برخی از نمادین ترین و به یاد ماندنی ترین صحنه ها را دارند که در نهایت با کسانی که آنها را سال ها پس از تماشای اولیه می بینند، می مانند.
دهه 90 یک دوره درخشان برای فیلمهای معمایی بود و تعداد انگشت شماری از آنها برای این ژانر پیشگام بودند. آنها همه چیز را از فیلمهای ابرقهرمانی گرفته تا داستانهای کاملاً پیچخورده را پوشش میدهند.
The Blackout (1997)
یک موضوع رایج در فیلمهای معمایی زمانی است که یک شخصیت تلاش میکند تا اتفاقاتی را که در تاریخ قبلی رخ دادهاند، کنار هم بگذارد. اولین فیلمی که از این مفهوم پیروی کرد، The Blackout بود.
در اینجا، شخصیتی است که تلاش می کند تا بفهمد چند سال قبل در یک شب در میامی چه اتفاقی افتاده است. نتایج نهایی بسیار غافلگیر کننده تر از آن چیزی است که هر کسی تصورش را بکند و زندگی شخصیت های درگیر را تغییر می دهد. در Letterboxd، رایج ترین امتیازی که به این فیلم داده شده است، چهار ستاره است.
Dark City (1998)
اگرچه فیلم Dark City ممکن است در باکس آفیس با مشکل مواجه شده باشد (به سختی توانسته بودجه خود را به دست بیاورد)، شهر تاریک چیزی شبیه به گوهری پنهان از فیلم های معمایی دهه 90 تبدیل شده است. برای شروع، در آن یک بازیگر با استعداد به رهبری افرادی مانند جنیفر کانلی و کیفر ساترلند حضور دارد.
علاوه بر این، فیلم ترکیب جالبی از عناصر معمایی، علمی تخیلی و نئو نوآر را به رخ می کشد. داستان فیلم درباره مردی است که هیچ چیز به یاد ندارد و مظنون به قتل است، در حالی که او همچنان رویاهای کابوس وار از دنیایی عجیب و غریب می بیند.
The Game (1997)
دیوید فینچر یکی از تحسینشدهترین کارگردانان اخیر است و اغلب بهترین فیلمهای او فیلمهایی هستند که در ژانر معمایی اتفاق میافتند. از مهم ترین این فیلم ها میتوان یه Gone Girl و The Girl with the Dragon Tattoo و Seven اشاره کرد، اما کمی به عقب تر، میتوان به The Game پرداخت.
با بازی مایکل داگلاس و شان پن، The Game داستان یک بانکدار سرمایه گذار ثروتمند را دنبال میکند که توسط برادرش هدیه ای مرموز به او داده می شود که زنجیره ای از رویدادها را رقم می زند که از ظاهر سرگرم کننده به وضعیتی خطرناک تبدیل می شود. این فیلم مملو از ترانههای کلاسیک فینچر، اجراهای عالی و طرحی هیجانانگیز است که منجر به ایجاد یک اثر به یادماندنی شده است
Lone Star (1996)
گاهی اوقات، فیلم ها وقتی چندین ژانر را با هم ترکیب می کنند، در بهترین حالت خود قرار می گیرند. “ستاره تنها” یکی از فیلم هایی بود که توانست این کار را انجام دهد، که ترکیبی از یک معما را با وسترن بوجود آورد، هرچند که فقط یک موفقیت خفیف باکس آفیس ثمره آن بود.
داستان فیلم Lone Star روی یک کلانتر شهر کوچک تگزاس تمرکز دارد که در مورد قتلی تحقیق می کند. این فیلم مستقل موفق به کسب نامزدی اسکار برای بهترین فیلمنامه اصلی شد و دارای بازیگران شناخته شده ای از جمله متیو مککانهی و فرانسیس مک دورمند است.
Primal Fear (1996)
ترس اولیه که بر اساس رمانی به همین نام در سال 1993 ساخته شده است، یکی از شناخته شده ترین و نمادین ترین فیلم های معمایی تاریخ و نه فقط مربوط به دهه 90 است. این فیلم داستان وکیلی (ریچارد گیر) را روایت میکند که از یک پسر محراب دفاع میکند که معتقد است از قتل کشیش با نفوذ بیگناه است.
این فیلم بیش از 100 میلیون دلار در سینماها فروخت و مورد استقبال منتقدان قرار گرفت تا جایی که ادوارد نورتون برای بازی در نقش پسر متهم برنده جایزه گلدن گلوب شد. اسرار عمیقی در این فیلم وجود دارد و به همین دلیل است که اکثر منتقدان به آن نمره بالایی داده اند.
Enjeru dasuto (1994) – 3.76
فیلم Enjeru dasuto که احتمالاً بیشتر با نام Angel Dust شناخته میشود، چندان محبوب نیست، اما داستانی جذاب دارد که احتمالاً هر کسی را که به آن فرصت دهد مجذوب خود میکند.
داستان درباره روانپزشکی است که برای کمک به پلیس در قتل های زنجیره ای فراخوانده می شود که در آن زنی هر دوشنبه هر هفته در ساعت معینی در مترو کشته می شود. تحقیقات آنها را به سمت دوست دختر سابق روانپزشک هدایت می کند و همه چیز را به یک راز بزرگتر از حد انتظار می برد.
The Player (1992)
اگر به پوستر The Player نگاه میکردید، احتمالاً هم به این فکر کنید که یک فیلم کمدی باشد. عناصر طنز زیادی در این فیلم وجود دارد و بازیگران مشهوری مانند تیم رابینز و ووپی گلدبرگ در آن بازی می کنند.
البته، تنها کمدی بودن این اثر، به این معنی نیست که یک داستان پوچ و فقط سرگرم کننده ای را تماشا کنید. داستان یک مدیر استودیوی هالیوودی را دنبال می کند که مدام توسط فیلمنامه نویسی تهدید به مرگ می شود که او رد می کند و با تلافی او اوضاع به سمت تاریکی می رود. این فیلم هم برنده چندین جایزه گلدن گلوب شده است.
Batman: Mask Of The Phantasm (1993)
به ندرت پیش می آید که یک فیلم ابرقهرمانی به عنوان یک فیلم معمایی طبقه بندی شود، اما بتمن اساساً شخصیت ایده آلی برای تمرکز بر این نوع داستان است. این انیمیشن مدت ها قبل از سه گانه کریستوفر نولان در مورد شخصیت یا MCU، Batman: Mask of the Phantasm ساخته شد.
در باکس آفیس، این فیلم انیمیشنی شکست خورد، اما در ویدیوی خانگی موفق شد و همچنان به عنوان یکی از بهترین داستان های بتمن تا کنون شناخته می شود.
Three Colors: Red (1994)
کارگردان کریستوف کیشلوفسکی سه گانه سه رنگ را در دهه 90 کارگردانی کرد و یکی از نویسندگان آن بود. اگرچه یک فیلم پرفروش یا یکی از معروفترین فیلمهای سهگانهای که تا به حال ساخته شده است نبود، اما با استقبال گستردهای روبهرو شد و جزو بهترین فیلمهای زمان خود محسوب میشود.
پس از آبی و سفید، فرنچایز با سه رنگ: قرمز به پایان رسید که رمز و راز این دسته بود. این فیلم نیز نامزد سه جایزه اسکار شده است.
Se7en (1995)
دومین فیلم دیوید فینچر که در بین ده فیلم برتر قرار گرفته، Se7en است که هم در زمره فیلم های هیجان انگیز و هم معمایی قرار می گیرد. اگرچه فینچر پشت چندین فیلم بوده است که واقعاً خاص هستند، بزرگترین تلاش او احتمالاً این فیلم کلاسیک 1995 بوده است.
داستان Se7en روی دو کارآگاه (مورگان فریمن و برد پیت) تمرکز میکند تا یک قاتل زنجیرهای را دنبال کنند که از هفت گناه مرگبار به عنوان انگیزه قتلهایش استفاده میکند. پایان تکان دهنده این فیلم تا به امروز افسانه ای باقی مانده است و جای تعجب نیست که توجه بسیاری از منتقدین را جلب نموده است.
منبع: مووی 21
{jcomments off}