علی حاتمی در ۲۴ مرداد ماه ۱۳۲۳ در كوچه ی اردیبهشت خیابان شاپور تهران به دنیا آمد، محله ای كه رضا خوشنویس در مجموعه ی «هزاردستان» به عنوان نشانی محل سكونتش به مستنطق شش انگشتی می دهد.
امروز سالروز تولد علی حاتمی است كه اگر بود ۶۸ ساله شده بود.
كارگردانی كه به گفته ی خودش «اولین كارگردان ایرانی بودم كه قبل از بچه مسلمانهای امروز، فیلمی را با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع كردم و در تمام فیلم هایم جلوه هایی از اعتقادات مذهبی خودم حضور یافت… .»
او می گفت: «چیزی كه برایم مطرح بوده ـ و از خیلی پیش هم مطرح بوده ـ مساله ی شروع زبان و فیلم با نام و ذكر خداست. مثلا در مغازه را در اول فیلم «سوته دلان» كه باز می كنیم با «بسم الله الرحمن الرحیم» است، باكلام خداست. حالا مهم نیست این قضیه را چگونه برداشت می كنند، اما من مایل بودم با كلام خدا شروع كنم. چون در فیلم های دیگر هم همینطور بوده است.»
حاتمی می گفت:«هدف من در سینما، ساختن فیلمهایی است كه دارای جنبه های فرهنگی باشد ـ منظور از فرهنگ، نه اینكه كاری ادیبانه ارائه نمایم كه قهرمانانش برای هم شاهنامه بخوانند، مطلقا چنین چیزی نیست هدف من اینست كه در فیلمهایم بتوانم فرهنگ مردم، فرهنگ ایرانی را نشان دهم… .»
علی حاتمی متولد ۱۳۲۳ هجری شمسی است. او در اواخر دوره ی متوسطه به اداره ی هنرهای دراماتیك رفت و كلاسهای نمایشنامه نویسی را گذراند و بعد از مدتی از دانشكده هنرهای دراماتیك فارغ التحصیل شد. كار هنری او از سال اول تحصیل در دانشگاه با نمایش «دیب» آغاز كرد.
از دیگر نمایش های وی می توان به «خاتون خورشید باف»، «آدم و حوا»، «حسن كچل» و «چهل گیس» نام برد.
حاتمی سپس به كار ساخت فیلمهای تبلیغاتی مشغول شد بعدها شروع به همكاری با تلویزیون كرد و اولین كار مهمش در آنجا در مجموعه تلویزیونی جنگل ۱۳۴۷ به عنوان نویسنده و بازیگر بود. فعالیت در سینما را از سال ۱۳۴۹ به عنوان نویسنده و كارگردان با فیلم «حسن كچل» آغاز كرد.
از آثار سینمایی او می توان به «طوقی» ۱۳۴۹ ، «باباشمل» ۱۳۵۰ ، «قلندر» ۱۳۵۱ ، «سوته دلان» ۱۳۵۶ «حاجی واشنگتن» ۱۳۶۱ ، «كمال الملك» ۱۳۶۳ ، «مادر» ۱۳۶۸ «دلشدگان» ۱۳۷۰ و… است.
و ۱۴ آذر ماه ۱۳۷۵ انالله و انا الیه راجعون و ««حالا مثل این كه از این سینما هم باید بروم و یابه قول دیالوگ فیلم هایم طعمه دام و صید صیاد شدم و یا می شوم و شاید این پایان عشق است و یا آغاز راه و اگر مرگی هست هیچ گاه چیز ترسناكی نیست. همان طور كه در شاهنامه ما هم نبوده و یا به همان نحو كه من در فیلم هایم مرگ را ترسیم كرده ام ـ دلشدگان، مادر و … و حتی در فیلم“مادر“ مرگ قبلا تمرین می شود و من در فیلم هایم پرسوناژهایم را قبل از مرگ تطهیر می كنم. هرچند خداوند عادل است و رحمان و رحیم، ولی من كه در این موارد یك آدم عامی و سنتی هستم یا داستان هایم را با مرگ جمع كرده ام و یا بیانیه های مهم. فیلم های من با مرگ به تماشاگر القاء شده و شاید همه داستان بشر درمرگ و زندگی خلاصه شود و البته مرگ پایانی برای زندگی نیست. شما غیر از این فكر می كنید؟ »
بازخوانی آنچه تاكنون درباره ی علی حاتمی گفته شده است در سال روز تولد این هنرمند ایرانی حائز اهمیت است.
فریدون جیرانی می گوید: «علی حاتمی هنرمندی تكرار نشدنی بوده و همواره بخشی از فیلمسازان از جمله او متعلق به تاریخ هستند و درتاریخ زنده خواهند ماند.»
این كارگردان در مراسم بزرگداشتی كه چند سال قبل برای علی حاتمی برگزار شده بود، سخن گفت و مطرح كرده بود:« حاتمی از اولین اثر خود یعنی «حسن كچل» تا پایان كار خود شهری آرمانی را طلب می كرد. او همواره در فیلم هایش از گذشته ای یاد می كرد كه شاید اگر درتاریخ به آن مراجعه می كردیم، دوران بسیار بدی بود. اما منظور حاتمی از آن شهر، یك شهر آرمانی بوده است، شهری كه همه انسان های آن همدیگر را دوست دارند.»
فریدون جیرانی یادآور شده بود:«حاتمی در زمینه ی مطالعه تاریخ، فردی علاقه مند بود و پیش از آنكه از دنیا برود، نیز درباره ی تاریخ و مسائل تاریخی فیلم هایش صحبت های خیلی خوبی كرده بود و من فكر نمی كنم هیچ كس توانسته باشد شخصیتی مانند میرزای شیرازی را مانند او به خوبی به تصویر بكشد. البته این نقش نیز درزمان خود با انتقاداتی مواجه شد اما بعدها جنبه هایی از شخصیت شیرازی شناخته شد كه تایید كننده شخصیت میرزا در فیلم حاتمی بود.
می توانیم بگوییم كه جز فیلم های حاتمی میراث تصویری دیگری نداریم و تاریخ تصویری، جز در آثار او در فیلم های فرد دیگری نیست و اگر هم نمونه ای دراین زمینه ارائه شده، نمونه درخشانی نیست.»
كارگردان «قرمز» تاكید داشت براینكه؛ « فكر نمی كنم دراین دوره بتوانم حاتمی دیگری پیدا كنیم ودر كل معتقدم حاتمی تكرار شدنی نیست. او متعلق به زمانه خود بود و برگ آخر دفتر آن زمان بود و فكر نمی كنم باردیگری تكرار شود. اما ما باید در هر شرایط و هر دوره ای به دنبال فیلمسازان آن دوره بگردیم. حاتمی تكرار شدنی نیست، همان طور كه تقوایی و كیمیایی هم دیگر تكرار نمی شوند. هرشرایطی آدم ها و فیلمسازان خاص خود را دارد و اكنون هم شما می توانید فیلمسازان نسل خود را پیدا كنید. ۱۰سال دیگر هم شاید بتوانند مانند این فیلمسازان را داشته باشید، اما بخشی از فیلمسازان متعلق به تاریخ هستند و تاریخ از آنها یاد خواهد كرد و آنها درتاریخ زنده خواهند ماند.»
“حاتمی” سعدی سینمای ایران بود
جمشید مشایخی می گوید: «زنده یاد “حاتمی “سعدی سینمای ایران بود كه دیالوگ های حساب شده ای در فیلم هایش استفاده می كرد. او حرف امروز را در قصه های دیروز می گفت و تاریخ برایش وسیله بود. حاتمی هنرمند توانایی بود كه به تاریخ وادبیات اشراف كاملی داشت و اثر را از فیلتر ذهن خود خارج و روایت می كرد. من در داستانهای مولوی، سلطان صابحقران، سوته دلان، كمال الملك و هزاردستان با او همكاری داشتم. ضمن اینكه قرار بود در “دلشدگان” هم حضور داشته باشم و حتی تست گریم دادم و قرارداد بستم. یك روز هم علی حاتمی با حسین دهلوی خانه ما آمدند و قرار شد او هم به ما كمك كند. مدتی هم تار زدن یاد گرفتم تا استیل ساز زدن را در فیلم به شكل درست داشته باشم. حاتمی به من گفت تا شهریور كاری با من ندارد و دراین فاصله سریال “پیك سحر” پیشنهاد شد. به گونه ای قرارداد بستم كه كارم اول شهریور تمام شود. اما ۱۰ مرداد حاتمی مدیر تولید را سراغ من فرستاد و به خاطر اینكه كاخ گلستان را جلوتر گرفته بودند، خواستند كار را شروع كنند كه نتوانستم در فیلم بازی كنم. در “مادر” هم قرار بود بازی كنم آن هم نشد. “ورسیون اول “تختی” را هم به من داد و قرار بود نقش “مردم” را در مقابل پیروزی ها و شكست های “تختی” بازی كنم. اما عده ای نمی خواستند علی با من كار كند وهمین افراد باعث شدند دلخوری هایی بین ما بوجود آید. من كار با او را خیلی دوست داشتم و خود حاتمی معتقد بود دیالوگ هایش را من از همه بهتر می گویم و به همین دلیل هنوز هم بعضی ازدیالوگ هایش را حفظ هستم.»
او به ایران و تاریخ آن اهمیت می داد
علی نصیریان هم با بیان اینكه “علی حاتمی” ریشه در تئاتر داشت و از بچه های تئاتر بود، مطرح می كند:« از همان ابتدا او را می شناختم و با شیوه كاری اش هم آشنا بودم. او اسكلتی از قصه و چیزی كه می خواست بسازد را می نوشت و به هنرپیشه اش می داد و می گفت چهارچوب و قاب قضیه این است و دیالوگ ها را شب قبل از فیلمبرداری می نوشت و صبح كه می خواست برداشت شود به بازیگر می داد. این یك مقدار برای من و بازیگران دیگر سخت بود، چون هم زبان كار عادی و راحت نبود و هم اینكه فرصت بسیار محدود بود و تنها مشكل من با حاتمی همین بود. ولی از لحاظ كار چهارچوب ها و دیدهایی داشت كه در اول كار مطرح می كرد و در هنگام كار دخالتی در كار هنرپیشه نمی كرد و فقط میزانسن ها را توضیح می داد. حاتمی با تمام عواملش خیلی با محبت ارتباط داشت و كارش هم به نظر من منحصر به فرد بود و فرم خاص خودش را داشت. او به ایران و تاریخ ایران و آدم هایی كه در تاریخ بودند و حتی اشیا، معماری و رنگ اینها اهمیت زیادی می داد و اصرار داشت همه چیز درست دربیاید.»
“حاتمی” از پایه گذاران سینمای ملی بود
محمد علی كشاورز كه به سابقه ی همكاری اش با زنده یاد علی حاتمی اشاره دارد، به ایسنا می گوید:« سال ۵۹ مشغول بازی در سریال “سربداران” بودم كه علی حاتمی “هزار دستان” را شروع كرد و این اولین كار من با او بود. البته قبلا نمایشنامه هایی كه نوشته بود را در تئاتر كار كرده بودم. علی از بچه هایی بود كه از اداره هنرهای دراماتیك بیرون آمد و در رشته ادبیات دراماتیك تحصیل می كرد و در بعضی كلاس ها با هم بودیم. فیلم های خوبی هم ساخته بود مثل “سوته دلان” و “ستارخان” و در واقع فیلمنامه نویس ماهری بود و هنوز كسی روی دست او در دیالوگ نویسی بخصوص در زمان قاجار بلند نشده است.»
او ادامه می دهد: «هنگام ساخت “هزار دستان” به من می گفت؛ حالا دیگر باید با من كار كنی. او فیلنامه اش را به كسی نمی داد البته اینكه می گویند چیزی آماده نداشت اشتباه است. علی همه چیزش آماده بود منتهی دست كسی نمی داد و فقط به تعداد معدودی كه با آنها آشنا بود می داد. “هزار دستان” را من، مشایخی و انتظامی خواندیم ولی به خیلی از بازیگران نداد. حتی اینكه می گویند سركار می آمد و می نوشت اصلا درست نیست، تمام این چیزها را علی قبلا نوشته بود، منتهی وقتی سر صحنه می آمد آنها را به كسانی كه باید بازی می كردند می داد. وقتی نقش “شعبان بی مخ” را به من پیشنهاد كرد گفتم:اجازه بده روی نقش مطالعه كنم و ببینم دوستش دارم یا نه، دیدم با این كار می شود یك تجربه كار هنرپیشگی كرد. با جاهل های قدیمی و لوطی های محله های مختلف صحبت كردم تا به نقش نزدیك شوم. نزدیك به ۵ بار هم گریمم عوض شد كه هر بار ۴ ساعت طول می كشید من و انتظامی سنگین ترین گریم را داشتیم. به هر حال شروع به كار كردیم.شعبان بی مخ نقشی بود كه دوست داشتم و خوشبختانه از نظر مردم هم موفق بود. علی هم دقت زیادی روی كار داشت و حتی به جزئیات می رسید. “هزار دستان” واقعه ای تاریخی به روایت علی حاتمی بود. او به همراه فرخ غفاری از پایه گذاران سینمای ملی بودند علی مطالعه زیادی داشت و مردم را خوب می شناخت و نقشش را به كسی می داد كه بتواند آنرا حس كند و حتی وسایلی كه در صحنه انتخاب می كرد، حتما باید اصل می بود و آنها را از موزه ها به امانت می گرفت كه هنرپیشه با دیدن این اجسام قدیمی یك حس جدیدی را تجربه كند. بازیگرانش همه برایش مهم بودند چه آنكه نقشی بلند داشت و چه آنكه نقشش كوتاه بود.
در فیلم “كمال الملك” هم همكاری ام با علی ادامه پیدا كرد كه نقش “اتابك اعظم” را بازی می كردم و برای این فیلم هم تحقیقات و مطالعات زیادی را انجام دادم.»
او با وسواس عجیبی كار می كرد
مرتضی احمدی از اینكه علی حاتمی بچه محل اش بوده است یاد كرد و بیان كرد: «كوچه ای بنام حاتمی بود كه هنوز هم هست و در آنجا با عمویش زندگی می كردند. اسم كوچه هم برای عمویش “عزیزالله خان حاتمی” نویسنده بزرگ رادیو بود. علی در كنار عمویش به اینجا رسید. علی مرد بامرامی بود و دیالوگ هایش مینیاتور بود و فكر نمی كنم كسی پیدا شده باشد كه بتواند مانند او دیالوگ بنویسد. علی یك برادر و یك خواهر داشت كه برادرش حسین هنوز هم با من تماس دارد.
در فیلم “حسن كچل” به كارگردانی علی حاتمی فقط در تیتراژ خواندم و بازی نكردم و در مقابل اصرار حاتمی برای بازی كردن، گفتم: «علی جان من هر كار هم بكنم به اندازه تیتراژ مورد توجه مردم قرار نمی گیرد» كه همینطور هم شد.
“باباشمل”و”قلندر”را هم با او كار كردم و از كارهای بعد از انقلابش هم بازی در “هزاردستان” را پیشنهاد داد كه آن زمان مساله بیماری همسرم مطرح بود كه مبتلا به سرطان بود كه همه دار و ندارم را خرج او كرده بودم و خواه ناخواه من باید زیاد كار می كردم و نمی توانستم ۲ سال مشغول یك كار باشم، “هزاردستان” ۸سال طول كشید. به او هم گفتم من دوست تو هستم. بچه محل هستیم من چیزی را از تو لاپوشانی ندارم، خیلی بدهكارم، باید كار كنم. علی هم حرف مرا قبول كرد و چیزی نگفت. ولی به عنوان ۲ تا بچه محل و دو تا دوست با هم تماس داشتیم و مرگش هم برای من خیلی سخت بود.علی حاتمی با وسواس عجیبی كار می كرد و به همین دلیل تمام آثارش به یادگار مانده است.»
علی حاتمی در چهاردهم آذرماه سال ۱۳۷۵ پس از یك بیماری طولانی درگذشت.
ایسنا
ذره بین : خیلی بد هست که سینمای ایران نتوانست مشابهی برای علی حاتمی پیدا کند