شکلات – chocolate ( دیالوگ های ماندگار )
روکس: این رو به وضوح دریافتم که آدمها زمانی که میخان کسی رو محترمانه از سر خودشون باز کنند بهش میگن ” تو آدم خوبی هستی ” یا ” تو لیاقت بهترین …
عروس مرده – Corpse Bride ( دیالوگ های ماندگار )
ویکتوریا : از وقتی بچه بودم خواب روز عروسی مو می دیدم. همیشه آرزو داشتم کسی رو پیدا کنم که عاشقش باشم. کسی که باقی عمرمو باهاش سر کنم. احمقانه ست، مگه …
وارونه – Inside Out ( دیالوگ های ماندگار )
شادی:چطوری خوشحالش کردی؟ غم:اون غمگین بود،پس من به حرفاش گوش دادم
من مادرم رو کشتم – I Killed My Mother ( دیالوگ های ماندگار )
تنها کسی ک لبخندمو میخواست عکاس بود، که اونم پولشو گرفت و رفت!
راننده تاکسی – Taxi Driver ( دیالوگ های ماندگار )
نگرانم، پدر آلزایمر گرفته… میترسم دوباره منو به دنیا بیاره!
ابد و یک روز ( دیالوگ های ماندگار )
میدونی چرا مرتضی همیشه با خوشحالی از بدبختیای مردم حرف میزنه؟ میخواد ما فکر کنیم خیلی هم بدبخت نیستیم!
خواب زمستانی – Winter Sleep ( دیالوگ های ماندگار )
آدما بعد از یه سن مشخصی زیاد نمیتونن تغییر کنن… بلکه بدی هاشون واضح تر میشه!
لانتوری ( دیالوگ های ماندگار )
وقتی میتونی توقع بخشش داشته باشی که خودت چیزی با ارزش تر رو بخشیده باشی.
جیب بر خیابان جنوبی ( دیالوگ های ماندگار )
رعنا: نگاه یه زن، حواس جمع ترین مردا رو هم حواس پرت میکنه. کاوه: همه اینقدر احمق نیستن. رعنا: آدما احمق تر از اونین که تو فکرشو میکنی
باب اسفنجی ( دیالوگ های ماندگار )
آقای خرچنگ: همیشه حرفی که میزنی مهم نیست. گاهی حرفی که نمی زنی مهمه!