هامون ( بعد سوم )
حمید هامون: آقای رئیس، این خانوم ، این آقا و فک و فامیلاشون دست به دست هم دادن که منو نابود کنن. پاسبان گذاشته سر محل که منو دستگیر کنه… انگار من …
صورت زخمی ( بعد سوم )
تونی مونتانا: فکر کنم داری افراط میکنی. الویرا: هیچ چیزی به اندازه افراط حال نمیده! تو که خودت میدونی. تونی مونتانا (عصبانی می شود): من چی رو باید بدونم؟ من چی رو …
جادوگر شهر اُز( بعد سوم )
دورتی گیل : هیچ جا مثل خونه آدم نمی شه!
داستان سر راست ( بعد سوم )
جوان : سخت ترین قسمت پیری چیه؟پیرمرد : اینکه یادت میوفته یه زمانی جوان بودی
پدرخوانده ( بعد سوم )
مایکل خطاب به ویسلت : هیچوقت نزار بدونن به چی فکر می کنی
لئون ( بعد سوم )
استنسفیلد: زندگی رو دوست داری؟ماتیلدا: آرهاستنسفیلد: خوبه،چون وقتی می خوام جون یکیو ازش بگیرم،اگه بدونم زندگی براش ارزشی نداشته،هیچ لذتی نمی برم
کازابلانکا ( بعد سوم )
آنی: دیشب کجا بودی؟ریک: اون مالِ خیلی وقتِ پیشه، یادم نمیاد!آنی: امشب چی؟ می بینمت؟ریک: من هیچ وقت واسه آینده یِ اینقدر دور برنامه ریزی نمی کنم!
شجاع دل ( بعد سوم )
رییس دادگاه : می تونه همه چیزو تموم کنه … همین الآن … سعادت ، آرامش … فقط بگو … فریاد بزن بخششجمعیت : بخشش … بخشش … بخششرییس دادگاه : زندانی …
باد مارا خواهد برد ( بعد سوم )
مهندس: ببخشید خانوم من دیروز به خواهرتونم گفتم،بچه ها یکم شیر تازه می خوان زن کرد:خودم بودم نه خواهرم -چی؟ نه خواهرتون بود -نه خودم بودم -بابا خواهرتون بود،حامله بود از شیکمش …
مادر ( بعد سوم )
غلامرضا : مادر مرد از بس كه جان ندارد