دانش هوش مصنوعی از زمان مطرح شدن همواره یکی از سوژه های جذاب سینما بوده است و در دهه های اخیر نیز آثار بسیاری بوده اند که با محوریت هوش مصنوعی ساخته شده و به سینما آمدند. آثاری که می توان نمونه کلاسیک آن را « بلید رانر » دانست و در چند سال اخیر هم توجهات به این دانش پیچیده در سینما افزایش قابل توجهی پیدا کرده است. یکی از موفق ترین فیلمهای اخیر در این مورد را می توان فیلم تحسین شده « او / Her » با بازی خواکین فونیکس نامید که به خوبی جنبه های مختلف یک هوش مصنوعی و تقابل آن با زندگی بشری را به تصویر می کشید.
« فراماشین » جدیدترین اثر منتشر شده براساس دانش هوش مصنوعی می باشد که توسط آلکس گارلند ساخته شده است. نام گارلند را پیش از این در مقام نویسنده در آثار مشهوری از جمله « 28 روز بعد » و « هرگز نزار برم » دیده بودیم و « فراماشین » اولین فیلم او در مقام کارگردان می باشد. داستان اولین ساخته سینمایی گارلند بدین شرح است :
کلب ( دامنال گلسون ) برنامه نویس جوانی است که به تازگی در یک مسابقه برنده سفر یک هفته ای به منزل متخصص فرایند CEO به نام ناتان ( اسکار آیزاک ) شده است. کلب که به شدت از این اتفاق خوشحال است و این ملاقات را افتخاری برای خود و حرفه اش می داند، پس از رسیدن به ویلای ناتان متوجه می شود که برخلاف انتظارش، وی برای انجام آزمایشی به این ویلا آورده شده است. ناتان در این ویلا موفق به طراحی ربات زنی به نام آوا ( آلیشیا ویکاندر ) شده است که از هوش مصنوعی فوق العاده ای برخوردار است و کلب نیز باید با ربات ساخته ناتان ارتباط برقرار کند اما...
« فراماشین » در روایت، بی شباهت به فیلم « او » نیست با این تفاوت که در اینجا ربات زن داستان کاملا فیزیکی است و البته نفر سومی هم وجود دارد که قرار است شرایط ارتباط میان کلب و آوا را کنترل و بررسی نماید. خوشبختانه فیلمنامه « فراماشین » منسجم و سرشار از تعلیق است که باعث می شود تماشاگر کوچکترین صحنه ای از فیلم را از دست دهد.
داستان« فراماشین » در فضایی بسته اتفاق می افتد که همین موضوع ایجاب می کند تا فیلمنامه از خلاقیت های لازمه به جهت اینکه قرار هست فضای داستان محدود باشد، برخوردار باشد. گارلند که خود نویسنده این داستان بوده، به دلیل محدودیت لوکیشن و شخصیت های داستان، به خوبی جزئیات لازم را برای معرفی و بسط و گسترش بخش های مختلف داستان و پرداخت 3 شخصیت اصلی داستان بکار گرفته؛ فرآیندی که با کمترین ایرادات ممکن انجام شده است.
مهمترین و در واقع جذاب ترین لحظات فیلم که از مدتها قبل می شد انتظارش را داشت، تقابل میان هوش واقعی و هوش مصنوعی می باشد که در اینجا در قالب دو شخصیت کلب و آوا به تصویر کشیده شده است. کلب که وظیفه بررسی هوش مصنوعی این ربات را برعهده دارد، رفته رفته به دلیل هوش بالای آوا و تجزیه و تحلیل او از موقعیت، احساس فراتری پیدا کرده و تصمیماتی می گیرد که پیش بینی نشده هستند . تقابل میان کلب و آوا و دیالوگ هایی که در واقع بین یک هوش واقعی و هوش مصنوعی رد و بدل می شود جذاب ترین بخش فیلم را تشکیل داده است. این دیالوگ ها با در نظر گرفتن ریزترین مسائل در حوزه روانشناسی به فیلمنامه گنجانده شده و می تواند به راحتی یک کلاس فیلمنامه نویسی باشد.
« فراماشین » پس از معرفی شخصیت ها و مقدمه داستان، رفته رفته به سراغ مطرح کردن مباحث فلسفی در ارتباط با هوش مصنوعی ، خلق و استفاده از آن می رود. یکی از مواردی که اغلب کارشناسان همواره نگرانی خود را درباره آن ابراز می کنند، میزان پیشروی بشر در طراحی پیشرفته تر هوش مصنوعی است که در نهایت این نگرانی را بوجود می آورد که آیا زمانی هم فرا می رسد که هوش مصنوعی به حدی پیشرفته باشد که بتواند خود، داده ها را تجزیه و تحلیل کند و تصمیمی بر خلاف نظر انسانها بگیرد یا خیر. این موضوع با نزدیک تر شدن رابطه میان کلب و آوا در « فراماشین » به خوبی به بحث گذاشته می شود و تاثیر هوش مصنوعی بر ذهن انسان و واکنش انسان در مقابل موجودی که خودش خلق کرده را به تصویر می کشد. انسانی که حتی با وجود آگاهی از مخلوق مصنوعی و غیر زنده اش، به مانند یک انسان برای او ارزش قائل می شود و حتی گاها به او اعتماد می کند و اجازه می دهد تا افسار ذهنش به دست هوش مصنوعی قرار بگیرد! « فراماشین » به درستی نشان داده که تقابل میان یک هوش مصنوعی کنترل شده و هوش واقعی که درگیر انواع و اقسام احساسات و واکنش های غیرمنطقی است، چطور می تواند نتایج عجیبی به همراه داشته باشد.
گارلند در « فراماشین » دو شخصیت کلب و ناتان را در دو جناح مخالف قرار می دهد و سوال و جواب های بسیاری را مطرح می کند که در راستای درک تماشاگر از مفاهیم هوش مصنوعی و خطرات پیرامون آن می باشد. کلب در اواسط فیلم زمانی که از ناتان می پرسد :« چرا آوا را خلق کردی » ، وی به راحتی پاسخ می دهد : « چرا خلق نکنم وقتی می توانم؟ » و سوالات بعدی که همگی در راستای زدن تلنگری به بشر در ارتباط با عطش سیری ناپذیرش در کسب قدرت است. از جمله سوالات جالبی که کلب در داستان از ناتان می پرسد و پاسخی مناسبی برای آن نمی شنود این است که :« چرا برای خلق این ربات به او جنسیت بخشیدی!؟ »
تعلیق، یکی دیگر از نکات مثبت کارگردانی آلکس گارلند ، در ساخت « فراماشین » می باشد که باعث شده فیلم تا دقیقه آخر و آن پایان بندی تامل برانگیزش از حرکت نایستد. گارلند به خوبی آگاه بوده که برای تماشای فیلم 108 دقیقه ایش که اغلب مدت زمان آن در داخل ویلا و صحبت میان 3 شخصیت می گذرد، فیلمنامه اثر، نیازمند قدرت تعلیق بالایی می باشد و خوشبختانه « فراماشین » از این لحاظ و همچنین فضاسازی و فیلمبرداری، قطعا یکی از با کیفیت ترین آثار سال است.
مجموعه بازیگران « فراماشین » بازی های فوق العاده ای از خودشان به نمایش گذاشته اند. دامنال گلسون که پس از پایان کارِ سری فیلمهای « هری پاتر » باید او حضور او در سینما را جدی تر از گذشته بگیریم، بازی بسیار خوبی در نقش کلب داشته است و سکانس های مشترک میان او و آلیشیا ویکاندر سوئدی تماشایی و هیجان انگیز است. آلیشیا ویکاندر که رباتِ داستان « فراماشین » می باشد، با نگاه سرد و هوشمندانه اش که احساس واقعی در آن مشاهده نمی شود، ستاره فیلم است. اسکار آیزاک نیز در نقش دانشمند نخبه غرق در الکل، بازی عالی ارائه داده است. آیزاک در چند سال اخیر نشان داده که بازیگر مستعدی است و مطمئنا در آینده نقش های چالش برانگیز به مراتب سخت تری ایفای نقش خواهد کرد.
« فراماشین » اثری ارزشمند و دوست داشتنی در تقابل هوش مصنوعی و خالقش می باشد؛ موضوعی که سالهاست بشر را با نگرانی روبرو کرده است. آلکس گارلند در اولین تجربه کارگردانی خودش به خوبی موفق شده از آزمون سختی بیرون بیاید که احتمالا اکثر علاقه مندان به سینما از آن راضی خواهند بود. فیلمنامه « فراماشین » به بیراهه نمی رود، شخصیت ها خارج از چارچوب به ورطه شعار نمی افتند و قدرت کشش فیلمنامه تا آخرین دقیقه تماشاگر را مجذوب خود می کند. « فراماشین » قطعا یکی از بهترین و تاثیرگذارترین آثار سال است.
منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جامعه مجازی سایت مووی مگ بپیوندید و دوستان سینمایی جدید پیدا کنید!
فراماشین : Ex Machina
کارگردان : Alex Garland
نویسنده : Alex Garland
بازیگران :
Domhnall Gleeson...Caleb
Corey Johnson...Jay
Oscar Isaac ... Nathan
Alicia Vikander ... Ava
و...
رده سنی : R ( مناسب برای افراد بالای 17 سال)
ژانر : درام
زمان : 108 دقیقه
دیدگاهها
Zay`
سلام. آخرین کامنت شما زیر این پست مربوط به حدود ۳ سال پیشه؛ میخواستم ببینم هنوز هم دانشجو هستید؟ (البته اگر همچنان دسترسی به اینجا داشته باشید..)
s.e
دانشجوی AI
سپاسگزارم.
فرهاد
چقدر تو بیکاری.. نظراتو میخوندم چندین ساله هر روز اینجایی و به بقیه توهین می کنی
به جون خودم اگه جواب ندی کسی نمیگه کم آوردی
بیکار هایی امثال تو مانع پیشرفت جامعه میشن و همه جا رو به گند میکشن
دانشجوی AI
شما نخست در فرضیات و توهمات خود به نتیجه برسید، سپس به خود اجازه نقد بدهید; برای مثال، وقتی از کلمه "خدا" استفاده می کنید، پیش از آنکه تکلیف نقد خود را با آن مشخص کنید، از پسِ آن، به مبحث "خلق" می پردازید!
از هوش انسان و ضعف او، از آزادی بشر، از حقیقت و ظاهر، از اینکه بزرگترین دشمن انسان ذهن اوست، و ... می پردازید، و خیالتان راحت است که نیازی به توضیح و اثبات آن موارد ندارید، چرا؟ چون همه را در دلِ کلمه ای به نام "فلسفه" جای داده اید!
فلسفه چیزی جز ابهام/توهم نیست - پس توهم نزنید. سینما توهم نیست - آینه ای از آنچه می بینیم است.
دانشجوی AI
my98mnji07m17noo0111
مریم
در یک صحنه کلب به وجود خودش به عنوان انسان شک م یکنه و پوست دستش رو می بره تا بفهمه آیا اون هم یه ماشینه یا یک انسان و این نماد مسخ شدن انسان توسط ذهنشه و نشون میده بزرگترین دشمن بشریت ذهن اونه . ذهنی که نمی تونه تفاوت بین حقیقت و ظاهر رو بفهمه.
به نظرم شاید اوا هم کلب رو دوست داشت ولی درست مثل نوع بشر آزادی خودش رو از همه چیز بیشتر دوست داره و همین باعث شد که به کلب خیانت کنه و اون رو در پشت درهای بسته رها کنه.
حسین
ali
چقد حرف مفت میزنی تو که اینقد خوبی چرا فرار مغزها نشدی؟؟؟
یه مشت نفهم که فقط بلدن مثل طوطی حرفو تکرار کنن
تو اول رباط=ربات رو یاد بگیر بعد حرف بزن
علیرضا kh
اسمارت زاده
در واقع ربات کلیب رو فریب داد.برای اینکه به هدف خودش برسه و کلیب اصلا برای ایوا مهم نبود. ایوا هیچوقت دنیای بیرون رو ندیده بود و میخواست تجربش کنه.بخاطرهمین از کلیب استفاده کرد تا به هدفش برسه
امیر
phoenix
phoenix
bahar
بای
یکی
ربات چه دلیل منطقی برای ول کردن کلب داشت؟
اگه به رفتار های انسانی علاقه داشت چرا کلب رو ول کرد؟
اگه نداشت چرا در سکانس آخر میره به ی "محیط شلوغ"؟
کلب تو ی هفته متوجه جنسیت مصنوعیش نشد! اصلا هم شک نکرد که ربات دلیلی برای بر قراری روابط باهاش نمیتونه داشته باشه!
ممنون میشم اگه کسی جواب منطقی داره بزاره چون حسابی تهش رو مخمه!!
حسین
مهدی
اما متاسف شدم ازین که دوستان عزیز به بحث و تخریب هم پرداختند و حتی به عقاید هم هجوم بردن
من تخصصی در عرصه سینما و فیلم ندارم و انتظار داشتم از صحبتای شما آگاهیم بیشتر شه و چیزای جدید یاد بگیرم ولی شاهد بحثای تندی بودم که احساس میکنم جالب نبود اینجا این اتفاقات بیوفته
موفق و مؤید باشید
برای همتپن آرزوی موفقیت تو مراحل زندگیتون میکنم
دانشجوی AI
كوروش اريامنش
ali
ali
با تغییر آیپی یا خاموش و روشن کردن مودم میشه به دفعات زیاد به نظرات منفی یا مثبت داد
کاری که بنظر میاد آدم بیکاری و وراجی مثل دانشجوی AI انجام داده
در کل کاری به این بحثهای فلسفی - مذهبی دوستان ندارم فقط می خوام بگم فیلم فوق العاده عالی بود و به خوبی احساس ناشناخته نا اعتمادی همراه با ترس نسبت به آینده ی هوش مصنوعی رو به بیننده منتقل می کرد
ali
اینکه مغز و شعور شما قادر به درک فیلم نیست دلیل بر بی معنی و بد بودن نیست
ali
بهترین فیلمی که در مورد هوش مصنوعی ساخته شده
Elessar
شما که انقدر اطلاعات درباره هوش مصنوعی داری، که حتی بزرگترین دانشمندها هم هنوز بهش نرسیدن، حداقل املای کلمه "ربات" رو یاد بگیر که "رباط" ننویسی عزیزم، بماند که جمله بندی بسیار زیبایی هم داشتید!
Mpx
Hoss3cein
آرمان
دانشجوی AI
«ما» نظر انیشتین رو در نخواستیم. همچنان برامون مهم نیست.
شما وقتی کسی رو در این عرصه نمی شناسی و فقط به فیلم Matrix اشاره می کنی، بهتره نظر ندی. توهم نزن.
اگر خودت احمق هستی (که هستی، و این خوبه)، پس راه پیشرفت برای تو بازه.
خطر هست; اگر نباشه، امنیت معنی نداره.
زمین مکانی برای AI های کودن نیست; در این صورت ما فقط منابع از دست میدیم. وجود AI ها برای پیشرفت و شناخت بیشترِ خودمون هست. ما می تونیم، پس می کنیم.
ضمنا، از کجا معلوم خودِ انسان در حال تقلید کردن از موجود دیگری نباشه؟ تقلید کردن از کاری، یعنی برابرِ اون کار رفتار کردن; تو هرطور که احساسات انسانیِ خودت رو بروز بدی، من برابر همون رو برات کُد می نویسم.
تو از اتم ها ساخته شدی، من هم با اتم ها بازی می کنم.
دانشجوی AI
سلام. گویا شما زیادی به Likeها و Dislikeها توجه می کنی; اونها مهم نیستن.
حسن
(جنبه علمی نوشته هاش) گفته، در پاسخ به نظرات بقیه خیلی تند برخورد کرده و در خیلی موارد در پاسخ سوال کاربران حرف هایی مضحک و بی پایه و اساس زده و در برخی موارد به طرف توهین کرده.
اما نکته جالب اینکه تمامی نظراتی که توسط این شخص ثبت شده کلی لایک خورده و از طرفی تمامی نظراتی که از کسی غیر از این شخص ثبت شده کلی دیس لاک!!!(کافیه یه نگاهی به لایک ها و دیسلایک ها بندازید) من قضاوتی نمیکنم ولی حدس شما در این مورد چیه؟!
شوخی: میگی نه، دیسلایکای همین نظر رو نگاه کن!!!
سینا
این خطر را انیشتین هم پیشبینی کرده میتونید سرچ کنید
در ضمن هوش مصنوعی از نظر علمی و فلسفی دچار بحران هایی هست که این فیلمها معمولا نشان نمیدهند و بر اساس نظریات مختلف فلسفه ی هوش مصنوعی هرچقدر هم این موجود هوشمند باشه نمیتواند حس داشته باشه فقط کارش تقلید و میل دادن مبانی و متغییرهای منطقی نزدیک هم هست
در هر حال فیلم رو الان همه میدونند برای ایجاد بستر ذهنی میسازند نه سرگرمی پس باید منتظر بود چه چیزای جدیدی برای ما در نظر میگیرند
مثل فیلم ماتریکس که گفت در یک سلولی هستیم که نه میبینیمش نه مزه اش را حس میکنیم الان واقعا مردم توی این سلول هستند مادی گری افراطی زندگی مجازی بجای حقیقی اینها اول پروژه ماتریکس هست
شما دوست داری کدوم قرص رو برداری؟قرمز یا آبی؟!
شهاب s2
دانشجوی AI
درضمن، استیون هاوکینگ غلط کرده نظر داده. اون نه تخصصش رو داره نه تجربه.
نقل قول: سیستم عامل اندروید چه ربطی به مغز انسان داره؟
دانشجوی AI
آیا اون به اصطلاح «هوش مصنوعی» گوگل، پس از مدتی بازی کردن، می تونه «لَج» کنه و بازی نکنه؟ خیر. می تونه «بد بازی کردن» رو یاد بگیره؟ خیر. دلیل اینکه این به اصطلاح «هوش مصنوعی» خوب بازی می کنه، چیه؟
عزیزانِ برنامه نویس لطفا توهم نزنن. شما از همون اول خودتون رو ضایع کردید; میگید کامپیوتر بر اساس تکنیک Positive Reinforcement عمل می کنه، اما بدون اینکه دلیلش رو خود کامپیوتر بدونه. دلیلش چیه که کامپیوتر باید پیروز بشه؟ شما همتون «فرض» گرفتید. «منفعت» و «ترقی» رو فرض گرفتید. اونها رو با توجه به غرایز و احساسات خودتون دریافتید و فرض گرفتید. بعد از اینکه کامپیوتر پیروز شد، خب چی میشه؟ آیا خوشحال میشه؟ ناراحت میشه؟ کاری می کنه؟
چی میشه؟ هیچی. خاموش میشه! عزیزانِ متوهم، منفعت و ترقی همیشه به معنی بالا رفتن از پله ها نیست، بلکه پایین آمدن از آن هم هست. منفعتی که «بَعد» و «نتیجه ای» نداشته باشه، تمومه. هیچه. مفروضه. هوش مصنوعی «نمی تونه» تموم یا خاموش بشه.
در اون بازی، من ابتدا و انتها رو دیدم.
اساسا سر و ته هوش مصنوعی معلوم نیست. ما هوشی نمی سازیم که «بدونیم» قراره چکار کنه.
مگه ما انسانها بعد از کاری، خاموش میشیم؟ مگه مغز ما هر لحظه در حال پردازش نیست؟ (حتی زمانی که خواب هستیم)
«هوش مصنوعی»، از هر کُنش و واکُنشی که انجام میده، نتیجه یا نتایجی دریافت می کنه، که اون نتیجه یا نتایج، «می تونه»، او رو در فکر فرو ببره، «می تونه»، باعث یادآوریِ او از خیلی از چیزها بشه، «می تونه»، باعث تغییر در او بشه.
در ضمن، گوگل DataBase عظیم داره که داره. چه ربطی به طراحی و ساختار هوش داره؟ مگه ما از زمان تولدمون به موتورهای جستوجوگر وصل بودیم؟! نه، ما دیدم، شنیدیم، بوئیدیم، چشیدیم و لمس کردیم، کم کم حجم DataBase مغزمون زیاد شد. حالا به اندازه کافی اطلاعات داریم تا بتونیم تصاویر و صداهایی در ذهنمون خلق کنیم.
دانشجوی AI
بازی ها که تکراری و فاقد سبک جدید بودن.
فیلمنامه خلاق؟! من خلاقیتی در فیلمنامه ندیدم. به جز یک مُشت چرندیاتِ بی پاسخ. قصه باید چِفت و بَست داشته باشه. مخاطب عام چیزی از فیلم نصیبش نمیشه، به جز سردرگمی. برای مخاطب خاص (یعنی من) چیز تازه ای نیست، بلکه بدتر از فیلمنامه های پیشین هست.
پایان فیلم کاملا بی معنیه. اینکه تو متوهم هستی، جُداست. سینما باید کُنش ها و واکنش ها رو به تو «نشون بده»، نه اینکه تو رو به حال خودت رها کنه تا توهم بزنی.
موسیقی متن جالب بود، اما بی دلیل در فیلم بود.
اون دیالوگ ها چند دهه هست که در حال تکرار شدن هستن. شما فقط نشنیده بودی.
گویا راجع به جُکِ گوگل به نام تکنولوژی Deep Mind نشنیدی. گوگل با این تکنولوژی ثابت کرد که سطحی ترین چیزها راجع به هوش مصنوعی رو نمی دونه. به قول خودش هوشی ساخته که می تونه بازی های کوچک کامپیوتری رو بر اساس تکنیک Positive Reinforcement یاد بگیره. یعنی فقط امتیاز بالا کسب کنه. اما بعدش چی میشه؟ «هوش مصنوعی» گوگل خاموش میشه! و تنها کاری که بلده، کسب امتیاز بالاست!
::ادامه نوشته در بالا::
Hoss3cein
بازیها فوق العاده ، فیلم نامه خلاق ، تصویر برداری عالی ، پایان فیلم روانی کننده ، موزیک حیرت انگیز ، دیالوگ های پر مفهوم و ...
چیزی که من و تحت تاثیر قرار داد این بود که هوش و نبوغ سردمدران دنیای تکنولوژی + پولی که اونا از علمشون به دست آوردن چقدر میتونه دنیای ما رو تحت تاثیر قرار بده . به نظر من همین الان نوابغی مثل مارک زاکربرگ یا مؤسسین گوگل یا هر نابغه دیگه که شما میشناسین دارن روی پروژه هایی کار میکنن که زندگی بشر رو در اینده نزدیک تحت تاثیرات جدی خودش قرار میده .
که جذاب ترین این پروژه ها میتونه همین هوش مصنوعی باشه
اگه دقت کرده باشید ناتان در اصل همون شرکت گوگل هستش ، گوگل با عرضه سیستم عامل اندروید رخنه خودش و به مغز انسان کامل کرد حالا اطلاعاتی که گوگل از عادات و رفتار های انسان در اختیار داره رو هیچکس دیگه نداره ، این دیتا بیس عظیم خودش بزرگترین موتور برای راه اندازی هوش مصنوعی میشه ( بازم تو فیلم تلویحا به این مورد اشاره میشه ) ، هوش مصنوعی که استیون هاوکینگ بزرگ نگرانی خودش و از خطراتش ابراز داشته و گفته از لحاظ نظری هوش مصنوعی میتونه پایانی برای بشریت باشه
دانشجوی AI
اگر کاری با «نظرات بیان شده» نداری، ساکت شو.
کسی که به نظرات همه احترام بگذاره، دارای «شخصیت» نیست. چون هر شخصیتی، یک «سویـی» داره. پس تو بی شخصیتی.
ضمنا، اگر تو به نظرات همه احترام می گذاری، پس از کسی «گِله» نکن، فقط ساکت باش.
دانشجوی AI
ساعت ها روی یک یا چند رشته تمرکز کن، و هر کاری که به فکرت میرسه، با اونها انجام بده. روی اونها تغییرات اِعمال کن. اونها رو با یکدیگر مقایسه کن. با اونها یک زندگی بساز. سریع ترین روش رو برای مُرتب سازیِ رشته ای نامرتب از اعداد، از کمتر به بیشتر، پیدا کن. مثلا:
رشته نامرتب: 97,8,256,4,43,4
رشته مرتب: 4,4,8,43,97,256
توجه کن، من میخوام تو سریع ترین روش رو پیدا کنی.
میخوام تو شاهد روند عملکرد مغزت باشی.
هر روز با اعداد کار کن. بهترین کار اینه که زبان برنامه نویسی C رو یادبگیری و باهاش کار کنی.
بعد از انجام این فعالیت ها، تازه می تونی «فکر کنی». زبان C به تو یاد میده تا چگونه فکر کنی.
وابسته به نظریات دیگران نباش. اونها رو بشنو و بخون، ولی جدی نگیر.
کم کم مغزت رو خواهی شناخت، و خواهی فهمید که خالق/خالقین چه نابغه ای هست/هستن.
دانشجوی AI
سلام، شهاب s2 جان. کلمه "آقا" رو قبل و بعد از نام من به کار نبر. راحت باش.
هوش مصنوعی قراره «حداقل» مثل مغز انسان ها کار کنه.
تلاش ما بر اینه تا مغز خودمون رو بشناسیم; یاد بگیریم که چطور از پسِ حلِ مسائل بر میاد.
بهترین منبع برای شناخت و یادگیریِ مغزت، خودت هستی. تمام خاطراتِ تو، از زمان تولدت تا به حال، می تونن کمکت کنن.
سعی کن عملیاتی که مغزت در طول شبانه روز انجام میده رو دنبال کنی. مثلا شمردنِ تعدادِ لوبیا ها از میان نخودها - یا شمردن تعداد انگشتان دست راست یا چپ. مغز زمانی به این قاطعیت می رسه که تعداد انگشتان دست تو 5 تاست، که 6 تا نباشه.
در مورد تمام کارهایی که در طول شبانه روز انجام دادی، جزء به جزء فکر کن. حتی به مُدلِ راه رفتنت فکر کن. به خمیازه کشیدن هات فکر کن.
با حروف الفبای انگلیسی، و ارقام 0 تا 9، و نمادیی همچون: / & ؟ * + - % $ # @ ! {} )( رشته هایی رو خلق کن، مثل: A1-B2.C3-D4.E5، و روی اون فکر کن.
اونها رو به صورت مختلفی باهم ادغام کن، مثلا:
رشته اول: ABMNOP
رشته دوم: CDEFGHIJKL
این کار رو آهسته انجام بده. چطور میشه رشته دوم رو بین BM کُپی کرد؟ وقتی کُپی کردی، اونها رو وارونه کن.
به دنبال عنصر یا عناصری در رشته بگرد، و تعداد اونها رو بشمار. «روند انجام کارها رو قدم به قدم بنویس». به رَویه توجه کن.
:::ادامه نوشته در بالا:::
saeid
شهاب s2
سورنا
دانشجوی AI
راستی من نمی دونم چه منظوری از ذکرِ نامِ مدرک تحصیلی ات داشتی!
همه اون چَرندیاتی که گفتی بر می گرده به کارشناسی ارشدی که داری؟ یعنی تو درواقع مدرکِ کارشناسی ارشدِ «چرند گویی» داری؟ چون من چیزی از «مهندسی رُباتیک» در حرفهای تو ندیدم!
دانشجوی AI
اولا رُباتیک نه، بلکه «مهندسی رُباتیک».
دوما، مگه بحث ما راجع به مهندسی رباتیک بود؟! نه.
نقل قول: مشخصه چه کسی سواد نداره. چیزی در این دنیا، جُدا از قوانین این دنیا نیست. سینما، آشپزی و پخت و پز، روانشناسی، علوم اعصاب، زیست شناسی، مهندسی های مختلف، پزشکی، نجاری، بنایی، ورزش، خندیدن، گریه کردن، گفتن، بوئیدن، شنیدن، لمس کردن، دیدن، چشیدن، رُفته گری، نوشتن، خواندن، و غیره. اینها همه اش علمه. «از نظر علمی» یعنی چی؟! چه علمی؟
بهتره بگم که عقب مونده ها از کلمه «عِلمی» استفاده می کنن و بعدش توضیحی ارائه نمیدن. اصلا اگر کسی «بفهمه» داره چی میگه، از جُمله: "از نظر علمی" و جملات مشابه اون استفاده نمی کنه، چون اولا هر کاری وابسته به یک «علمه»، دوما «علوم» متفاوته. از یک مرکز آغاز میشه، بعدش تقسیم میشه.
اینکه بگی: "من مقاله های بین المللی چاپ کردم - آقای دانشجوی AI از این وبسایت بیرون برید - شما بی سواد هستید"، راهش نیست.
تو نمی فهمی چی میگی، پس انتظار نداشته ما بفهمیم.
robo
دانشجوی AI
متاسفم.
دانشجوی AI
آره. فرار کن. اما جواب سوالات من رو ندادی.
حقیقت چیه؟ مغز معیوب تو؟ حالا کی متعصب و اِفراطیه؟
تو کلمات من رو از روی خشم و عصبانیت به خودم برگشت دادی، بعدش که آروم شدی، اومدی کتابی حرف زدی! طوری که انگار همه ما گوش به فرمان تو هستیم! جمعش کن.
خوب گوش هات رو باز کن، از این به بعد، «نباید» این چیزها رو فراموش کنی:
یک: وقتی راجع به چیزی تخصص نداری، چاک دهانت رو باز نمی کنی تا بین تو و کسی دعوا نشه.
دو: وقتی کسی رو نمی شناسی، خودت رو باهاش مقایسه نمی کنی.
سه: اگر دین دار هستی، پس طبق دستورات دین خودت عمل می کنی - حتی دو کلمه اضافه نمیگی.
چهار: نوشتن رو یاد بگیر.
پنج: از این به بعد فیلم هایی با صحنه های برهنه تماشا نمی کنی، چون دینت بهت دستور داده. اگر این فیلم رو تماشا نکردی، پس اینجا چیکار می کنی؟!
شش: اینجا مسجد نیست که الله الله و اسلام اسلام می کنی. هر سُخن جایی و هر نُکته مکانی دارد.
هفت: دین خودت رو به کسی تحمیل نکن.
ضمنا، بحث سَرِ اینکه چه کسی آخرین پُست رو ارسال کُنه نیست (این تفکر بچه هاست. که تو خب بچه ای)، هر آدم با فهم و شعوری، از همون ابتدا به عقب موندگی و افراطی بودن، و دین دار نبودنِ تو پی می بره.
اصلا میخوای این آخرین پُست من باشه و تو هرچقدر که دوست داری چرند بگو. خوبه؟ گویا اینجا فقط عقب مونده ریخته.
___آخرین پُست دانشجوی AI___
MovieMag
با تشکر
مهدی
خوب است که گفتی من مثل تو پاسخ میدهم،بله من به دلیلی این کار را انجام دادم تا به نتیجه ایی برسم که حال به آن رسیدم.
اولا گفتی درباره اساتید تو نمیدانم پس چگونه به نتیجه ایی رسیدم بله همانطور که تو درباره الله نمیدانی و به نتیجه میرسی.
دوما من کمی از اخلاق خودت را به تو نشان دادم و هربار آن را بچه گانه دانستی.
سوما مطمئن باش من دینم را هیچ وقت به تو ابلاغ نمیکردم زیرا از جهل و تعصب تو آگاه بودم.
میدانم که برای هرنظر من یک جوابی میدهی چون میترسی که اگر من اخرین نظر دهنده باشم تو در دید دیگران مغلوب شده باشی.
این اخرین نظر من هست دیدار به قیامت روزی که همه برانگیخته میشویم و از ما درباره عمری که داده شده سوال می شود باشد که رستگار شویم