« گتسبی بزرگ » در ادبیات داستانی غرب، به عنوان یکی از آثار ارزشمند و بی نهایت دقیق در زیبایی شناسی، شناخته می شود که مدتهاست دانشجویان رشته های
ادبیات انگلیسی و حتی تئاتر، با آن سر و کار دارند و حتی به نوعی می توان گفت که تقریباً امروزه هیچ دانشجویی نیست که از « گتسبی بزرگ » و داستان پر پیچ و خمی که دارد، اطلاعی نداشته باشد.
« گتسبی بزرگ » را فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد در سال 1925 به رشته نگارش در آورد که به هیچوجه با استقبال خوبی در زمان خودش مواجه نشد (این کتاب در ایران هم با ترجمه آقای کریم امامی از انتشارات نیلوفر، قابل دریافت است که البته ترجمه روان و گرمی نیست). « گتسبی بزرگ » را حتی می توان یکی از آثار شکست خورده فیتزجرالد در زمان انتشار به حساب آورد اما پس از جنگ جهانی دوم ، ناگهان این کتاب بازنشر پیدا کرد و توانست تبدیل به یکی از محبوب ترین آثار بازار کتاب گردد که حتی نحوه نگارش متن در آن، به نوعی تبدیل به یک سَبک، در ادبیات غرب شد.
جدای از تحسین های بی شماری که از رمان « گتسبی بزرگ » تا به امروز شده، در عالم سینما نیز چند اقتباس کم اهمیت از این داستان انجام شده که معروف ترین آن ، فیلمی با عنوان « گتسبی بزرگ » بود که در سال 1974 به کارگردانی جک کلایتون و بازی رابرت ردفورد و میا فارو اکران شد و از لحاظ هنری، هرگز در حد و اندازه کتاب نبود. حال پس از نزدیک به 40 سال، بار دیگر « گتسبی بزرگ » اینبار با انبوهی از ستارگان خوش نام هالیوودی به سینما آورده شده و امید دارد تا شاید بتواند اینبار تحسین طرفداران سرسخت این داستان را برانگیزد.
نیک ( توبی مگوایر ) فردی است که برای
ادامه زندگی و ایجاد موقعیت های جدید شغلی از غرب آمریکا به نیویورک آمده و در مجاورت خانه مرد ثروتمندی به نام جی گتسبی ( لئوناردو دیکاپریو ) اقامت کرده است و در ادامه شاهد اتفاقات عجیبی در خانه همسایه اش می شود. گتسبی، هر شب مهمانی های پر سر و صدا و گرانقیمتی برگزار میکند که مهمانان بسیار زیادی در آن رفت و آمد دارند. نیک که بی میل به ورود به این دنیای پر زرق و برق است، در نهایت خودش را مجاب میکند تا وارد این مهمانی ها شود .
نیک پس از مواجه با گستبی، متوجه می شود که وی این جشن های پر هزینه را تنها به دلیل جلب توجه معشوقه اش به نام دیزی باچنان ( کری مولیگان ) ترتیب می دهد تا شاید بتواند به این واسطه ، او را عاشق خودش کند. البته معشوقه جناب گتسبی ، همسرِ دوستِ گتسبی به نام تام باچنان ( جوئل ادگرتون ) می باشد که وی از طبقه ثروتمند آمریکا محسوب می شود. گتسبی و تام ، رابطه خوبی با هم ندارند و این اختلاف گاهاً بصورت علنی مطرح می شود.رابطه میان تام و دیزی هم تعریف چندانی ندارد. این دو مدتهاست که از یکدیگر خسته شده اند و حالا تام معشوقه ای در شهر به نام میرتل ( آیسلا فیشر ) دارد که او هم همسر یک مکانیک از طبقه پائین جامعه است! در این میان ، نیک که با دیزی و گتسبی رفت و آمد دارد، ترتیب ملاقات این دو را می دهد و بزودی رابطه عاشقانه این دو آغاز می شود اما ...
« گتسبی بزرگ » را باز لورمن کارگردانی کرده که علاقه بسیاری به ساخت آثار اقتباسی و پر زرق و برق دارد. وی در سال 1996 فیلمی با عنوان « رومئو و ژولیت »
( با بازی دیکاپریو ) ساخت که اثری به شدت متوسط اما خوش رنگ و لعاب بود که البته پس از گذشت 17 سال از آن فیلم، تنها موزیک ویدئوی معروف این فیلم در یادها مانده است! آخرین اثر این کارگردان هم ، یک فیلم پر هزینه و نه چندان دلچسب به نام « استرالیا » با بازی هیو جکمن و نیکول کیدمن بود که علی رغم تبلیغات وسیع اش ، نتوانست حتی به یک اثر متوسط هم تبدیل شود. « گتسبی بزرگ » دقیقاً حال و هوایی شبیه به آثار پیشین لورمن دارد. اثری که می توان رگه های از سلیقه شخصی سازنده و چشم پوشی از جزئیات داستان را در آن مشاهده کرد. همچنین لورمن نکات ریزی که در روابط شخصیت ها موجود بوده و بسیار هم خواندنی و جذاب بوده را در این اقتباس سینمایی نادیده گرفته و مستقیماً تصمیم به ارائه اصل ماجرا به سبک و سیاق خودش گرفته است.
« گتسبی بزرگ » به احتمال فراوان مخاطبینش را به دو دسته تقسیم خواهد کرد ( البته در این میان شاید افرادی هم پیدا شوند که جزو هیچکدام نباشند! ) که وضعیت هرکدام از این 2 دسته را به اختصار توضیح خواهم داد.
دسته اول ، مخاطبین سینما و هنر هفتم هستند که احتمالاً از فیلم و کارگردانی راضی خواهند بود چراکه لورمن به خوبی توانسته یک داستان رمانتیک و به شدت درگیر کننده را با جزئیات فراوان و دیالوگ هایی در خور توجه ، به تصویر بکشد. « گتسبی بزرگ » در پرده نقره ای ، به اندازه ای خوش رنگ و لعاب است که کمتر کسی بتواند روابط میان گتسبی و دیزی را غیرجذاب بخواند و به راحتی از کنار آن بگذرد.
پس مخاطبین سینما که کتابِ آقای اسکات کی فیتزجرالد را نخوانده اند، خیالشان راحت باشد که « گتسبی بزرگ » می تواند به راحتی آنان را درگیر کند و حتی شاید به عنوان یک اثر فاخر هم نزد آنان شناخته شود که شکوه آن ، بهرحال چشم نواز خواهد بود.
اما دسته دوم ، مخاطبینی هستند که دنیای ادبیات را دنبال میکنند و به خوبی به گل سر سبد ادبیات غرب یعنی « گتسبی بزرگ » مسلط هستند. این افراد مطمئنا با مشاهده فیلمِ لورمن ، به مشکل اساسی برخواهند خورد و این اثر، ابداً جذابیتی برای آنها به همراه نخواهد داشت. « گتسبی بزرگ » اگرچه در قالب سینما و روایت داستان، اثری جذاب و تماشایی محسوب می شود اما در به تصویر کشیدن جزئیات روابط میان شخصیت ها – که مشخصاً اصلی ترین دلیل جذابیت کتاب هم بوده -، کوتاهی های بسیاری در آن مشاهده می شود که اصلاً برای خواننده های کتاب جالب نیست. در رمان آقای اسکات کی فیتزجرالد ، رابطه میان گتسبی و دیزی و توصیفات مسحور کننده گتسبی از دیزی ، به حدی زیبا و جذاب بود که هر خواننده ای را شیفته خودش می کرد. در بخشی از کتاب گتسبی بزرگ آمده : « هیچ آتش یا طراوتی قادر نیست با آنچه آدمی در قلب پر اشباح خود انبار می کند برابری کند . » این تنها نمونه ای از صد توصیف زیبا و خواندنی این کتاب می باشد که آدمی را جذب در خود می کند.
اما لورمن در برگردان سینمایی این اثر، توجه اش را از این توصیفات آتشین معطوف به تصویرسازی های رایج رمانتیک هالیوودی کرده که اگرچه اینکار را به خوبی و
استادی انجام داده، اما هرگز نمی تواند جابی خالی لحظات شیرین با هم بودن گتسبی و دیزی را در کتاب بگیرد. البته بی انصافی است که اگر « گتسبی بزرگ » را اثری ضعیف و متزلزل بدانیم. « گتسبی بزرگ » اگرچه در فیلمنامه مشکلات ریز و درشت زیادی دارد، اما از لحاظ فنی یکی از شایسته ترین هاست که احتمالاً نامش در اسکار 2014 در بخش طراحی لباس و صحنه خواهد درخشید. همچنین باید به فیلمبرداری بی نقص سایمون دوگان ، که نماهای کلوزآپ و لانگ شات های بی نظیرش واقعاً چشم نواز است،اشاره کنم که « گتسبی بزرگ » را تبدیل به یک اثر باشکوه کرده است. اثری که به واسطه جلوه های ویژه پر زرق و برقش، از حالا می تواند برای اسکار 2014 ، مدعی باشد.
بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش گتسبی ، شایسته تقدیر است اما مشخصاً نقش آفرینی وی در این اثر جزو بهترین های او محسوب نخواهد شد. شخصیت گتسبی یکی از پیچیده ترین شخصیت های دنیای ادبیات است که خشم ، مهربانی، عشق و نفرت را می شد همزمان در کلام او حس کرد. اما این شخصیت به شدت خاص در اقتباس سینمایی، فردی عاشق پیشه و عصبی است که در حال دست و پا زدن برای بدست آوردن دیزی است. دیکاپریو تلاش کرده تا گتسبی دنیای ادبیات را به سینما بکشاند و به مخاطب ارائه دهد اما شاید باید عدم موفقیت او را به پای عدم درک درست موقعیت گتسبی توسط باز لورمن گذاشت که در مجموع اعتقاد چندانی به پیچیده شدن رفتار شخصیت های داستانش نداشته است. در مجموع درباره دیکاپریو باید بگویم که اگر نقش آفرینی های گذشته اش مورد توجه آکادمی اسکار قرار نگرفته ، گتسبی بزرگ اصلاً این قابلیت را ندارد که بتواند او را صاحب مجسمه ای کند ( البته هیچ چیز از این آکادمی بعید نیست! ). کری مولیگان در نقش دیزی ، همان معصومیت و مهربانی همیشگی را اینبار هم به تصویر کشیده و نمی توان خرده ای بر او گرفت. مولیگان مدتهاست که در چنین نقشهایی پذیرفته شده و با توجه
به فرم صورت و حالت رفتارش، بعید به نظر می رسد که بتواند به این زودی از این کالبد خارج شود.
توبی مگوایر در نقش نیک، آن بازیگری نیست که قدرت تعریف داستان و به اصطلاح راوی بودن را داشته باشد. توبی مگوایر که لئوناردو دیکاپریو در انتخابش برای این نقش بی تاثیر نبوده، نمی تواند به اندازه دیگر بازیگران فیلم موثر و خوب ظاهر شود. شاید باید مدتها بگذرد که خودِ توبی مگوایر هم باور کند که دیگر مرد عنکبوتی نیست و لازم هست که او را در حال و هوای دیگری ببینیم. جوئل ادرگرتون در نقش تام، بهترین بازیگر فیلم است که استایل چهره اش و حالت عصبی اش ، بدجوری به گریم اش می آید و بهترین گزینه برای ایفای نقش تام محسوب می شود. بهترین بازی ادگرتون بدون شک در 20 دقیقه پایانی داستان است که می توانید از آن لذت ببرید.
در نهایت درباره « گتسبی بزرگ » باید بگویم که این اثر دقیقاً همان حال و هوایی را دارد که با شنیدن نام باز لورمن می توانستم آن را در ذهنم مرور کنم! در اینجا خبری از جزئیات ادبی و مسائل دست و پا گیر آن نیست، در اقتباس سینمایی ما با انواع و اقسام اتفاقات عجیب و غریب نظیر موسیقی رپ اقای " جی زی " مواجه هستیم که البته با نگاه به لیست تهیه کنندگان ،اصلاً این حضور تعجب برانگیز نیست. به نظرم می شود که « گتسبی بزرگ » را دوست داشت چراکه دلایل زیادی برای این علاقه وجود دارد که می توان به « فیلمبرداری فوق العاده ، بازی عالی بازیگران، جلوه های ویژه خیره کننده و طراحی لباس و کارگردانی هنری قابل توجه اشاره کرد. اگرچه فاصله میان رمان « گتسبی بزرگ » و اقتباس سینمایی اش، بسیار زیاد و دور از تصور است، اما هنوز هم می شود از این داستان زیبا و پر کشش حتی با از دست دادن جزئیاتش ، لذت برد.

منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.

« گتسبی بزرگ » را فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد در سال 1925 به رشته نگارش در آورد که به هیچوجه با استقبال خوبی در زمان خودش مواجه نشد (این کتاب در ایران هم با ترجمه آقای کریم امامی از انتشارات نیلوفر، قابل دریافت است که البته ترجمه روان و گرمی نیست). « گتسبی بزرگ » را حتی می توان یکی از آثار شکست خورده فیتزجرالد در زمان انتشار به حساب آورد اما پس از جنگ جهانی دوم ، ناگهان این کتاب بازنشر پیدا کرد و توانست تبدیل به یکی از محبوب ترین آثار بازار کتاب گردد که حتی نحوه نگارش متن در آن، به نوعی تبدیل به یک سَبک، در ادبیات غرب شد.
جدای از تحسین های بی شماری که از رمان « گتسبی بزرگ » تا به امروز شده، در عالم سینما نیز چند اقتباس کم اهمیت از این داستان انجام شده که معروف ترین آن ، فیلمی با عنوان « گتسبی بزرگ » بود که در سال 1974 به کارگردانی جک کلایتون و بازی رابرت ردفورد و میا فارو اکران شد و از لحاظ هنری، هرگز در حد و اندازه کتاب نبود. حال پس از نزدیک به 40 سال، بار دیگر « گتسبی بزرگ » اینبار با انبوهی از ستارگان خوش نام هالیوودی به سینما آورده شده و امید دارد تا شاید بتواند اینبار تحسین طرفداران سرسخت این داستان را برانگیزد.
نیک ( توبی مگوایر ) فردی است که برای

نیک پس از مواجه با گستبی، متوجه می شود که وی این جشن های پر هزینه را تنها به دلیل جلب توجه معشوقه اش به نام دیزی باچنان ( کری مولیگان ) ترتیب می دهد تا شاید بتواند به این واسطه ، او را عاشق خودش کند. البته معشوقه جناب گتسبی ، همسرِ دوستِ گتسبی به نام تام باچنان ( جوئل ادگرتون ) می باشد که وی از طبقه ثروتمند آمریکا محسوب می شود. گتسبی و تام ، رابطه خوبی با هم ندارند و این اختلاف گاهاً بصورت علنی مطرح می شود.رابطه میان تام و دیزی هم تعریف چندانی ندارد. این دو مدتهاست که از یکدیگر خسته شده اند و حالا تام معشوقه ای در شهر به نام میرتل ( آیسلا فیشر ) دارد که او هم همسر یک مکانیک از طبقه پائین جامعه است! در این میان ، نیک که با دیزی و گتسبی رفت و آمد دارد، ترتیب ملاقات این دو را می دهد و بزودی رابطه عاشقانه این دو آغاز می شود اما ...
« گتسبی بزرگ » را باز لورمن کارگردانی کرده که علاقه بسیاری به ساخت آثار اقتباسی و پر زرق و برق دارد. وی در سال 1996 فیلمی با عنوان « رومئو و ژولیت »

« گتسبی بزرگ » به احتمال فراوان مخاطبینش را به دو دسته تقسیم خواهد کرد ( البته در این میان شاید افرادی هم پیدا شوند که جزو هیچکدام نباشند! ) که وضعیت هرکدام از این 2 دسته را به اختصار توضیح خواهم داد.
دسته اول ، مخاطبین سینما و هنر هفتم هستند که احتمالاً از فیلم و کارگردانی راضی خواهند بود چراکه لورمن به خوبی توانسته یک داستان رمانتیک و به شدت درگیر کننده را با جزئیات فراوان و دیالوگ هایی در خور توجه ، به تصویر بکشد. « گتسبی بزرگ » در پرده نقره ای ، به اندازه ای خوش رنگ و لعاب است که کمتر کسی بتواند روابط میان گتسبی و دیزی را غیرجذاب بخواند و به راحتی از کنار آن بگذرد.

اما دسته دوم ، مخاطبینی هستند که دنیای ادبیات را دنبال میکنند و به خوبی به گل سر سبد ادبیات غرب یعنی « گتسبی بزرگ » مسلط هستند. این افراد مطمئنا با مشاهده فیلمِ لورمن ، به مشکل اساسی برخواهند خورد و این اثر، ابداً جذابیتی برای آنها به همراه نخواهد داشت. « گتسبی بزرگ » اگرچه در قالب سینما و روایت داستان، اثری جذاب و تماشایی محسوب می شود اما در به تصویر کشیدن جزئیات روابط میان شخصیت ها – که مشخصاً اصلی ترین دلیل جذابیت کتاب هم بوده -، کوتاهی های بسیاری در آن مشاهده می شود که اصلاً برای خواننده های کتاب جالب نیست. در رمان آقای اسکات کی فیتزجرالد ، رابطه میان گتسبی و دیزی و توصیفات مسحور کننده گتسبی از دیزی ، به حدی زیبا و جذاب بود که هر خواننده ای را شیفته خودش می کرد. در بخشی از کتاب گتسبی بزرگ آمده : « هیچ آتش یا طراوتی قادر نیست با آنچه آدمی در قلب پر اشباح خود انبار می کند برابری کند . » این تنها نمونه ای از صد توصیف زیبا و خواندنی این کتاب می باشد که آدمی را جذب در خود می کند.
اما لورمن در برگردان سینمایی این اثر، توجه اش را از این توصیفات آتشین معطوف به تصویرسازی های رایج رمانتیک هالیوودی کرده که اگرچه اینکار را به خوبی و

بازی لئوناردو دیکاپریو در نقش گتسبی ، شایسته تقدیر است اما مشخصاً نقش آفرینی وی در این اثر جزو بهترین های او محسوب نخواهد شد. شخصیت گتسبی یکی از پیچیده ترین شخصیت های دنیای ادبیات است که خشم ، مهربانی، عشق و نفرت را می شد همزمان در کلام او حس کرد. اما این شخصیت به شدت خاص در اقتباس سینمایی، فردی عاشق پیشه و عصبی است که در حال دست و پا زدن برای بدست آوردن دیزی است. دیکاپریو تلاش کرده تا گتسبی دنیای ادبیات را به سینما بکشاند و به مخاطب ارائه دهد اما شاید باید عدم موفقیت او را به پای عدم درک درست موقعیت گتسبی توسط باز لورمن گذاشت که در مجموع اعتقاد چندانی به پیچیده شدن رفتار شخصیت های داستانش نداشته است. در مجموع درباره دیکاپریو باید بگویم که اگر نقش آفرینی های گذشته اش مورد توجه آکادمی اسکار قرار نگرفته ، گتسبی بزرگ اصلاً این قابلیت را ندارد که بتواند او را صاحب مجسمه ای کند ( البته هیچ چیز از این آکادمی بعید نیست! ). کری مولیگان در نقش دیزی ، همان معصومیت و مهربانی همیشگی را اینبار هم به تصویر کشیده و نمی توان خرده ای بر او گرفت. مولیگان مدتهاست که در چنین نقشهایی پذیرفته شده و با توجه

توبی مگوایر در نقش نیک، آن بازیگری نیست که قدرت تعریف داستان و به اصطلاح راوی بودن را داشته باشد. توبی مگوایر که لئوناردو دیکاپریو در انتخابش برای این نقش بی تاثیر نبوده، نمی تواند به اندازه دیگر بازیگران فیلم موثر و خوب ظاهر شود. شاید باید مدتها بگذرد که خودِ توبی مگوایر هم باور کند که دیگر مرد عنکبوتی نیست و لازم هست که او را در حال و هوای دیگری ببینیم. جوئل ادرگرتون در نقش تام، بهترین بازیگر فیلم است که استایل چهره اش و حالت عصبی اش ، بدجوری به گریم اش می آید و بهترین گزینه برای ایفای نقش تام محسوب می شود. بهترین بازی ادگرتون بدون شک در 20 دقیقه پایانی داستان است که می توانید از آن لذت ببرید.
در نهایت درباره « گتسبی بزرگ » باید بگویم که این اثر دقیقاً همان حال و هوایی را دارد که با شنیدن نام باز لورمن می توانستم آن را در ذهنم مرور کنم! در اینجا خبری از جزئیات ادبی و مسائل دست و پا گیر آن نیست، در اقتباس سینمایی ما با انواع و اقسام اتفاقات عجیب و غریب نظیر موسیقی رپ اقای " جی زی " مواجه هستیم که البته با نگاه به لیست تهیه کنندگان ،اصلاً این حضور تعجب برانگیز نیست. به نظرم می شود که « گتسبی بزرگ » را دوست داشت چراکه دلایل زیادی برای این علاقه وجود دارد که می توان به « فیلمبرداری فوق العاده ، بازی عالی بازیگران، جلوه های ویژه خیره کننده و طراحی لباس و کارگردانی هنری قابل توجه اشاره کرد. اگرچه فاصله میان رمان « گتسبی بزرگ » و اقتباس سینمایی اش، بسیار زیاد و دور از تصور است، اما هنوز هم می شود از این داستان زیبا و پر کشش حتی با از دست دادن جزئیاتش ، لذت برد.



منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.

گتسبی بزرگ : The Great Gatsby
کارگردان : Baz Luhrmann
نویسنده : Craig Pearce ، Baz Luhrmann
بازیگران :
Leonardo DiCaprio...Jay Gatsby
Tobey Maguire...Nick Carraway
Carey Mulligan...Daisy Buchanan
Joel Edgerton...Tom Buchanan
Isla Fisher...Myrtle Wilson
Jason Clarke...George Wilson
Amitabh Bachchan...Meyer Wolfsheim
و...
ژانر : درام
رده سنی : PG-13 ( مناسب برای افراد بالای 13 سال)
زمان : 143 دقیقه
کارگردان : Baz Luhrmann
نویسنده : Craig Pearce ، Baz Luhrmann
بازیگران :
Leonardo DiCaprio...Jay Gatsby
Tobey Maguire...Nick Carraway
Carey Mulligan...Daisy Buchanan
Joel Edgerton...Tom Buchanan
Isla Fisher...Myrtle Wilson
Jason Clarke...George Wilson
Amitabh Bachchan...Meyer Wolfsheim
و...
ژانر : درام
رده سنی : PG-13 ( مناسب برای افراد بالای 13 سال)
زمان : 143 دقیقه
دیدگاهها
BlueCrown
younes
محمدحسین
محمدحسین
زدی تو خال ناموسا
Abtin
محا
امیرحسین
مهدی ب
ولی تا دلت بخواد از اون مدل دخترا هست
مولوی
reza
دقیقا
حسین
فریبا
mahtab
ماری
hiwa
درود، گل گفتی
زیزی
با احترام به تمام نظرات ♡
ارادتمند : زیزی-R
علی
Saeedeh
همونقدر کلیشه ای
همونقدر شخصیت پردازی سفید مشکی
همونقدر تخیلی لوس
Shadi
حانیه
یاسر میرویسی
Hamed
نرگس
جواد
دمت گرم
مونا
سینا
تعجب می کنم که چرا در نقد هیچ اشاره ای به این ویژگی برجسته فیلم نشده.
ارمین
من به خاطر بازیگر محبوبم توبی مگوایر این فیلمو دیدم.
وقتی حدود 20 30 دقیقه از فیلم گذشت حالم از هر چی فیلمه بهم خورد!!!ولی بعد از تموم شدن جشن ها و شلوغ کاری های مسخره تازه فکر کردم فیلم داره شروع میشه!!و به مرور زمان حس میکردم فیلم داره جذابیت نسبی شو برام رو میکنه!
بازی دیکاپریو رو دوست نداشتم! یعنی واقعا توی نقشش بی نقص نبود با اینکه خیلی احساسی بازی میکرد.
نیک با بازی مگوایر رو هم خیلی دوست داشتم!البته تا حدودی قبول دارم که بی هیجان بازی میکرد ولی در مجموع هم دیکاپریو هم مگوایر انتظارات حداقلی من به عنوان یه بیننده رو فراهم کردند.
صحنه های مربوط به با هم بودن نیک و گتسبی جزو نقاط قوت و صحنه های عاشقانه دیزی و گتسبی از جمله قسمت های خسته کننده و نه چندان جالب فیلم بودند.
خلاصه نمره من به این فیلم 6 از 10 هست.
محمد رحیمی
امین
حميد
حميد
bita
این یه چیز کاملا مشخصه که فیلم هایی که از روی یه رمان ساخته میشن نمیتونن که همه جزییات رمان رو بیان کنن و فقط به برخی نکات اشاره میکنن ولی رمان باید یه جوری باشه که خواننده بتونه تصور کنه اما وقتی که به صورت یک فیلم درمیان بیننده داره تصویرشو میبینه و به نظرم تصویر برداری این فیلم واقعا خوب بود و طراحی صحنه هم عالی بود این یه فیلمه و نمیتونه مثل کتابش باشه اما در قالب یه فیلم خیلی خوب ظاهر شده من واقعا راضی بودم از این فیلم
شکیبا
شما فک کنم کلا عادت دارین فیلم های سطحی و مسخره ببینین که این طوری می گین ...
واقعا متاسفم که با فیلمای سطحی خودتونو سرگرم می کنین و به نطرتون شاهکار سینماس اما وقتی به این فیلما می رسه به نظر شما جذابیتی نداره با این که این فیلمای کلاسیک عالین . این فیلم در اصل یک داستان رمزی و نمادینه . که فیلمای بی مزه ی به اصطلاح کمدی انگشت کوچیکه ی اینجور فیلمای عاشقانه ی کلاسیک نمیشن
شکیبا
آهنگ young and beautiful از لانا دل ری در وسط مهمونیا ایده ی جالبی بود .
نکته ی ناراحت کننده ی دیگه ی ماجرا هم این بود که گتسبی همه ی مردم رو سرگرم می کرد ، اما وقتی مرد هیچ کی براش مهم نبود ، به قول خود نیک یه سری مردم و روزنامه نگار بی ارزش برای خبر های روزنامه اومده بودن . و این که گتسبی خودشو واسه کسی که دوست داشت فدا کرد، به جای اون مرد و در نهایت با امید مرد ...
بهاره
سهیلا
zeynab.m
من تا مدتها موسیقی متنشو گوش میکردم و آنکار که توفیلم زندگی میکردم..جلوه های ویژه هم عالی..درکل فوق العادة بود.
اونایی که نپسندیدن نمیدونم چه توقع دیگه ای از یه فیلم دارن?!!
راستی بنظرمنم این فیلم برای خانواده ایرانی ساخته نشده!!اصلا کل فیلم زیرسوال میره چون موضوعش خیانت به شوهر بحساب میاد..
aban
واقعا همینطوره.من خودم به شخصه تا حالا ندیدم فیلمی که از روی یه کتاب معروف ساخته میشه یک سوم جذابیت اون کتاب رو داشته باشه.هر چقد هم که یه فیلم قشنگ ساخته بشه معمولا در مقایسه با کتابش ناامید کننده به نظر میرسه.
سحر
AHMAD REZA R
rez
bale to romane jerald kam daqiqan nick dastano mige,
هادی.م
سبما
شهرزاد
مرموز جذاب جالب
نقد شما هم عالی بود
حسین
در جواب شما دوست عزیز،کسانی که هر فیلمی میبینن معمولا خوششون میاد بنظرم نظر ندن بهتر چون ارزش فیلمو میارن پایین،در مورد فیلم گتسبی باید بگم زیبا بود اما فیلمی که قدیمی تر بود قشنگتر بود
محمد
رزیتا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
محمد
mehran
محسن