« لبه فردا » براساس یک انیمه ژاپنی به قلم هیروشی ساکورازاکا به نام « تنها چیزی که نیاز داری کشتن است » ساخته شده است. پس از خرید اقتباس سینمایی این اثر توسط کمپانی برادران وارنر، به دلیل موفقیت های مالی عظیمی که فیلم « جنگ جهانی زد » کسب کرده بود، تلاش های بسیاری صورت گرفت تا نقش اصلی فیلم به برد پیت برسد اما پس از اینکه وی به دلایل مختلف از بازی در نقش اصلی فیلم انصراف داد، نوبت به تام کروز رسید تا به عنوان بازیگر اصلی مرد فیلم انتخاب شود و داگ لیمان نیز به عنوان کارگردان کار خود را آغاز کند. لیمان پس از قبول وظیفه کارگردانی « لبه فردا » ابتدا دو سوم از داستان ارجینال ساکورازاکا را تغییر داد زیرا معتقد بود که این داستان پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به یک بلاک باستر را ندارد! به همین جهت فیلمنامه بارها توسط افراد مختلف بازنویسی شد و اثر کنونی در مقایسه با اثر ارجینال، تفاوت های نسبتاً زیادی در خود ایجاد کرده است.
داستان فیلم درباره گروهی از موجودات بیگانه می باشد که قصد انهدام زمین را دارند و حال گروهی نظامی تحت عنوان " نیروی دفاع متحد " وظیفه مقابله با این موجودات عجیب و غریب را دارند تا سیاره زمین را از شر آنها خلاص نمایند. ویلیام کیج (تام کروز) سخنگوی تحلیل گیر ارتش امریکا می باشد که او نیز مانند همه انسانهای سیاره زمین درگیر مسائل مربوط به این جنگ عظیم می باشد اما ژنرال بریگام ( برندن گلیسون ) او را مجبور می کند که به نیروهای مقاومت بپیوندد در صورتی که کیج ابداً یک سرباز آموزش دیده نیست و حتی توان استفاده مناسب از سلاحی که در اختیارش قرار می دهند را هم ندارد. با اینحال وی به همراه گروهی دیگر به میدان جنگ اعزام می شوند و در این محل به سرعت توسط مهاجمین قلع و قمع می شوند! اما زمانی که کیج در این جنگ کشته می شود، بلافاصله در مقر UDF از خواب بر می خیزد و به نوعی هربار که او خود را به صحنه جنگ می رساند و کشته می شود، در این محل از خواب بر می خیزد. این ویژگی کمک می کند تا کیج بتواند استراتژی های جنگی بهتری را در مقابله با رفتار مهاجمین به کار بگیرد و از عهده نابودی آنان برآید اما مشکل اینجاست که کیج ابدا یک سرباز ورزیده نیست و نمی تواند یک قهرمان باشد. با اینحال زمانی که او با یک سرباز آموزش دیده و حرفه ای به نام ریتا ( اِمیلی بلانت ) آشنا می شود، در کنار او آموزش های نظامی می بیند و ...
یکی از امتیازات مثبتی که « لبه فردا » دارد، حضور داگ لیمان به عنوان کارگردان فیلم بوده است. لیمان کارگردان باهوشی است و مهمترین ویژگی اش، اهمیت به روایت داستان واصطلاحاً قصه گویی است. وی در کارنامه هنری اش آثار اکشن پرفروشی از جمله « هویت بورن » و همچنین کمدی خوش ساخت « Swingers » را دارد که در تمامی این آثار روایت داستان و قصه گویی نقش بسزایی داشته است. « لبه فردا » که جدیدترین فیلمِ لیمان محسوب می شود نیز دارای چنین ویژگی مثبتی است که راه این اثر را از دیگر همتایانش جدا می سازد و باعث می شود تا فیلم یک سر و گردن بالاتر از آثار اکشن پر خرج روز سینما که اکثرا دچار " بی مغزی " هستند باشد.
فیلمنامه « لبه فردا » تنها به دنبال بهانه ای برای محیا کردن بستر جنگ میان زمینی ها و بیگانگان نبوده است. در فیلمنامه چند بار بازنویسی شده « لبه فردا » ، ما با قهرمانی مواجه هستیم که برخلاف روند رایج اینگونه آثار، ابداً شبیه یک قهرمان نیست و اتفاقاً بسیار ساده و ترسو معرفی می شود. لیمان به خوبی در معرفی کیج به عنوان بازیگر اصلی فیلم، از اضافه گویی و اغراق در به تصویر کشیدن این شخصیت خودداری کرده و ویژگی های قهرمانانه بیهوده ای را بی جهت به وی تزریق نکرده است. کیج نه از سلاح و فنون جنگی سر در می آورد و نه از قواعد جنگ اطلاعات مفیدی دارد. وی تنها یک قربانی در این مسیر بوده که حالا باید با تمام مشکلات بسازد و از پس آنها برآید. خوشبختانه تماشاگر با توجه به اینکه کیج رفتاری منطقی دارد و فیلم هم او را به یکباره تبدیل به ارتشی یک نفره نمی کند، بسیار راحت و بدون هیچگونه مشکلی با او ارتباط برقرار می کند.
در مقابل کیج، شخصیت ریتا با بازی اِمیلی بلانت قرار دارد که حضور او نیز موثر بوده است. معمولاً در آثار بلاک باستری ، به حضور بازیگران زن توجه ویژه ای نمی شود و اغلب از آنها به جهت فروش بیشتر در گیشه های سینما استفاده می شود اما شخصیت ریتا در « لبه فردا » بیشتر از یک صرفاً " حضور " است. ریتا علاوه بر حضور مستمر در صحنه های اکشن فیلم، در پیشبرد درامِ داستان نیز نقش بسزایی داشته و رابطه میان او و کیج نیز یکی از نکات مثبت « لبه فردا » محسوب می شود که هرگز برای تماشاگر آزار دهنده نیست.رابطه میان کیج و ریتا شاید در وهله اول چندان دلچسب به نظر نرسد اما لیمان به آرامی این دو را در طول مدت زمان فیلم به یکدیگر نزدیک کرده و باعث شده که یکی از بهترین روابط میان زن و مرد در یک اثر بلاک باستری در سالهای اخیر رقم بخورد که آزار دهنده نیست و اتفاقاً بسیار جذاب و دلنشین از آب درآمده است.
فارغ از شخصیت پردازی مناسب فیلم ( البته در مقیاس یک اثر اکشن ) ، « لبه فردا » ایده های جذابی هم در زمینه بازگشت به گذشته و به عبارتی سفر در زمان مطرح کرده که شمشیری دو لبه محسوب می شده است. این ایده می توانست با بررسی دقیق به نقطه قوت فیلم تبدیل شود ( اتفاقی که برای فیلم « لوپر » رخ داد ) و یا می توانست عامل اصلی ضعف و سردرگمی مخاطب باشد که وضعیت « لبه فردا » به مورد اولی نزدیک تر می باشد هرچند که در این زمینه عالی نیست. فیلم با مطرح کردن موضوع جابجایی زمان، مفاهیمی همچون علاقه ، مسئولیت و احساس را به داستان اضافه کرده که شاید روی کاغذ می توانسته لوس باشد اما در اجرا به لطف هوشمندی لیمان، از این کلیشه فرار کرده است.
در بخش اکشن، « لبه فردا » چشم نواز و پر خرج است و این ولخرجی تهیه کنندگان به خوبی در میدان های نبرد خودنمایی کرده است. کیفیت CGI به کار رفته در ساخت جلوه های ویژه فیلم بسیار بالا بوده و کارگردانی لیمان در این صحنه ها نیز قابل ستایش است. خوشبختانه اکشن در « لبه فردا » به هیچوجه باعث سردرد و یا سردرگمی مخاطب نمی شود و البته مشاهده سه بعدی این صحنه ها نیز لطف تماشایش را دو چندان می کند.
تام کروز یکی از کسانی بود که در چند هفته گذشته باعث نگرانی کمپانی وارنر از بابت کاهش محبوبیتش در میان مخاطبین سینما ( براساس نظرسنجی های مختلف ) شده بود. این نگرانی ها حتی به مرحله ای رسید که کمپانی قصد داشت زمان اکران فیلم را به وقت دیگری موکول کند و در واقع به زمان " بی رقیب تری " موکول نماید. کروز در « لبه فردا » مانند دو دهه ی اخیر پر انرژی و خستگی ناپذیر ظاهر شده و اما یک تفاوت بارز با آثار اکشنی که در سالهای اخیر در آنها ایفای نقش کرده دارد و آن اینکه در اینجا وی از پس درامِ فیلم و رابطه با لیتا نیز به خوبی برآمده است و این بخش از داستان را برای تماشاگر تبدیل به سوهان اعصاب نکرده است. « لبه فردا » دلیل خوبی هست برای اینکه به کمپانی ها ثابت کند تام کروز کماکان برای حضور در آثار اکشن بهترین گزینه محسوب می شود. اِمیلی بلانت در نقش ریتا نیز مکمل خوبی برای کروز بوده است. اصولاً کمتر دیده شده که بلانت در ایفای نقشی کوتاهی کرده باشد و یا کم فروغ ظاهر شده باشد . وی در « لبه فردا » نیز بار دیگر حضوری موثر را تجربه کرده است. بلانت از جمله بازیگرانی است که هم می تواند در نقش ملکه ویکتوریا فیلم « ویکتوریای جوان » خوش بدرخشد و هم اینکه در نقش یک نظامی حرفه ای در « لبه فردا » قابل توجه باشد.
« لبه فردا » اثری جذاب و تماشایی است که به شعور مخاطبینش توهین نمی کند. فیلم ابداً شاخ و برگ اضافی به داستان اضافه نمی کند و بی جهت المان های آخرالزمانی که بعضاً محتوایی فلسفی به خود می گیرند را هم به فیلمنامه اضافه نکرده است. « لبه فردا » یک اکشن با کلی صحنه های جنگ میان انسانها و ربات هاست که در این میان یک رابطه جالب و دلنشین هم میان کیج و ریتا ضمیمه داستان شده تا ارزش فیلم دو چندان باشد. تماشای « لبه فردا » برای کسانی که علاقه وافری به ژانر اکشن دارند توصیه می شود و مطمئن باشند که بعد از مدتها می توانند یک اثر بلاک باستری تماشایی را شاهد باشند که خستگی را از تن خارج می کند به شرط اینکه به این نکته آگاه باشید که شما در حال مشاهده یک اثر اکشن بلاک باستری هستید!
منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.
به جامعه مجازی سایت مووی مگ بپیوندید و دوستان سینمایی جدید پیدا کنید!
لبه فردا : Edge of Tomorrow
کارگردان : Doug Liman
نویسنده : Christopher McQuarrie ،Jez Butterworth
بازیگران :
Tom Cruise...Cage
Emily Blunt...Rita
Brendan Gleeson...General Brigham
Bill Paxton...Master Sergeant Farell
و...
ژانر : اکشن
رده سنی : PG-13 ( مناسب برای افراد بالای 13 سال)
زمان : 113 دقیقه
دیدگاهها
علیرضا
محمد
نپذیر به درک یه دنیا پذیروفتن تو نپذیر بعدشم شما اگه سنت قد نمیده یه فیلم رو ببینی به داستان فیلم چه ربطی داره تو از فیلم رو چند بار زدی عقب میان ستاره ای رو اگه ببینی که خودت میری عقب پس لطفا تحلیلی بی ربط نکن و اگه درک کافی نداری از یک فیلم کارتون باب اسفنجی ببین
سامان
چرا ...مذهبی رو به مزخرفات هالیوودی وصله پینه کردی
استورهاو افسانه های مذهبی یه چیزه که مردم در طول تاریخ از نسلی به نسل بعدی بهش شاخ و برگ دادن حتی خدایان همه ادیان هم عقاید بشره
نقد هالیوودی با امام سازی شما ...ها فرق داره
امیر
اول اینکه فیلم رو ببینید، شاید چندبار
دوم اینکه مساله سفر انسان در زمین میشه طی الارض و با مساله سفر انسان در زمان (در طول زمان) فرق داره
بعد حالا مذهبی بخوایم نگاه کنیم در واقع امام زمان بر زمان هست نه با زمان
معنای بر زمان بودن یعنی میتونه در طول زمان به گذشته یا آینده بره و تغییرات رو ایجاد کنه
این چیزیه که هالیوود (ایلومناتی) جدیداً چندساله خیلی بهش می پردازه
از این فیلم لبه فردا بگیر تا انتقامجویان و سنگهای ابدی و دستکش تانوث و سفر کوانتومی (هنک پیم و...)
حتی قبلش در ترمیناتور و ....
در واقع هالیود داره میگه علم روزی به این جایگاه میرسه که انسان بتونه با کمترین امکانات و ابزار در طول زمان حرکت کنه و به گذشته یا آینده بره...
این فیلم هم داره میگه موجودات بیگانه این تکنولوژی رو دارن از نظر زیستی و خیلی اتفاقی این تکنولوژی رو به یک فرد از نوع انسان واگذار میکنن
امیر
چون خون آلفا روی کیج ریخته بود و جذب بدن کیج شده بود
تو فیلم کیج به ریتا میگه سعی کردی با هر ترفندی (حتی ترفند خاص!!!!!!!!!!!! !!) این قابلیت خودت رو به دیگران منتقل کنی و ریتا گفت آره حتی اونکار رو هم کردم ولی نمیشه....
تموم مسیرها و فکرهایی که کردی رو ریتا قبلاً انجام داده بوده
سید حسین
Hj
آخه بعد فرستادن ژنرال، اتام کروز نمیخواست بره بعد از خروج از اتاق ژنرال با سربازها درگیر شدو بهش تیر زدن و مرد، بعد که چششو وا کرد دید توپادگانس ، جریان این چیه؟
m.o.rt.e.z.a
کاملا و یقینا باهات موافقم
Mona
شما چند سالته دوست عزیز من که فکر نکنم به سن فیلم دیدن رسیده باشی
این فیلم فیلم خوبیه یعنی عالیه ولی دیگه در اون حدی نیست که چند بار ببینیش اصلا هم پیچیده نیست فقط باید بفهمی که توی فیلم چی میگذره ولی اینم به سنت بستگی داره
حامد حوری پروین
حامد حوری پروین
امیر
خیلی بیشتذ
فقط دوتا فیلم؟؟
من حدودا بالای ده تا فیلم رو حین دیدن این فیلم به یادآوردم همش هم با دلیل
الان همش یادم نیست چندتاشو می نویسم
ترمیناتور (انتقال در زمان)
سربازان سفینه فضایی (جنگ با عنکبوتهای بیگانه اونا هم مغز متفکر داشتند)
منبع رمز (جابجایی در زمان با حفظ اطلاعات و تجارب)
سواحل اقیانوس آرام (حمله موجودات فضایی به زمین)
بیگانه (مهندسی پشت ساخت و حمله این موجودات نهفته است)
پرومتئوس (اشاره به چگونگی ساخت بیگانه - گناه کروز ترس و فریبکاری بود)
و در نهایت فیلمهایی مثل آیرون من و شوالیه و حتی فیلمی قدیمیتر مثل نجات سرجوخه رایان و.....
خیلی به شدت جمع نکات برتر چند فیلم بود
امیر
به نکته خوبی اشاره کردی
جریان اون پیشنهاد کروز درسته هم سر روابط خاص زن و مرد هست و هم سر انتقال خون، ولی منظور فیلمساز فقط این دو مورد نیست
منظور دی ان ای هست
کدهای ژنتیکی بین انسان و موجودات مهاجم یکی شده بود و امگا با محتویات تشکیل دهنده خودش آلفا رو ساخته و اونو رابط خودش و مقلدها قرار داده بود
منظور تام کروز این بود بیا قدرت رو به تو انتقال بدم (با لحن شیطنت و خباثتهای خاص انسانی) و تو برو دنبال بقیه کار
تیکه انداختن به شخصیت مرد بود
که یه شب مرد فعالیت میکنه 9 ماه زن زحمت بچه میکشه تازه بعدش بزرگش میکنه
یه جور تیکه ریز بود با استفاده از معلومات علمی
Aydin
Aydin
, علاوه بر کرایسیس به نظرم یه شباهتایی با بتلفیلد 2142 هم داشت
Aydin
داداش واقعن منم شرایط تورو دارم ؛ معتاد این فیلم شدم!! جدن یکی از بهترین فیلماییه که دیدم ، بیخود نیست که امتیاز این فیلم تو آی ام دی بی 7.9 با همون 8 شده ، من از ریتا و همینطور کیج هم خیلی خوشم اومد
سسس
تام میگه این تو خون منه پس انتقالش بدم به تو(ریتا)
اون میگه امتحانش کردم!!!یعنی کسی بوده که تو خونش بوده که امتحانش کرده؟؟
سینا
در ضمن اخلاق کیج هم سهم کمی از فرستادنش نداشت.
آخر فیلم هم مشخص بود
بعد از اینکه کیج تو آب بود قبل از مرگش دوباره توی آب خون اون موجود بیگانه که توی آب بود وارد بدنش شد و مجددا قابلیتش رو بدست آورد ولی ایندفه با از بین رفتن موجود بیگانه اصلی دیگه وقایع همونجوری تکرار نمیشن
انسانها دیگه نیازی به جنگ ندارن چون که مرکزیت موجودات بیگانه از بین رفت
اینو کاملا با دقت تو دقیقه های آخر فیلم متوجه میشین
هومن12
هومن 12
حمید
mortaza
محسن پ
مهدی.
و غیره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام
دیدم اینهمه فحش و بد و بیراه به نقد های هم تیکه پاره میکنید گفتم یادتون بیارم درسته که هویتتون اینجا مخفیه اما بالاغیرتاً آدم ک هستین! سعی کنین بی جنبه نباشین هرکسی ی نظری داره!! اگه توی خونه تون هم همینجوری به هم میگین چرت و پرت و گوروری و (اشاره به باقی دیالوگ ها! یک نگاه کافی است!!!!) ... متأسفم براتون.
اولش کلی کیف کردم برای بررسی فیلم و اومدم نظر بدم بعدش فهمیدم ارزشش رو ندارین (خطاب ب بی تربیت ها و کم فهم هایی ک مدام از الفاظ عجیب برای نقد هم استفاده کردن) پشت پنجره ی کیبوردتون خوش باشین
amir
هر دو تا از عنصر خواب استفاده کردن
واقعا فوق العاده بود
MOJTABA
:-*[/quote
متاسفم برات فقط بلدی نگاه کنی .این فیلم شاهکاره تو فکر کردی کی هستی که اومدی از این فیلم ایراد بگیری به خیال خودت همه این نکته رو نفهمیدن و خنگ هستن و تو تنهایی فهمیدی اره. نه باهوش دقت کنی اونم ازش خون رفته همانند تام کروز و بهش خون تزریق کردن و دیگه برنگشته .حسش کرده درست عین تام کروز گفت احساس میکنم ..
omid shir
قاسم
من دیشب این فیلم رو دیدم.
چرا باید یه فیلمی اونقدر داستان رو بپیچونه که چند بار لازم بشه فیلم رو برگردونی تا بفهمیش... و تازه این ماییم که با ویدئو و سینما خانواده فیلم رو تماشا میکنیم اگر توی سینما بود که دیگه این اختیار رو هم نداشتیم.
به نظرم قصه فیلم قدرت و خلاقیت لازم رو نداشت. البته از این مورد(زنده شدن و به خاطر آوردن زندگی پیشین) بگذریم اما بعد از این هسته مرکزی چیز دیگری وجود نداشت. به نظرم فیلم خیلی سرسری و ساده انگارانه تمام شد. یه ماموریت دو تایی ساده.. گروهانی هم که با خودشان بردند کار خاصی نکرد... به هرحال آن ترس اولیه ای که از مرگ اول تام کروز به آدم دست میده رفته رفته در طول فیلم تحلیل میره و نهایتا در لحظه ای که تام کروز چاشنی بمب رو با خنده نشون اون آلفای نهایی میده به مضحکه ای بی مزه تبدیل میشه.
به طور کلی میخوام یه تحلیل درستی روی بازی تام کروز داشته باشیم. اون چهره بی احساس فوق العاده ساده...
ببخشید دوستان من بازی ایشون رو نمیپذیرم.
قاسم
من دیشب این فیلم رو دیدم.
چرا باید یه فیلمی اونقدر داستان رو بپیچونه که چند بار لازم بشه فیلم رو برگردونی تا بفهمیش... و تازه این ماییم که با ویدئو و سینما خانواده فیلم رو تماشا میکنیم اگر توی سینما بود که دیگه این اختیار رو هم نداشتیم.
به نظرم قصه فیلم قدرت و خلاقیت لازم رو نداشت. البته از این مورد(زنده شدن و به خاطر آوردن زندگی پیشین) بگذریم اما بعد از این هسته مرکزی چیز دیگری وجود نداشت. به نظرم فیلم خیلی سرسری و ساده انگارانه تمام شد. یه ماموریت دو تایی ساده.. گروهانی هم که با خودشان بردند کار خاصی نکرد... به هرحال آن ترس اولیه ای که از مرگ اول تام کروز به آدم دست میده رفته رفته در طول فیلم تحلیل میره و نهایتا در لحظه ای که تام کروز چاشنی بمب رو با خنده نشون اون آلفای نهایی میده به مضحکه ای بی مزه تبدیل میشه.
به طور کلی میخوام یه تحلیل درستی روی بازی تام کروز داشته باشیم. اون چهره بی احساس فوق العاده ساده...
ببخشید دوستان من بازی ایشون رو نمیپذیرم.
کاوشگر
در ضمن با توجه به تعریف ماشین زمان وچیزی که این جا هست هیچ گونه وجه اشتراکی با هم ندارند
محسن
دوست عزیز زمانی که سرگرد کیج کمربند انفجاری رو به درون "امگا"انداخت و منفجر شد، خودش آروم پایین رفت تا اینکه ماده سوزاننده و تشکیل دهنده "امگا" دوباره وارد بدنش شد. زمان 01:42:00 مشاهده کنید!
حسین
با اینکه قدرتش رو از دست داده بود !
kazemi
اولا:
به عقیده بنده که به مغز فیلم ها اهمیت میدهم و نه به ظاهر آنها این فیلم ابدا یک فیلم اکشن نیست گرچه چاشنی و ظاهر آن اکشن است اما فیلم حاوی و مملو از مطالب عمیق و جالب فلسفی یا جهان شناسانه است که باید به آن توجه کرد.
ثانیا:
این فیلم یکی از بهترین هاست. عالیه
ثالثا:
این فیلم مثل خیلی از فیلم های مهم جهان شناسانه یا معنا گرا از عنصر "خواب" بهره برده است. تمام مفاهیم مغزی فیلم را در پس این عنصر باید برداشت کرد.
مفاهیمی که با کمک "قدرت خواب" به ذهن من در این فیلم خطور کرد:
1- تناسخ
2- تمرین های سخت
3- فهم آینده به کمک تجربه گذشته
4- تمام شدن فرصت ها در آخر کار
5- وجود فرصت های کافی برای تغییر سرنوشت
6- عادت کردن به قضایا پس از تکرار آنها
و ....
خیلی حرف دارم اما فعلا بسته
اینها کد های بود برای اون کسکیکه ذهنش مثل منه.
از تمام فیلم میشه درس های عملی و کاربدی در زندگی کرد.
پیشنهاد من برای تکمیل این کار با یک داستان اقتباسی:
شکست انسانها در تجربه های روزمره و شناخت عوامل شکست و ...
وای خدای من خیلی لذت بردم
امیر
موش بخوردتت گوگولی. من در کفم تو چطور با این روحیهء لطیفت اینترنت میایی. آه! نمیگویی ترک بردارد این قلب شیشه ای با دیدن صحنه های مبلی و کاناپه ای و رختخوابی؟ من که تحمل دیدن صدای شکستن آن را ندارم. لعنت به چهار پایه و میز و تخت خواب و صندلی چرخ دار.
علیرضا منتظری زنجانی
من چندتا نقد از همین فیلم در سایت های دیگه مطالعه کردم خیلی دوس داشتم نقد و تحلیل این فیلم زیبا رو هم بخونم واقعا نقد شما زیبا و مفیدتر از سایت های دیگه بود
براتون آرزوی موفقیت می کنم
علیرضا منتظری زنجانی
این موضوع رو خود ریتا خانم بهش اشاره میکنه وقتی که میخواد قانون مهم رو به کیج اعلان کنه، اونجا میگه که زخمی میشه و تو بیمارستان خون زیادی ازش میره و دیگه قدرتشواز دست میده و اگر به موقع خودشو میکشت قدرتش از دست نمیرفت
در مورد کیج هم دیدیم که وقتی خون زیادی ازش گرفتن قدرتش از بین رفت
علیرضا منتظری زنجانی
متاسفانه شما یا نفهمیدی تحلیل آقا محسن چی بود یا از واقعیت موجود در دنیا بی خبری و تحت تایر کامل فیلم های هالیوودی میگی آمریکا همیشه قهرمانه!!!
بله آمریکا به خاطر داشتن کاپیتان آمریکایی و هالک و مرد آهنی و سوپرمن و شخصیت های خیالی دیگر شاید در ذهن بعضیا قهرمان همیشگی افسانه های خیالی باشه اما در واقعیت یک سردار ایرانی به اسم قاسم سلیمانی است که نامش لرزه به اندام همه تروریست ها و دشمنان بشریت میندازه
آمریکا و متحدانش اگر عرضه دارن و قهرمان هستن بیان جلوی تروریست ها رو بگیرن اونا که ماشالا به قول فیلم هاشون کم قهرمان ندارن
رضا
یوسف
این لباسها زیاد هم تخیلی نیست چون الان نمونه های اولیه این لباس ساخته شده بنابراین توجه خاص به این لباس قابل باور بودن اون هست
یوسف
تحلیلت عالیه
در واقعیت هم همینطور است آمریکا همیشه قهرمان بوده
محسن
محسن
4. نکته جالب اینکه وقتی در ابتدای فیلم، نقشه جهان و نحوه ی پیشروی بیگانگان رو نشون میده، به هیچ وجه خبری از کشورهای عربی-اسلامی مثل ایران نیست. (انگار این بیگانه ها برای آنها خطری محسوب نمی شود!) اما روند پیشروی اونطوری که دیده میشه از غرب به سمت شرقه. درسته که نقشه دوم در صحنه بعدی ، این پیشروی رو به سمت انگلیس نشون میده اما به دیالوگ ژنرال دقت کنید که میگه "لندن،امریکا،تو کیو" انگار باز هم این حرکت به سمت "شرق" ادامه داره. اینکه در لایه های زیرین فیلم بتوان بین پیشروی "بیگانگان" در دنیا و مثلاً "موج اسلام گرایی" یا "گسترش یک عقیده خاص"در جهان ارتباطی پیدا کرد قضاوتش به عهده خواننده محترم.
5. انتخاب بازیگران نیز در نوع خود جالب توجه. مثلا اینکه تام کروز اخیرا اعلام کرده که پیرو آئین ساینتولوژی (علم گرایی) است که با ژانر فیلم (عملی-تخیلی) هارمونی و هماهنگی جالبی داره. یا خانم امیلی بلانت که خود اصالتاً اهل انگلیس است و در فیلم نیز روی لباس وی آرم پرچم انگلیس دیده می شود. البته در صحنه ای از فیلم نیز هنگامی که به همراه "سرگرد کیج" سوار بر خودرو ون هستند و رادیو خبر "سقوط لندن" را می دهد "کیج" رادیو را به روش خود خاموش می کنه تا "ریتا" بیش از این نگران کشورش نشه.
محسن
فقط سعی میکنم به مهمترین صحنه ها یا مطالبی که به ذهنم می رسه اشاره کنم.
1. داستان فیلم، ساختار فیزیکی بیگانه ها، اینکه انواع مختلفی دارن، حتی اسامی آنها مثل "آلفا" یادآور وشاید کپی بازی کرایسیس2و 3 است. در این بازی نیز شما با چنین موجوداتی که تمام زمین رو فتح کردن مواجه هستید که در نهایت شخصیت اول بازی "پرافت" (پیامبر) با حمله به "آلفا سف" و نابود کردن آن باعث نابودی تمام بیگانه ها میشه. (دقیقاً مثل سکانس های پایانی فیلم)
2. تجهیزات جنگی و به ویژه بازوهای رباتیک که سربازان به تن کرده اند کاملاً مشابه لباس رزم در بازی ندای وظیفه-چنگاوری پیشرفته (Call of Duty-Advanced Warefar) است. حالا اینکه ایده استفاده از این لباس ها اولین بار توسط بازی سازان یا تهیه کنندگان فیلم ارائه شده خودش جای بحث داره!
3.سیر داستانی فیلم تلفیقی از وقایع تخیلی و واقعی است. مثلا صحنه اصلی نبردی که شاهد مردن و زنده شدن شخصیت "کیج" هستیم در ساحل پهناوری در فرانسه رخ می ده که یاداور نبرد متفقین در ساحل نورماندی فرانسه در جریان جنگ جهانی دوم هست. مثل اینکه فیلم سازان هالیوودی توجه خاصی به این نبرد سرنوشت ساز دارن چراکه نظیر همین موضوع یعنی "نبرد در ساحل نورماندی" دقایق نخستین فیلم "نجات سرباز رایان" ساخته "استیون اسپیلبرگ" رو به خودش اختصاص داده.
علی
محسن
samaneh
میشه بگین؟؟؟؟؟
sam
راستش زیاد مشهود نبود
vaghean az khnde rude bor shodam vaghti tafsire nabejaye jenaab ro khundam... harjayi k jaye in bahsa nist k .... doroste dastane film bar paye siyasat hayi hast meske aksare film ha vali dg na intor
مهرداد
یکی از بهترین فیلمایه عمرم بود مثل بتمن 3
mtl
M.R.S
فیلم next 2007 با بازی نیکلاس کیج
فیلم source code 2011 با بازی جیک جیلنهال