حدود یک ماه بعد از حرفهای اعتراضآمیز ابراهیم حاتمی کیا بعد از دریافت جایزه بهترین کارگردانی در اختتامیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، او در گفتوگویی جدید با دفاع از اعتراض خود، بار دیگر تلویزیون را متهم کرده که برای نقد فیلم «به وقت شام» از کسانی دعوت کرده بود که به «مضامین ملی-میهنی» هیچ علاقهای ندارند!
حاتمیکیا در گفتوگو با روزنامه شرق درباره سخنرانیاش در اختتامیه جشنواره توضیح داده است: «اگر قهرمانان آثارم در آن اختتامیه حضور داشتند، همین کاری را میکردند که من کردم. آنچه در اختتامیه جشنواره فجر برای من رخ داد، شهودیترین نوع واکنش بود. آنچه از زبانم جاری شد، همه وجودم فریاد میزد و اگر از نای جانم نبود، چنین موجی نمیساخت. اختتامیه فجر دهها میلیون تماشاچی داشت؛ کسبه و کارگر و روحانی و دانشجو و خانهدار و پیر و جوان. همانهایی که این چهار دهه مخاطب آثارم بودند. حاضران جشن مرا عفو کنند که سه دقیقه ساز ناکوک شنیدند و ریتم شادیشان بهم ریخت. بنده به گواه این چند سال هیچ اصراری به دیدهشدن و سخنرانی ندارم. بسیار کم مصاحبه میکنم. هیچ سایت، تلگرام و اینستاگرامی هم ندارم.»
سالهاست جشنواره فجر مصادره شده
او در ادامه با انتقاد از برگزار کنندگان جشنواره فجر میگوید «زینت المجلس» آنها نیست: «به نظرم اشتباه از دعوتکنندگان من بود. همانها که تلفنی بیواسطه و با واسطه تلاش کردند که من حتما در این مجلس حضور داشته باشم. خب قرار نبود زینتالمجلس کسانی شوم که دردشان با درد من یکی نیست. گفتن از مقام شهید، بالاآوردن خانواده شهید، قیامدادن حاضران و بغض مقام مسئول دردی دوا نمیکند. مهندسی جشنواره ملی فجر انقلاب باید با خطر ملی همسو باشد. چه سخت است قاضی فیلمی شوی که از داعش سخن بگوید و بهقدری عصبانیات کند که حتی مضمون اثر را در حد تابلوی نامزدی جشنواره هم تحمل نکنی. سالهاست که جشنواره مصادره شده است. جشن آن مال این دوستان و فجر انقلابش مال سینهسوزان.»
منتقدان «به وقت شام» در تلویزیون عُلقهای به مضامین ملی-میهنی ندارند
کارگردان «به وقت شام» در ادامه بار دیگر تاکید کرده دلیل سخنان خشمآلودش برخورد تلویزیون با فیلمش بوده است: «من روی سخنم با «رسانه ملی» بود که چرا آنتن زنده را در اختیار کسانی میگذارد که تلویحا فیلمسازانی را که دغدغههای ملی نظام دارند، بهعنوان فیلمساز ارگانی و وابسته به مردم القا کنند. این هم حکایت غریبی است. از طرفی همین جماعت در بوق میدمند که رسانه ملی مرده و مخاطب ندارد و همه آنتنها به آن سوی مرزها تنظیم شده است، ولی همین آبباریکه را هم ندارند و در اختیار جریان فکری قرار میگیرد که هیچ عُلقهای به مضامین ملی-میهنی ندارد. تا جایی که یکی درباره «به وقت شام» گفت این فیلم برای طرفداران حضور ایران در سوریه ساخته شده است! پس وجه افتراق «شبکه ملی» با شبکه «من و تو» در چیست؟»
کسانی که فیلم سفارشی میسازند، «لژیونرهای مزدور» هستند
در ادامه این مصاحبه او درباره مفهوم «فیلمساز ارگانی» هم صحبت کرده و فیلمسازانی را که فیلم سفارشی میسازند، «لژیونرهای مزدور» خوانده است: «فیلمساز ارگانی یعنی چه؟ یعنی فیلمسازی که به سفارش فیلم میسازد؛ یعنی فیلمساز تبلیغاتی و بهاصطلاح پروپاگاند. من مایل نیستم نماینده کسانی باشم که بحق این عنوان را دارند؛ یعنی اشخاصی حرفهای همچون لژیونرهای مزدور که تشکیلات دولتی نظام آنها را دعوت به همکاری میکنند. خواه فیلم درباره تاریخ اسلام بسازند خواه جنگ و شهید و شهادت و روحانیت یا هر بحث دیگری. این لژیونرهای فیلمساز هیچ تعلق خاطری به آنچه میسازند، ندارند. فقط قواعد سینما را خوب بلدند و خوب هم پول میگیرند. بله این شکل فیلمساز داریم و البته مختص به سینمای ایران هم نیست. ولی آیا من در این گونه جا میگیرم؟ بارها گفتهام که هیچ فیلمنامهای را نساختم مگر آنکه جرقهاش در وجود خودم زده شده، خودم آتش گرفتم و تا ساختن آن عطشام نخوابیده است.»
اجازه نمیدادند به سوریه بروم
او در ادامه صحبت درباره فیلم سفارشی به مشکلاتی درباره ساخت «به وقت شام» اشاره کرده است: «ای کاش ساختار تبلیغی نظام چنان هوشمند بود که میتوانست امثال حاتمیکیا را به سفارش بگیرد؛ ولی چه کنم که من همیشه چند قدم جلوتر از نظام تبلیغی بودم و نتیجهاش مشکلاتی بود که در پخش فیلم رخ میداد. هنوز هم دست و دل عدهای از ممیزان از دادن پروانه ساخت به من میلرزد. من برای «به وقت شام» بارها متقاضی سفر به مناطق جنگزده سوریه بودم؛ ولی اجازه داده نمیشد. چهره گمنامی هم نداشتم که پنهانی بروم. من برای تحقیق و صرفا دیدار از نزدیک، التماسها به سردار قاسم سلیمانی کردم. آیا کسی به من سفارش ساخت فیلم «به وقت شام» داده بود. بله. من سفارشپذیر هستم؛ ولی سفارش از قلبم میگیرم. عافیتطلب نیستم؛ والا به نصیحتهای خیرخواهانه دوستانم که من را از ساخت فیلمی درباره سوریه برحذر میکردند، گوش میکردم. فیلم «به وقت شام»، «بادیگارد» یا «چ» را نمیتوان در بخش خصوصی ساخت. چه کسی توانسته که من دومی باشم. من فیلمهایی را که امکان ساخت در بخش خصوصی داشته، ساختهام. مگر «کرخه تا راین» نیست. «بوی پیراهن یوسف» یا «برج مینو» یا «به نام پدر» یا «به رنگ ارغوان» یا «دعوت» یا «گزارش یک جشن» در این جرگه نیستند. اصلا بخش خصوصی و دولتی که فضیلت ذاتی ندارند. متأسفانه این برچسبهای مغرضانه و پر از حسادت، آدرس غلط به مخاطب میدهد.»