رویای مرفه زندگی کردن تنها در بین چهره های مشهور نیست که رواج یافته بلکه در بین مردم نیز اوج گرفته اما به واسطه شهرت این هنرمندان حاشیه های پیرامون آن ها نیز بیشتر می باشد.
به گزارش مووی مگ به نقل از جام جم، در روزهای اخیر جریان مهاجرت مزدک میرزایی گزارشگر مشهور ورزشی با موجی از حاشیه های همراه شده است. جدا از موضوع مهاجرت این هنرمندان زندگی و فعالیت های کاری آن ها مطرح می باشد که اکثر با شکست روبرو می شوند. در این مطلب به موضوع مهاجرت هنرمندان ایرانی از جمله رامسین کبریتی , چکامه چمن ماه , مهدی مظلومی , صدف طاهریان , محمد حسینی , رابعه اسکویی , حنانه شهشهانی و … می پردازیم.
حالا در اولین روزهای مرداد، اما یک دفعه خبر رسید گزارشگر معمولا بیحاشیه و مودب فوتبال هم راهی انگلیس و تلویزیون ایران اینترنشنال شده است. چیزی که شاید برای خیلیها قابل تصور بود، اما هیچکس فکرش را نمیکرد مزدک میرزایی روزی چنین تصمیمی بگیرد.
مهاجرت هنرمندان و گزارشگران ورزشی
مهاجرت مزدک میرزایی و شایعه پیوستنش به شبکه خبری ایران اینترنشنال باعث شد نگاهی داشته باشیم به همه کسانی که در سالهای اخیر رفتاری مشابه او داشته اند و حالا از خیلیهایشان دیگر خبری نیست.
رامسین، پردیس، چکامه و دیگران

رامسین کبریتی
همین چند سال پیش بود که موج مهاجرت بازیگران تلویزیونی به شبکه فارسی زبان جم در ترکیه قوت گرفت. از رابعه اسکویی گرفته تا چکامه چمنماه، پردیس افکاری و رامسین کبریتی که هرکدام از چهرههای شناخته شده تلویزیون به شمار میرفتند.
تب مهاجرتی که عده زیادی علت آن را بیکاری و مشکلات مالی عنوان کردند؛ برای همین شبکه جم تی وی که قرار بود آینده بهتری را به لحاظ کاری برای این بازیگران ترک وطن کرده رقم بزند روزهای چندان روشنی را پیش رویشان نگذاشت.
علت مهاجرت هنرمندان ایرانی
تا جایی که تب و تاب این اتفاق بعد از ساخت چند برنامه تلویزیونی فروکش کرد و دیگر اثری از حضور پر رنگ آنها در این شبکه نبود. در نهایت کار به جایی رسید که حتی زمزمه درخواست تعدادی از آن ها برای بازگشت به ایران نیز از گوشه و کنار شنیده شد.
مهدی مظلومی

مجموعه «بدون شرح» و «زندگی به شرط خنده» از معروفترین سریالهایی بود که مهدی مظلومی در ایران کارگردانی آن را به عهده داشت. مظلومی هم جزو آن دسته از افرادی بود که این بار در قالب کارگردان تصمیم گرفت ایران را به مقصد ترکیه برای ساخت سریال در شبکه جم تی وی ترک کند.
او بعد از این رفتن در صفحه اینستاگرامش نوشت: «من فیلمسازم پس هر کجای این جهان بتوانم فیلم میسازم … برای من حرفی که میزنم مهم است و کسانی که فضای آزاد برای حرف زدن فراهم میکنند.»، اما مظلومی با وجود ساختن چند مجموعه در این شبکه تلویزیونی و حتی ساخت سریالی به نام «شهر قشنگ» که نام آن را هم از سریال«بدون شرح» در ایران وام گرفته بود نه تنها به پیشرفتی دست پیدا نکرد که حتی ساخت این مجموعه ها به لحاظ کیفیت نیز برایش یک پسرفت محسوب می شد.
صدف طاهریان

سال ۹۴ بود که انتشار یک فیلم در فضای خبری حسابی سر و صدا کرد و رسانهها به واسطه آن اعلام کردند که یک بازیگر ایرانی به نام «صدف طاهریان» برای پیوستن به شبکه جم از کشور خارج شده.
صدف طاهریان جز تجربه یکی دو نقش کوتاه در چند فیلم سینمایی تجربه چندان دیگری در سینمای ایران نداشته نداشته و در خارج از ایران نیز موفقیتی کسب نکرد.

مهدی رستم پور
اهالی ورزش او را به واسطه گزارشهای ورزشیاش در شبکه خبر، رادیو ورزش و شبکه جامجم میشناسند. خبرنگاری که سال ۲۰۰۹ بعد از اعزام به مسابقات جهانی کشتی در دانمارک به کشور بازنگشت و از همان جا در خواست پناهندگی داد.
رستم پور که روزی به عنوان تحلیلگر در مطبوعات ایران قلم می زد و در شبکههای مختلف تلویزیون مشغول به کار بود بعد از مهاجرت به عنوان خبرنگار آزاد با شبکههایی مثل رادیو فردا و بیبیسی فارسی همکاری میکند. او که زمانی امید میرفت جزو گزارشگران خوب ورزشی به ویژه در عرصه کشتی باشد سودای خارج از کشور به سرش زد و شد آن چه که شد!
کامران ملکمطیعی

بیشتر ما او را با نقش «دکتر» در سریال زیرآسمان شهر میشناسیم، سریال نود شبی که در زمان خودش حسابی گل کرد آنقدر که مردم هنوز هم بعد از گذشت قریب به ۲۰ سال شخصیتها و تکه کلامهای او را خوب بهیاد دارند.
غیر از این ملک مطیعی در مجموعه های پرطرفداری مثل «پهلوان نمیمیرند» و «قطار ابدی»نیز در تلویزیون بازی کرده بود. او در ایران کنار بازیگری کار اجرا و گویندگی را هم تجربه میکرد،اما در اوایل دهه ۸۰ تصمیم به مهاجرت گرفت و در رادیو فردا مشغول به کار شد.
اما این روزها کمتر کسی از بین مردم وکوچه بازار از کارهای او در آمریکا خبر دارد و هنوز هم بیشتر مردم کامران ملک مطیعی را با سریالهای تلویزیونیاش در داخل ایران بهیاد میآورند.
محمد حسینی

او معروفترین چهره تلویزیونی بود که رفتنش سر و صدای زیادی کرد. کسی که مردم او رابه واسطه اجراهای دونفرهاش با کاظم احمدزاده خوب به یاد دارند.
از شب بخیر تهران گرفته تا مسابقه بزرگ، مهتاب، سیمرغ و… اواخر دهه ۸۰ سید محمد حسینی درست در دوران اوج کاریاش در تلویزیون ایران و زمانی که به عنوان گرانقیمت ترین مجری صدا و سیما شناخته میشد از کشور رفت و با مهاجرت به آمریکا در برنامههای ماهوارهای مشغول به کار شد.
این در حالی بود که او با وجود نداشتن چارچوب و خط قرمزهای مرسوم هم هرگز نتوانست حتی ذرهای از محبوبیتها و موفقیت هایی را که در داخل کشور به دست آورده بود،تکرار کند.تا جایی که حرف های تند و تیز سیاسی هم در این زمینه کمک چندانی به حسینی نکرد؛حتی اجراهای او رفته رفته رنگ و بوی جنون به خود گرفت.
حسینی آنقدر رنگ عوض کرد که طی یکی دو سال گذشته با ساخت برنامهای از مردم میخواست که دست به آشوب بزنند و اماکن عمومی و مذهبی مثل مساجد را به آتش بکشند.
رابعه اسکویی

او یکی از کسانی است که بعد از رفتن به شبکه جم مدت زمان زیاد طول نکشید که از این مهاجرت صراحتا ابراز پشیمانی کرد و گفت که قصد بازگشت به ایران را دارد تا جاییکه اسکویی رفتنش به شبکه جم را یک دیوانگی بزرگ خواند.
رفتنی که خودش علت آن را مشکلات مالی و بیکاری عنوان کرد. اسکویی سال گذشته به ایران برگشت و با بازی در سریال گاندو مجددا فعالیتش را در ایران آغاز کرد.
علی زندیفر

چهره او را با گویندگی پای ثابت اخبار جوانهها به خاطر داریم. کسی که بعدها بصورت محدود در اخبار ورزشی و برنامههای تلویزیونی شبکه سه تلویزیونی هم دیده شد. زندی فر هرچند در ایران هم چندان چهره شناخته شدهای نبود، اما دو سه سال پیش بود از ایران مهاجرت کردو به آمریکا رفت تا در کنار محمد حسینی و اجرای «رادیو پستو» طعم تلخ شکست در حوزه رسانه را تجربه کند.
فرشید منافی

مخاطبان پر و پاقرص رادیو جوان قطعا با برنامههای فرشید منافی خاطرات زیادی دارند.کسی که با برنامه روی خط جوانی آنقدر هوادار پیدا کرد که خیلیها معتقد بودند طرفداران برنامه منافی از لحاظ تعداد شنونده حتی به مخاطبان تلویزیونی هم پهلو میزند. اما منافی هم مثل سید محمد حسینی در دوران اوج فعالیتهای کاریاش از ایران رفت تا در رادیو فردا مشغول به کار شود.
او در حال حاضر در برنامه «رادیو پسفردا» مشغول به کار است و خیلی از کارشناسان این حوزه بر این باورند که فرشید منافی هم با وجود استعداد بالایش در زمینه اجرا و گویندگی هیچوقت نتوانست در جذب مخاطب موفق عمل کند.
حنانه شهشهانی

مورد دیگر از مهاجرت هنرمندان بازیگر که خیلیها دورترین تصویری که از حنانه شهشهانیدر ذهنشان دارند به سریال تلویزیونی «یک مشت پر عقاب» برمیگردد. بازیگری که در سریالهای پرطرفداریمثل «ترانه مادری» ایفای نقش کرد و به دنبال آن در ذهن مخاطبان تلویزیونی به یک چهره آشنا تبدیل شد.
اما مهم ترین اثری که خیلی هایمان از شهشهانی به خاطر داریم مربوط به سریال «کلاه پهلوی» است. مجموعهای درباره کشف حجاب دوران رضا شاه در ایران.
اثری که اتفاقا به خاطر موضوعی که داشت خبر مهاجرت و کشف حجاب شهشهانی را حسابی پررنگ کرد و واکنش های زیادی را به دنبال داشت. خبر رفتن شهشهانی از ایران با شایعه بازیگری برای شبکه جم همراه شد که خود او آن را تکذیب کرد.
شهشهانی پس از مهاجرت تا به امروز فعالیت بازیگری نداشته است.
خواندن مقالات زیر توسط مووی مگ پیشنهاد می شود :
لادن طباطبایی از مهاجرتش به آمریکا به خاطر دخترش و ترک بازیگری گفت
پولاد کیمیایی از سینمای ایران خداحافظی کرد! / به دلیل مهاجرت دیگر در کنار شما نیستم!
شهاب حسینی برای ادامه فعالیت سینمایی اش به آمریکا مهاجرت می کند
توضیحات بهاره رهنما درباره دلایل مهاجرت دخترش به اروپا / جامعه ما زن ستیز است!
دیدگاهها
یه بنده خدا
بیشتر کارگران دختر بودن و کار سنگین بود
و تفاوت حقوق و مزایا برای مردان و زنان
هر وقت رفتین شرایط زندگیشونو دیدین؟ حقوقشونو با ایران مقایسه کردین؟ سطح رضایتشونو بررسی کردین؟ بگین کجا شرایطشون بهتره
یه بنده خدا
کسی رفته تحقیق کرده که اون ها الان چی کار میکنن؟
یا تحقیق شده چند درصد ایرانی های خارج کارگر و راننده هستن؟
دوستان من دخترم و در ایران در کارخانه کارگری کردم همه ی کارگرها لیسانس و فوق لیسانس داشتند
a
یه بار میگی همشون نابغه ان یه بار میگی الکلی ان پس چی هستن
ملیسا
korosh kviani
اگر ذرهای به مشکلات مهاجران در اروپا آگاه بودی ، با چوب و چماق هم مهاجرت نمیکردی، متاسفانه هیچ کس گوش نمیدهد تا آب از سر خودش برود.
فقط فکرش را بکن در سوئد آمار الکلیها به شکلی غیر عادی بالاست ،به طوری که فرش الکل در مکانهای مشخصی با کارت ، مشروب میفوشند، زمانی که با یک اشنیی آلمانی صحبت میکردیم گفت نه فقط سوئدیها ، اصلا همه اروپاییها به دائم الخمر بودن در دنیا معروف هستند.خوب ببین یک سوئدی برای تحمل باید الکلی شود چطور یک خارجی میتواند خوشبخت شود؟ در سوئد زمستانهای طولانی و شبهای طولانی تر داریم و نزدیک به ۶ ماه از سال ، نزدیک به ۲۰ ساعت هوا تاریک است ، یعنی شب است ، در سوئد هنگام بازگشت در روز ۱ شنبه در جنوب باید آدرسی را میپرسیدیم ، اما چند شهر کوچک و نزدیک سر راه ما آدم که هیچ پرنده در خیابانها پر نمیزد ،یعنی به معنی واقعی سکوت قبرستانی ، تو میتونی تو این شهرها زندگی کنی ؟فقط چند تا شهر بزرگ قابل تحمل هستند حالا باز وضع آلمان بهتر است اما باز هوایش همیشه ابری و افسردگی میاورد ، امسال تمام تابستان در هامبورگ ، به جز شاید ۲۰ روز ، فقط ابر بود و سرد .اینها به نظر خیلی ناچیز میاید اما وقتی غرق شدی جهنم میشود. حالا شهرهای بزرگ مشکلات بزرگتری دارند ، پیدا کردن خانه برای زندگی یک چالش بزرگ است، همینطور گرانی آن ، پیدا کردن کار مناسب ، بحرانهای اقتصادی که هر ده سال یکبار شرکتها را شخم میزند که الان یکیش در راه است.بدتر از همه آن است که کنترلی روی زندگی خودت نداری و همه چیز تو را سیستم هدایت میکند و اسیر به معنایی واقعی هستی.
.....
korosh kviani
در بازار کار اروپا با عجوبههای روبرو میشوی که پدر و مادرشان از ۳ سالگی برای همان موقعیت شغلی او را آماده کرده و تربیت کرده اند، یک جوان آلمانی ،در سن ۳۰ سالگی صدها کتاب مطالعه کرده همه تاریخ کشور خود و دنیا را میشناسد ، وقتی میگوید زیاد در این باره مطالعه نکردم یعنی حداقل ۱۰ تا کتاب درباره آن خوانده است، بعضیها روزی یک کتاب میخوانند ، در باره همه چیز، همه فیلمها را دیده اند ،همه سبکهای موسیقی را میشناسند ،یک عجوبههای هستند که در سن ۳۴ سالگی ۳ تا PHD دارند.
یکی از نوابغ ایرانی را که در سن ۱۳ سالگی پس از ۳ سال اقامت در آلمان مانند یک سخنور آلمانی سطح بالا بدون لهجه صحبت میکرد،و فقط برای رو کم کردن در ورودی دانشگاههای پزشکی شرکت و مقام اول آلمان میشود، بعد فیزیک هستهای را انتخاب میکند و تغییر رشته میدهد ،پس از ۳ سال ترک تحصیل میکند، وقتی دلیلش را پرسیدم گفت جلوی این آلمانیها کم اوردم ،با سن زیاد یعنی در سن ۱۸ سالگی !! وارد این رشته شدم ،الان برای حل یک مساله که من باید ۳ روز رویش کار کنم ، و در اتاقم را قفل کنم و توی سرم بزنم ، پسره دستش میگیره ذهنی حساب میکنه و درست جوابش را میده ، هیچ استعداد به خصوصی هم ندارد اما فقط از ۳ سالگی او را اینطور تربیت کرده اند. ایرانیها به دلیل انزوای ۴۰ ساله و دور بودن از روند پیشرفت و اموزش ، در برابر متخصصین چینی و کرهای و آلمانی و چک و ... حرفی برای گفتن ندارند.
به طور کلی چیزی شبیه به فانتازی انقلابیون ۵۷ با آنچه در واقعیت روی داد خواهد بود ، چه میخواستند چه شد ؟ بعد اژدهایی را که بیدار کردندو از شیشه در آوردند حریفش نمیشوند.مهاجرت هم همان است.
پویا
korosh kviani
نگاه به چند صد نفر معروف نکن ، زمانی در چت با نزدیک به ۲۰۰ نفر از دوستان بودیم از همه جایی دنیا پرسیدم ایرانیهای موفق تو آمریکا را میشناسید؟ هر کس هر را که میشناخت به عنوان ایرانی موفق، کلاه بردار بود و یا زندان رفته بود یا به زودی تشریف میبرد، همه تو کار خلاف بیمه یا کارتهای اعتباری و کلاه برداری بودند.
حتی حقوق میرزایی هم متوسط است و با صرفه جویی شاید بتواند ۱۰۰۰ پوند در ماه کنار بگذرد که گمان نکنم.
حالا کاری به خریدن اسکار برای فرهادی نداریم ،اما فرهادی تو خارج تر زد ، همه فیلمهایش ضرر داد.اینجا بیاید یا باید بعد از ۳ سال حداقل زبان خاندن ، اگر توأستید مدرکی بگیرید هققتان مکفی خواهد بود ،اما بیشتر ایرانیان اینجا یا کارهای ساده مثل رانندگی تاکسی دارند یا بیکار مادام العمر
ارشيا
شهر قشنگ كه مجموعش قشنگ بود
همچين ميگين بده انگار كمدي هاي خودمون چي هستن
e
پویا