صفحه اصلی > نقد و بررسی فیلم خارجی : نقد و بررسی فیلم مشکل با منحنی ( Trouble with the Curve )

نقد و بررسی فیلم مشکل با منحنی ( Trouble with the Curve )

1

« مشکل با منحنی » همانطور که از اسمش هم مشخص است، فیلمی با محوریت ورزش محبوب بیسبال ( البته در آمریکا ) است که مطابق کلیشه های رایج در این ژانر، در خود داستانهای فرعی مختلفی جای داده تا همگی آنها در آخر به یک نقطه پایان هیجان انگیز و آموزنده برسند و فیلم را به اتمام برسانند. « مشکل با منحنی » خارج از قاعده و کلیشه مرسوم هالیوودی نیست و می توانم بگویم که در این فیلم هم تمام اتفاقات آشنای این ژانر، با تغییرات اندک بکار گرفته شده اند.

گاس ( کلینت ایستوود ) یک استعداد یاب موفق و بسیار محترم هست که سالهاست برای باشگاه بیسبال « دلاوران آتلانتا » فعالیت کرده و چهره های شناخته شده ای هم تحویل ورزش بیسبال داده است. البته روش استعدادیابی گاس، متفاوت با روشهای مدرن و آنالیزهای کامپیوتری بازیکنان می باشد، او کماکان اعتقاد دارد که باید بازیکنان را با استفاده از روحیه جنگندگی حس کرد و به آنها میدان داد؛ روشی که مدیران جوان باشگاه اعتقادی به آن ندارند و معتقدند که بهتر هست گاس بازنشسته شود و افراد جدید با روشهای استعدادیابی مدرن در باشگاه به کار گرفته شوند. البته خودِ گاس بهتر از هرکس دیگری می داند که رفته رفته در حال نزدیک شدن به سن بازنشستگی است و مشکلات بینایی اش هم روز به روز در حال افزایش است، بطوریکه که حتی پزشکان گفته اند که امکان دارد وی بزودی بینایی اش را بطور کامل از دست دهد.به همین دلیل، گاس که چند ماهی به پایان قراردادش با باشگاه باقی نمانده، برای کشف آخرین استعدادش عازم جنوب کشور ( کارولینای شمالی ) می شود تا یک چهره بیسبال را زیر نظر داشته باشد و اگر تشخیص داد که او به درد تیم می خورد، وی را به باشگاه معرفی کند.

اما به دلیل شرایط بدنی نه چندان مطلوب گاس، باشگاه تصمیم می گیرد که دختر وی به نام میکی ( اِمی آدامز )- که خود در بخش حقوقی این باشگاه فعالیت می کند- را برای همراهی با 2گاس به منطقه مذکور اعزام کند تا حواس اش به همه چیز باشد. اما رابطه بین میکی و گاس هرگز یک رابطه پدر و دختری رایج نبوده و این دو به دلیل گذشته پر فراز و نصیبشان، همواره یک دلخوری همیشگی از یکدیگر را ضمیمه زندگی شان کرده اند. با اینحال، این دو در کنار هم به کارولینای شمالی سفر می کنند و در آنجا علاوه بر انجام ماموریتشان، با یک استعداد یاب تازه کار به نام جانی ( جاستین تیمبرلک ) که البته گاس او را به خوبی می شناسد، روبرو می شوند و…

احتمالاً با خواندن خلاصه داستان به راحتی متوجه شده اید که با چه فیلمی سر و کار دارید و بگذارید که خیالتان را راحت کنم، شما دقیقاً با همان پیش زمینه ای که در ذهنتان از فیلم مجسم کرده اید، روبرو خواهید شد.

« مشکل با منحنی » یک فیلم ورزشی است و اتفاقاً برعکس آنچه که تا پیش از نمایش فیلم گفته می شد، بسیار هم ورزشی تر از آنچه بود که فکر می کردم. البته این را بگویم که شما در این فیلم هرگز یک مسابقه ورزشی با آن گزارشگری های عجیب و پرهیجان مشاهده نخواهید کرد و نهایتاً یک کلینت ایستوود را می بیند که نشسته است و در حال تماشای یک مسابقه بیسبال می باشد، اما فیلمنامه « مشکل با منحنی » تمرکز نسبتاً زیادی بر روی موضوع بیسبال داشته است که این موضوع باعث می شود تماشاگران غیر آمریکایی خیلی نتوانند با دیالوگ های فیلم ( به خصوص آن قسمتهایی که درباره افسانه بودن بعضی از بیسبالیست ها صحبت می شود ) ارتباط مناسبی برقرار کنند و این بخش از فیلم برای آنها بدون شک کسل کننده و بی رمق خواهد بود.

اگرچه تمام امید من به این فیلم در بخش درام و رابطه تیره و تار گاس و میکی ( پدر و دختر ) بود که متاسفانه این امیدم هم بیهوده بود چراکه این رابطه کلیشه ای تر از آن است که بخواهد خودنمایی کند و توجه مخاطب را به سوی خودش جلب کند. بارها پیش از این در فیلمهای ورزشی شاهد بوده ایم که یک مربی موفق، خانواده خوشبختی ندارد و تقریباً همیشه همسر این مرد فوت کرده است و دختر یا پسرش هم به دلیل اینکه پدر به خوبی به تربیت آنها رسیدگی نکرده، 3مورد بی مهری فرزندانش قرار گرفته است. این موضوع تکراری در « مشکل با منحنی » تقریباً به همان صورتی که ده ها بار پیش از این دیده ایم، در رابطه بین گاس و میکی رخ داده است. گاس زمانی که میکی 6 سال داشت، همسرش را از دست داد و از آن پس هم به دلیل اینکه نمی دانست چگونه می بایستی فرزندش را بزرگ کند، مدام میکی را اینجا و آنجا می گذاشت به همین جهت هم امروز میکی رابطه خوبی با پدرش ندارد و او را یکجورهایی سرزنش می کند. گاس هم مشابه فیلمهای دهه ی هفتاد سینمای کشورمان، معمولاً به سراغ قبر همسرش می رود و در آنجا علاوه بر گفت و گوی هفتگی، از او برای ارتباط برقرار کردن با دخترش طلب کمک می کند!

متاسفانه این فضای کلیشه ای داستان تا همسفر شدن گاس و اِمی هم ادامه پیدا می کند و ما را مجاب می کنند که بتوانیم در زمان تماشای این فیلم، به کارهای دیگرمان هم برسیم! « مشکل با منحنی » کمترین خلاقیتی را در روابط بین کاراکترها به کار نگرفته است و نتیجه کار فیلمی به شدت تکراری با کلی پیام اخلاقی آموزنده درباره لزوم توجه به بنیان خانواده است.

شاید بهترین نکته درباره این داستان تکراری و در کل، فیلم « مشکل با منحنی » این باشد که در جلوی دوربین بازیگران بسیار خوبی حضور داشته اند که باعث شده اند کلیشه ای بودن روابط ها در فیلم، بسیار کمتر از آنچه همیشه مشاهده کرده ایم آزاردهنده باشد. کلینت ایستوود در سن 82 سالگی بسیار پیر و فرسوده شده است و به هر شکلی هم که به او نگاه می کنیم، باز هم نمی توانیم سرزندگی و شادابی را در چهره اش ببینیم. با اینحال بداخلاق بودن و یکنده بودن، نکته ای هست که همیشه درباره کلینت ایستوود صدق می کند و کاراکتر گاس هم کم و بیش چنین وضعیتی دارد و کلینت ایستوود به خوبی توانسته آن را برای مخاطب به تصویر بکشد. از آخرین باری که ایستوود را بر پرده سینماها مشاهده کرده ایم حدود 4 سال می گذرد. وی آخرین بار در فیلم « گران تورینو / Gran Torino » به عنوان بازیگر بر پرده سینماها حضور داشته است4 و پس از آن هرگز جلوی دوربین حاضر نشده بود. ایستوود در « مشکل با منحنی » بازی خوب و یکدستی انجام داده است و می توانم بگویم با قدرت شخصیت پر درد گاس را برای تماشاگر به تصویر کشیده است. نمایش ایستوود در این فیلم اگرچه ارزش بالایی دارد اما فکر نمی کنم کسی آن را در فصل جوایز جدی بگیرد. اِمی آدامز نیز حضور موفقی را در کنار ایستوود تجربه کرده. آدامز در « مشکل با منحنی » یکی از بازیهای خوب دوران بازیگری اش را ارائه داده است و فراز و نشیب های احساسی شخصیت میکی را به خوبی مجسم کرده. در نهایت هم باید به جاستین تیمبرلک اشاره کنم که حضورش در این فیلم مفید بوده. تیمبرلک در نقش جانی، همان عامل سومی هست که در یک فیلم درام – ورزشی قرار هست باعث استحکام رابطه پدر و فرزند شود و باید بگم که تیمبرلک عامل سوم خوبی بوده! هرچند به نظرم رابطه جانی و میکی عمق چندانی ندارد و خیلی تکراری و رنگ و رو رفته نشان می دهد، اما این دو بازیگر به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده اند و گرمای رابطه شان ، تنها دستاورد مثبتی هست که نصیب تماشاگر می شود.

« مشکل با منحنی » سوژه و داستانی تکراری دارد که نمونه اش را پیش از این ده ها بار مشاهده کرده ایم. فیلم هیچ نکته جدیدی برای تماشاگر ندارد و همه اتفاقاتی هم که در آن رخ می دهد آشنا هست. در واقع به نظرم در هنگام تماشای « مشکل با منحنی » همواره به این موضوع فکر خواهید کرد که شاید سکانس های فیلم را در اثر دیگری هم شاهد بوده اید! « مشکل با منحنی » برای من تکراری و خسته کننده هست و فکر می کنم بهتر هست برای همان یکبار دیدن به سراغش بروید. 2 and half star

منتقد : میثم کریمی

این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگیرد قانونی می شود.

به جمع طرفداران مووی مگ در فیس بوک بپیوندید5

 

مشکل با منحنی: Trouble with the Curve

کارگردان : Robert Lorenz

نویسنده : Randy Brown

بازیگران :

Clint Eastwood … Gus

Amy Adams … Mickey

Justin Timberlake…Johnny

Robert Patrick … Vince

John Goodman … Pete Klein

و…

ژانر : درام

رده سنی : PG-13( مناسب برای افراد بالای 13 سال)

زمان : 111 دقیقه

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها