نشریه «والچر» در گزارشی تحت عنوان «تجزیه گوجههای فاسد» به تجزیه و تحلیل تأثیر مثبت و منفی امتیازات وبسایت «راتن تومیتوز» (Rotten Tomatoes) پرداخته است. در بخشی از این گزارش ادعا شده است که یک مؤسسه تبلیغاتی به نام «بانکر ۱۵» (Bunker 15) امتیاز فیلمها را دست کم در پنج سال گذشته با پرداخت پول مستقیم به «منتقدین» دستکاری میکند.
به گزارش مووی مگ به نقل از 30نما، هواداران «زک اسنایدر» از مدتها قبل ادعا کرده بودند که نویسندگان نقد در نشریات آمریکایی از استودیوها پول دریافت میکنند. در حال حاضر بیش از ۳۵۰۰ منتقد دارای تأییدیه در «راتن تومیتوز» ثبت نام کردهاند.
در این گزارش میآید که کمپانی «بانکر ۱۵» در سال ۲۰۱۸ فیلم «افلیا» (Ophelia) با بازی «دیزی ریدلی» را تحویل میگیرد. منتقدینی که فیلم را در اکران اولیه آن دیدهاند ۱۳ نقد منتشر میکنند که هفت مورد آن منفی است. «راتن تومیتوز» این واکنش را به امتیاز ۴۶ درصد ترجمه میکند که نتیجه ناامیدکنندهای برای فیلمی که پخشکننده ندارد به نظر میرسد.
اما وقتی که «تومیتومتر» این وبسایت میگوید فیلم «اوفلیا» با امتیاز کمتر از ۶۰ درصد «فاسد» است، «بانکر ۱۵» وارد عمل میشود. این مؤسسه به جای اینکه منتقدین نشریات معتبر را هدف بگیرد، نویسندگانی را انتخاب میکند که اغلب مستقلاً نقدهایشان را منتشر میکردند. بعضی از این منتقدین به «والچر» میگویند «بانکر ۱۵» در مواقعی به آنها ۵۰ دلار یا بیشتر برای هر نقد پرداخت کرده است.
در اکتبر همان سال، منتقدی از «بانکر ۱۵» میپرسد چه اتفاقی میافتد اگر یک نقد منفی منتشر کند. مؤسسه پاسخ میدهد که البته ژورنالیستها آزادند هرچه میخواهند بنویسند اما «منتقدین فوقالعاده خوب» اغلب میپذیرند که نقدهای بد خود را منتشر نکنند و در عوض آنها را «در بلاگ کوچکتری که راتن تومیتوز هرگز نمیبیند قرنطینه» کنند. به این ترتیب با انتشار نقدهای مثبت امتیاز فیلم بالاتر میرود. «راتن تومیتوز» از اکتبر سال ۲۰۱۸ تا ژانویه ۲۰۱۹ هشت نقد برای «افلیا» اضافه کرده که هفت مورد آن مثبت بوده و بیشتر آنها را منتقدینی نوشتهاند که دست کم یک فیلم دیگر «بانکر ۱۵» را نقد کردهاند. امتیاز «اوفلیا» به ۶۲ درصد میرسد و برچسب «تازه» میخورد. یک ماه بعد استودیوی ایافسی فیلمز اعلام میکند که امتیاز پخش این فیلم در ایالات متحده را خریداری کرده است.
«مارتین اسکورسیزی» پیشتر از «راتن تومیتوز» انتقاد کرده و گفته بود که امتیازات این وبسایت «اعتبار سینما» را پایین میآورد: «استودیوها «راتن تومیتوز» را ابداع نکردهاند، و بیشترشان آن را دوست ندارند. اما نظام معیوب شده. مخاطبین احمقتر شدهاند. آدمهای عادی مثل گذشته به سراغ نقدها نمیروند. «راتن تومیتوز» چیزی است که استودیوها میتوانند به بازی بگیرند. بنابراین به بازی میگیرند.»
«برت رتنر» کارگردان زمانی این وبسایت را «نابودی کسبوکار ما» نامیده بود. اسکورسیزی میگوید فیلم نباید «محتوا» شمرده شود: «همه تصاویر را میتوان در کلمهای خلاصه کرد که این روزها استفاده میشود: محتوا. تصاویر متحرک شبیه به هم شدهاند. فیلم سینمایی، آثار تلویزیونی، تریلرها، تبلیغات سوپربول، ویدیوی آموزش استفاده از قهوهساز، و تصاویر «لارنس عربستان»، همگی یکسانند. مردم فیلم را تمام میکنند و یک راست به سراغ محتوای بعدی میروند. اگر مفهوم ارزشمندی به فیلم الصاق نشده باشد، البته به اجزای خرد و ساده تبدیل میشود و به زودی از یاد میرود.»»
ما که به امتیاز IMDB فقط نگاه میکنیم و به بقیه کاری نداریم. تقریبا طبق تجربه خودم هم تا 95 درصد آمارهاش درست بودن. فیلمی که امتیاز 6.2 گرفته بود رو رفتم دیدم، واقعا لیاقتش همین امتیاز بود. فیلمی هم بود که امتیاز 8 گرفته بود. اون لیاقتش کمتر از این امتیاز بود اما چون طرفداران اون مدل فیلمهای حالا معناگرا و اینا فقط اون فیلم و دیده بودن؛ بهش امتیاز بالا داده بودن که اگر اکثریت اون فیلم و میدیدن امتیازش همون پنج و شش میشد.
خب اگه اینجوره تو راتن تومیتوز هم اگه فیلم معنا گرا صد درصد بگیره
میشه بگیم طرفدارای فیلم دادن
دقیقا مشکل اینجاست
اتفاقا آی ام دی بی
چون سلیقه در اون نقش بسزایی داره و بسیار شخصیه اعتبار بالایی نداره
مثلا پایان بازی از استودیو مارول هشت و خورده ای داره
یه فیلم ماندگارم همین نمره
پس باید سیستمی باشه که تا اندازه ای مشخص کنه اون امتیاز بر چه اساسیه
میخواستم تو پست ذره بین این کامنت رو بذارم ولی گفتم مطالب مهم تر اونجا به حاشیه میره پس همینجا میگم؛ دشمن سینما، رشوه دادن واسه بالا رفتن امتیاز یه فیلم تو مزخرف ترین سایت سینمایی مین استریم نیست. مشکل سینما دو چیزه؛ اولیش افراد سیاست زده پشت و جلو دوربین هستن. وقتی یه فیلم که قراره افراد زیادی رو با عقاید مختلف سرگرم کنه رو تبدیل به پلتفرمی برای بیان چرندیات سیاسی افراطی خودتون میکنید و بازیگر نقش اولتون میاد یه سری چرندیات اختلاف افکن میگه، نتیجه اش تو عصر شبکههای اجتماعی، واکنش سفت و سخت جبهه مقابل هست و این وسط یه عده بی هنر و بی استعداد تو فضای مجازی از این آشوب برای خودشون نردهبون میسازن و بعد که ویوشون یه خورده رفت بالا این توهم به خودشون و مخاطبان شل مغزشون دست میده که میتونن جایگزین صنعت سینما بشن! نتیجه این همه تنفر و اختلاف افکنی این میشه که سرمایه دار دنبال سود بگه یا رومی رومی یا زنگی زنگی! یا تاپ گان میسازیم و احساسات ملی گرایانه و برادرانه رو احیا میکنیم و انگشت وسط رو به چپول ها نشون میدیم، یا فیلم به شدت مرد ستیزانه باربی رو میسازیم تا تنفر سرکوب شده و عقده های روانی فمنیست هارو آزاد کنیم و بگشاییم! نتیجه؟ فضای مسموم، دو قطبی و خصمانه ای که یا هیچکس راضی نیست یا نصف جمعیت حتما همیشه ناراضی هستن! اون موقع در اثر جولان دادن لاشخورهای مجازی، هر فیلمی با کوچکترین پیام ترقی خواهانه میشه woke و هر فیلمی با کوچکترین پیام سنتی میشه فاشیست!!!
مورد دوم هم که اینقدر توضیح دادم این سالها که دیگه خز شده؛ فسیلبازان! کسانی که چهره سازی از خود و ارضای روانی با لجن مال کردن دستاورد های دیگران و ابتذال انتقاد جویی رو به لذت بردن از یه فیلم ترجیح میدن. خیلی بدتر از سیاست زده ها حاضرن کل صنعت سینما بسوزه و آتیش بگیره تا یا با گفتن “دیدی گفتم” شاد بشن، یا با موفق به برگردوندن سر تماشاگران عادی به سمت عظمت فیلم و فیلمساز فسیلشون، احساس موفقیت کنن!
اینها دشمنان مخاطب سینما و در نتیجه دشمن سینما هستند.