ژاپن، ۱۵۸۱: استان ایگا در حال سوختن است و شما نظارهگر آن هستید، زخمی و بیدفاع، در حالی که اودا نوبونگا ( دلاوری که مسئول جنگهای داخلی متعدد و در نهایت وحدت کشور شد) از تپهای نزدیک با تمسخر به شما نگاه میکند. شما شمشیر کاتانا را از غلاف میکشید، تیغه آن در نور لرزان شعلهها میدرخشد.
بله، این بازی «Assassin’s Creed Shadows» است، بخشی هیجانانگیز از یک بازی نینجا و همچنین، بخشی از تاریخ. این ترکیب عجیبی است، اما در یک ماجراجویی گسترده تاریخی-تخیلی که پر از کشف و فریب است، به خوبی جواب داده است.
دوره پرآشوبی که شاهد وحدت ژاپن و سقوط نوبونگا در اواخر دهه ۱۵۰۰ بود، محیطی ایدهآل برای بازی به عنوان یک شینوبی زیرک یا یک سامورایی شجاع است. دستگاه واقعیت ساز در این سری این است که شما را وارد خاطرات اجداد خود نماید تا یک artefact مرموز را پیدا کرده و گروهی از ساموراییهای نقابدار تهدیدآمیز را یکی یکی از بین ببرید. اما همچنین، این بازی به شما اجازه میدهد تا در ژاپن فئودالی به آرامی گشتوگذار کنید.
در این دوره پرتلاطم، همواره حس خطر وجود دارد، هر مکالمه مانند قدمهای محتاطانه بر لبه تیغ است. داستان البته کاملاً تخیلی است، اما به خوبی با رویدادها و شخصیتهای تاریخی واقعی گره خورده و توسعهدهندگان یوبیسافت به وضوح تلاش زیادی کردهاند تا محیطها را واقعی و اصیل نشان دهند، چه مناظر و چه مردم آن دوران. شما به طور خودکار وقتی وارد یک ساختمان میشوید، کفشهای خود را در میآورید، و معابد مشهور همانطور که در آن زمان وجود داشتند به نمایش درمیآیند، نه به شکلی که امروز به عنوان جاذبههای گردشگری شناخته میشوند.
دنیای بازی «Assassin’s Creed Shadows» واقعاً زیبا است، با چندین استان برای کشف در تمام فصول و وضعیتهای جوی، و شهرهای دقیقاً مطابق با دوره تاریخی، از جمله کیوتو و اوساکا. معابد عظیم از میان شهرهای پر از دکهها و کارگاهها سر به آسمان میزنند، در حالی که معابد کوچکی در مسیرهای پیچ در پیچ روستاها پراکنده شدهاند. شما ژاپن را در تمامی رنگها خواهید دید، از صورتی ملایم شکوفههای ساکورا در بهار، تا برگهای رنگی آتشین که تپهها را در پاییز پوشاندهاند، تا تاریکی عمیق شبهای زمستان. در میانه ماموریتها، به راحتی میتوان از مناظر غرق شد، زمانی که در میان دروازههای قرمز توریی قدیمی احاطه شدهاید، یا یک نمایش خیمهشببازی تصادفی را در خیابان میبینید. ژاپن یوبیسافت زنده به نظر میآید. گاهی اوقات، اما، کاملاً اغراقآمیز و گیجکننده است.
هرچند که گشتزنی در روستاها با اسب و کشف روستاها و مناطق تاریخی سرگرمکننده است، اما وسعت بازی «Assassin’s Creed Shadows» باعث میشود که به راحتی احساس گم شدن کنید. ماموریتها و مأموریتهای جانبی زیادی برای راهنمایی شما در نقشه وجود دارند، اما متاسفانه بسیاری از این ماموریت ها تکراری هستند. به عنوان مثال، برای کشتن یک سامورایی سطح بالا، شما به کمک نیاز دارید؛ فردی که میتواند به شما کمک کند، از شما خواستهای دارد که شامل یافتن فرد دیگری است که از شما میخواهد یک سامورایی دیگر را بکشید و این روند همینطور ادامه دارد. این وضعیت در طول مدت طولانی بازی، تکراری و آزاردهنده است.
دو قهرمانه بودن بازی به کاهش حس تکراری بودن بازی «Assassin’s Creed Shadows» کمک میکند. در ۱۰ تا ۱۵ ساعت اول بازی، شما در نقش شخصیت «فوجیبایاشی نائوئه»، شینوبی جوانی که پس از تخریب خانهاش به دنبال انتقام است، وارد میشوید و به او کمک میکنید تا زندگیاش را دوباره بسازد و شبکهای از جاسوسان و شورشیان را از یک پایگاه مخفی در کوهها راهاندازی کند. سپس «یاسوکه» را داریم، سامورایی سیاهپوست و اصولی که بر اساس شخصیت تاریخی واقعی به همین نام ساخته شده است. او در مقدمه بازی ظاهر میشود و سپس زمانی که نائوئه به نوبونگا نزدیک شود، ناپدید میشود.
نائوئه سبکپا است و قادر است به راحتی دیوارها و معابد را بالا برود، در حالی که میتواند به راحتی در سایهها مخفی شود و از آنجا به دشمنان نزدیک شود. روش مخفیانه او لحظات جالبی را به وجود میآورد، مثل زمانی که از طریق درهای کاغذی «شوجی» برای یک حمله غافلگیرانه ضربه میزند. اما این روش قدمبهقدم هزینهای دارد زمانی که با یک درگیری مواجه میشود. ضربات دشمن به او آسیب جدی وارد می کند و خیلی سریع در مبارزه شکست میخورد. اما یاسوکه از سوی دیگر به شدت قوی است و قادر است از میان همان درهای کاغذی عبور کند و مقاومت بیشتری در مواجهه با ضربات دشمن دارد. او هنوز هم میتواند مانند نائوئه دشمنان را به قتل برساند، اما این کار را به صورت رو در رو و نه از پشت سایهها انجام میدهد. در سریای که معمولاً اولویت را به استتار میدهد، زمانی که شما از دروازه یک قلعه عبور میکنید و همه دشمنان را رو در رو میزنید، احساس آزادی زیادی میکنید. هر دو شخصیت گزینههای قابل بازی برای بیشتر قسمت های بازی هستند و شما میتوانید در بیشتر مواقع بین آنها جابجا شوید.
متأسفانه، با هر کدام از شخصیتهای «Assassin’s Creed Shadows» که بازی کنید، باید با مشکلاتی در مبارزات مواجه شوید. در حالی که هنگام انجام جاخالی و مقابله با حملات در نبردهای یکبهیک بازی جذابیت های زیادی خواهد داشت، اما اغلب خود را محاصره شده خواهید دید زیرا دشمنان بیشتری متوجه حضور شما میشوند و این باعث میشود که تشخیص اینکه ضربات از کجا به شما زده می شود، سخت شود. زمانی که در پشتبامهای قلعهها میخزید و با دقت دشمنان را از بین میبرید و بعد از آن به سایهها برمیگردید تا برای کشتن بعدی آماده شوید، همهچیز طبق انتظارتان پیش میرود. اما به محض این که وارد مبارزهای در زمین شوید، همهچیز بههم ریخته و ناامیدکننده میشود.
در حالی که من از انجام دادن وظایف، مأموریتدهندگان کمی اذیت شدم، هنوز نمیتوانم از فکر کردن به «شادوها» دست بکشم. بازی با نمایشهای عالی و لحظات عاطفی تاثیرگذار، مانند بازیابی دردناک نائوئه پس از از دست دادن همه چیز، شما را همراه با قهرمانان بازی در غم و خشم خود شریک میکند. وقایع اغلب ناراحتکننده هستند، زیرا مبارزات قدرت بین لردها معمولاً هزینههای زیادی برای مردم محلی دارد و شما اثرات ناخوشایند اعمال خود را بر روی متحدانتان میبینید.
در نهایت باید بگویم که کمتر بازی دیگری توانسته است به خوبی «Assassin’s Creed Shadows» این محیط های زیبا را ایجاد کند، زمانی که شما از میان جنگلهای سرسبز بامبو عبور میکنید، دیوارهای قلعههای قدیمی را بالا میروید و وارد آنها میشوید تا گنجها را سرقت کنید. این لحظات درخشان باعث می شود تا نقاط ضعف بازی کمتر به چشم بیاید.
حالا در یک کلام ارزش بازی کردن داره یا نه؟ چون اگه معیار نظرات مجاهدین آنتی ووک باشه که اینا از ماه ها قبل از انتشار دارن میگن این بازی آشغاله و توهین به انسانیت و اگر کسی قانونی بخواد بخره، باعث ظهور دجال میشه!!! (حالا انگار این روزا کسی توانایی خرید قانونی داره… خیلی کسی بخواد قانونمند رفتار کنه بایست بره دنبال اکانت اجاره ای ظرفیت سه!)
و اینقدری که من دیدم از سوی هموطنان فحش نژادی روانه یاسوکه شده، احتمالاً از سوی نوادگان برده داران سابق آمریکا در ایالات ربل نشده! و نقد هایی عریض و طویل در نکوهش این بازی، براساس دکترین «گو ووک، گو بروک» نوشته شدن… همه قبل انتشار بازی… بعضاً توسط افرادی با عکس پروفایل الی در د لست او آس ۲ که خیلی جالبه!
پس واقعا کنجکاوم چون الان دیگه تو اون دورانی نیستیم که تازه بعد از دوسه سال از انتشار یه بازی با پرس و جو از دوستان و اطرافیانی که تجربه کردن بخوایم ببینیم یه بازی خوب هست یا نه… الان یه بازی حتی سالها قبل از انتشار در فضای مجازی حکم آشغال یا شاهکار رو گرفته تموم شده!!!
یادش بخیر…یه زمانی منم اهل بازی بودم…ولی الان اصن وقتشو و زمانشو ندارم…..اما واقعن لذت میبرم راستیها این شجاعت رو پیدا کردن تا علیه تمام ماسکهای چپ…این دست چپه شیطان..حرف بزنن…اوج تنفر من از ووک در هنگام دیدن افتتاحیه شرم اوره المپیک پاریس شکل گرفت….با اون نمایش تهوع اور …نا خوداگاه حس کردم و به این یقین رسیدم که شاید تحمل زندگی در یک حکوته توتالیتر مذهبی رو داشته باشم….اما ثانیه ای …لحظه ایی تحمل زندگی در کشوری که تحت حکومت تفکرات چپ مدرن و جدید داشته باشه رو ندارم….
موافق نیستم.
مثلا آیا زندگی در یه تئوکراسی مثل اینجا واقعا بهتر از زندگی در کشورهای نوردیک و اسکاندیناوی و مثلا کانادا هست؟
پس چرا مردم اونجا خوشحال ترن؟ آیا دروغ میگن؟!
چرا ایرانی ها اینقدر مهاجرت داشتن به اونجاها؟ رفتن که ووک باشن؟!
راست گرایان محافظه کار مذهبی در دشمنی تاریخی با رسانه آزاد با استالین در طول تاریخ رقابت کردند!
کنسرت های راک و متال رو همونطور روزی میخواستن جمع کنن که بازی هایی مثل دووم و جی تی ای و مورتال کمبت رو میخواستن ممنوع کنن (خود ترامپ که مدرنشون هست ضد بازی خشن هست و علنی گفته).
اگه میبینی اکثر قریب به اتفاق آپلود های ابتدایی vevo سانسور های مسخره دارن در یوتیوب، تقصیر این جریان هست.
این جریان تغییر نکرده، فقط نبض سیاست رو تونست بدست بگیره.
دلیل این که یکی مثل ایلان ماسک این چند وقت داشته میومده با کاراکتر الدن رینگش پز میداده (که بعد با یه نگاه ساده توسط گیمرهای غیر سیاست زده آنالیز شد و دراومد یه بیلد سنگین و به شدت مزخرفه) و لول بالای بازی پث او اکزایل ۲ (که اون فیک بودنش رسوایی به بار آورد) میخواسته دنیارو قانع کنه که یه گیمره و دلیلش اینه که جماعت چپول تو دهه ۲۰۱۰ به گیمر ها خیانت کردن. گیمرها اکثریتشون پسر هستند ولی اینها اومدن فمنیسم رادیکال قاطی گیم ها کردن و گیمر سرخورده شد و خیلی راحت پرید تو بغل راستگرایانی که انواع تعصب رو از قبل داشتند و با صدای مهربون به گیمر گفتن «ببین اینها از تو متنفرن چون پسر هستی و گیمر هستی و احتمالا سفید هم هستی! میبینی چطور لگبت و ووکیسم و فمنیسم و زورچپان نژادی تو بازیشون هست؟ میخوان نابودت کنن… میخوان بخاطر چهارتا نیگر گفتن تو لابی کالاف آیندهات رو به باد بدن و واسه اون سری که تو رد دد۲ طرفدار حقوق زنان رو به خورد تمساح دادی!»
این اتحاد نامقدس اینطوری شکل گرفت و گیمر عموماً نسل زد تو دوران حیاتی رشد عقلش، شستشوی مغزی داده شد و امثال ایلان ماسک از این قضیه سواستفاده کردن تا انتخابات رو پیروز بشن و الان ماسک با استخدام نوزده بیست ساله هایی که ادعا میشه گیمر هستن در دپارتمان د.و.ج داره دستاورد الکی بهشون میفروشه.
این وسط گیمر ایرانی هم چون به دلایل خیلی زیاد یه تمایل ذاتی ای نسبت به جذب رادیکالیسم و انواع تعصب شدن داره، به سادگی توسط لاشخور های مجازی که یا از طریق کامنت یا تولید محتوا در یوتیوب و غیره… گفتمان گریفترهای اونور به فارسی ترجمه میکنن و چندتا هم روش میذارن، شست و شوی مغزی داده میشه و گند زده میشه به جامعه گیمینگ به طوری که واقعا بعد از گیم آواردز دیگه به سختی میشه باهاشون دیالوگ کرد.
شما خداوکیلی برید ببینید اون یارو ورلد او فکتس قبل این داستان ها، چندسال پیش برای گرفتن ویو چه ویدیو های مبتذلی میساخت! تو کانالش هست، جزو محبوب ترین آپلودهاش!
باید بی تعارف حرف زد و از هجمه ها نترسید؛ جریان راستگرای مذهبی تغییر نکرده، صرفاً پوسته عوض کرده.
همش سیاسیه.
تو این چندسال با دم از اسکپتیزم زدن و خودشونو بعنوان قهرمان راستین جهان و طرفدار آزادی بیان جا زدن درصورتیکه این جریان در باطن همون آشغالی هست که همیشه بوده و صرفاً فقط الان پایگاه عظیمی از طرفداران ساده لوحِ پرخاشگر دارن که باهم ساختار معیوب «دیکتاتوری جهل اکثریت» رو تشکیل میدن که بارها ثابت شده چقدر از دیکتاتوری اقلیت میتونه خطرناک تر باشه!
گور بابای ووک البته، ابتذال اونها وضعیت رو به اینجا کشونده وگرنه چرا چیزی که مردم دنیا بالا آوردن رو دوباره بخوان به خورد خودشون بدن؟!