صفحه اصلی > اخبار سینمای ایران : وقایع روز چهارم جشنواره فیلم فجر / « چ » حاتمی کیا وارد شد

وقایع روز چهارم جشنواره فیلم فجر / « چ » حاتمی کیا وارد شد

Ghe1218414

به گزارس مووی مگ به نقل از سی نت، چهار روز از جشنواره سی و دوم فیلم فجر گذشت (البته هنوز روز چهارم تموم نشده) اما حالی که کیمیایی با متروپلش از ما گرفت رفتن از برج میلاد رو به ندیدن “فصل فراموشی فریبا” ترجیج دادم. تا اینجا منهای مسعود کیمیایی، همچنان دود از کنده بلند می شود و از جوانان جویای نام هم به جز مصطفی کیایی و هومن سیدی (البته با کمی ارفاق) بقیه علی رغم توانایی در کارگردانی، قافیه را به ریتم باخته اند.

حاتمی کیا و بنی اعتماد با “چ” و “قصه ها” ما را بردند به روزهای اوجشان. کارگردانی مسلط حاتمی کیا که نشان می دهد همچنان توانایی ساخت فصل های سخت و سنگین را دارد و همچنین بازی درخشان بابک حمیدیان و مریلا زارعی و تدوین و فیلمبرداری از ویژگیهای فیلم “چ” است. خوشحالم که حاتمی کیا پس از 9 سال قدم زدن در جاده خاکی، پرتوان به راه اصلی بازگشته است. چمران حاتمی کیا بشدت زمینی است.

نگاه غمخوارانه بنی اعتماد به سرنوشت آدم های فیلم های قبلی اش علاوه بر اینکه برای تماشاگر حرفه ای نوستالژی است، همذات پنداری بیننده عام را هم بشدت برمی انگیزد. فصل گفت و گوی سارا با راننده ون (پیمان معادی) و پایان بندی این فصل بشدت تاثیرگذار بود. همه بازی های فیلم بلااستثنا عالی است.

مصطفی کیایی با “خط ویژه” خوش ساخت ترین و بهترین فیلمنامه جشنواره را تا پایان روز چهارم معرفی کرد.

روح الله حجازی با اینکه فیلمش به لحاظ تصویر و فضا از “زندگی خصوصی” عقب تر است، اما موفق شده پنج شخصیت شناسنامه دار و پدرومادر دار خلق کند.

بهرام توکلی درست برعکس حجازی فضای درخشانی می سازد اما شخصیت هایش الکن و پادرهوا می مانند. با اینکه “سیزده” دوپاره است و در چند جا می تواند تمام شود، اما تمام بخش های گروه چند نفره اش بشدت دوست دارم. از همه نظر عالی است.

نیما جاویدی با اینکه در “ملبورن” به شدت تحت تاثیر فرهادی است اما پس از نقطه عطف کوبنده اول، به جای اینکه استرس را وارد فضای داستان کند و تماما از دوربین روی دست بهره گیرد، ترجیح می دهد همه چیز را در آرامش برگزار کند. به همین دلیل است که فیلمنامه کم ملاط فیلم که می توانست خورده پیرنگ های جذابی برای ایجاد استرس داشته باشد، کشدار می شود.

منوچهر هادی در “زندگی جای دیگری است” آنقدر که حواسش تمام و کمال پی حامد بهداد و یکتا ناصر است، از نیکی کریمی و پارسا پیروزفر غافل شده است و با اینکه تمرکز داستان بر حامد بهداد است، این عدم توازن به پیکره فیلم که ریتم کندی هم دارد، لطمه زده. بازی بهداد و ناصر تحسین برانگیز است و بازی نیکی کریمی متاسفانه بد و آزاردهنده.

آقاخانی در “لامپ صد” چند پله بالاتر از سریال هایش می ایستد و همین برایش کافی است. محسن تنابنده با بازی اش در “لامپ صد” نشان داد که بعد از هشت سال همچنان در اوج است.

انتظاری را که مهدی رحمانی در بیست دقیقه اول “برف” برای تماشاگر ایجاد می کند در ادامه فیلم برآورده نمی شود. تا انتها منتظر بودم اتفاق عجیب و غریبی بیفتد و غافلگیر شوم، اما همه چیز در نهایت آرامش برگزار شد. فصلی که مشخص می شود مجید پولی را که قرض گرفته برای ترمیم به سارا داده که قرار است ضربه نهایی فیلم به تماشاگر باشد، در بدترین شکل ممکن اجرا شده است. “برف” پتانسیل این را داشت که به فاجعه برسد.

دلم می خواهد کس یا کسانی را که قبل از نمایش “متروپل” در جشنواره آن را یکی از بهترین فیلم های کیمیایی نامیدند، ببینم. اهدای سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره سی و دوم شده است: متروپل. کیمیایی در “متروپل” بدجوری زده است به سیم آخر. فیلم نه تنها در هیچیک از نماهایش نشانی از روزهای اوج سازنده اش ندارد، به لحاظ بازی، فیلمبرداری، تدوین و موسیقی – که زمانی از ویژگی های فیلم های کیمیایی بود – هم حرفی برای گفتن ندارد. فقط می ماند یک افسوس برای کیوان مقدم برای طراحی صحنه سینما متروپل.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها