صفحه اصلی > اخبار سینمای جهان : صحبت های لیام نیسن درباره آثار اکشنی که در آن ایفای نقش میکند

صحبت های لیام نیسن درباره آثار اکشنی که در آن ایفای نقش میکند

in2l32lqj2

 

به گزارش مووی مگ به نقل از بانی فیلم، ليام نيسون ايرلندي همان طور که پيشتر نيز نوشتيم، در آستانه 63 سالگي تبديل به ستاره فيلم هاي اکشن شده و کار پرتحرک و پر برخورد جديد وي که همان قسمت سوم فيلم هاي «ربوده شده» است، با موج تازه اي از فروش مواجه شده است و اين در حالي است که دو ماه و اندي پيش او فيلم پليسي ـ جنايي موفق ديگري به نام «قدم زدن در ميان سنگ قبرها» را هم بر اکران داشت. او در مصاحبه اي تازه جواب برخي سؤالات مرتبط با وي و اوجگيري ديرهنگامش در فيلم هاي اکشن و بخصوص يک فيلم مستند پيرامون يک قهرمان معروف بوکس را داده است.

آيا فکر نمي کنيد به سقف سني تان براي آنچه انجام مي دهيد، رسيده باشيد؟

ـ فکر نمي کنم اين طور باشد. در حرفه ما محدوديت هاي سني دائماً در حال محو شدن است. اميدوارم وقتي 90 سالم مي شود، نيز مشغول همين کار باشم.

ظاهراً در فيلم مستند تازه اي که درباره ماني پاکيائو بوکسور مشهور فيليپيني و با نام «ماني» ساخته و اکران شده است، پيرامون وي و روي فيلم صحبت کرده ايد.

ـ همين طور است. او تازه 34 ساله شده است و فکر مي کنم هنوز نمي تواند دريابد چقدر در جامعه بوکس مورد احترام است.

واقعاً در دنياي اکشن کدام سقف زماني و حداکثر سني را مي توان متصور بود؟

ـ پيشتر هم گفتم که سقف و آمار و ارقام اين قضيه عوض شده و 60 سال فعلي مثل 40 و حتي 30 سال سابق است. اينک سقف خاصي را براي اين قضيه در نظر نمي گيرند و مادامي که اين وضعيت براي فردي جواب مي دهد و تجسم پيرامون آن فرد پولساز است، به استفاده از وي ادامه مي دهند و به تبع آن من نيز گله اي ندارم.

ظاهراً تشابه بين شما و ماني پاکيائو اندک نيست و شما هم مثل او در جواني بوکسور بوديد و در مسابقات شرکت مي کرديد.

ـ بله، همين طور است و سنم خيلي کم بود که به بوکس مي پرداختم. بين سنين 9 تا 17 سالگي به مشتزني مشغول بودم اما بين شرايط من و پاکيائو تفاوت ها عظيم است زيرا من در جايي امن و در رفاه رشد کردم و پاکيائو در فيليپين در گوشه اي فاقد قانون و نظم بزرگ شد و از همه جا درگيري و تيراندازي مي باريد. به واقع او هر روز با خطر مرگ روبرو بود و توانمند و بوکسور حرفه اي شد تا زنده بماند! حتي مي گويند مدتي غذاي درست و حسابي هم گيرش نمي آمد. شايد اينها در نگاه اول يک ايراد باشد اما عملاً حسني براي او و حرفه اش شده است زيرا او پايه کار و عامل نخست تحريک و حرکتش يک خشم بنيادين و حس قوي بازيابي چيزهايي است که از او دريغ شده است. وقتي او مشت مي زند و مسابقه مي دهد براي جبران همه نداري هاي گذشته است و وقتي شما با خشم و عزم راسخ مي جنگيد، بديهي است که نتيجه مي گيريد. از طرف ديگر پاکيائو فقط براي خودش مشت نمي زند بلکه خواسته اش سرفراز شدن کل ملت فيليپين هم هست.

خودتان در دوران بوکسي تان به چه مدارجي رسيديد؟

ـ خب، من فقط يک آماتور بودم و در جمع حرفه ايها به بوکس نپرداختم. تعدادي مسابقه را بردم و رقابت جويي مي کردم اما همين و نه چيزي بيشتر.

آيا لقبي هم به شما داده بودند؟

ـ نه، چيز خاصي را درباره من نساختند. اصولا متخصص ناک اوت کردن رقبا و اين جور چيزها نبودم و حرکاتم هم به طور خاص تماشاگر پسند نبود.

آيا يک نقطه قوت خاص هم داشتيد؟

ـ شايد ضربات موسوم به «Jab» را خوب مي زدم و از آن هم بسيار زياد استفاده مي کردم و اگر فن ديگري هم داشتم آن را براي مسابقات بعدي ذخيره مي کردم و همين طور تعدادي از ضربات Jab خودم را.

از فيلم هايي نام ببريد که اين گونه تخصصي بوده باشد و شما لزوماً بهترين نمونه آن و برترين انتخاب براي بازي در آن نباشيد.

ـ يکي از آنها فيلمي بود به نام «قطعه اي دو نفره براي يک نفر» که آن را آندري کونچالوفسکي روسي در سال 1986 ساخت و پيرامون زندگي يک نوازنده معروف و حقيقي ويولن سل به نام ژاکلين دو پري بود که دچار نوعي سرطان مي شود و بجز من، جولي اندروز بزرگ و الن بيتس و مکس فون سيدو کهنه کار هم جزو بازيگران فيلم بودند نقش دو پري طبعاً به اندروز سپرده شده بود و کاراکتر من از دوستان او بود و به کار خوانندگي در کلوب ها و مجامع مي پرداخت ولي البته يک خواننده درجه سوم بيش نبود. در يک صحنه از فيلم مجبور بودم يک آواز معروف به نام «چمن سبز سبز خانگي» را بخوانم و در آن لحظات آن قدر دچار اضطراب بودم که در کل عمرم نظير آن را نديده بودم و حتي توان نداشتم روي زانوهايم بايستم. پيش خودم مي گفتم، مرد مي خواهي جايي بخواني که جولي اندروز بزرگ هم در آن هست و همين مسئله مرا نگران تر مي کرد.

با بازگشت به سوژه فيلم مستند ساخته شده درباره پاکيائو بگوييد چرا به برخي عادات غلط او و منجمله بي مسئوليتي هايش و بي توجهي هاي او به خانواده اش در اين فيلم اشاره اي نشده و کارگردان از کنار اين مسئله گذشته است؟

ـ شايد همين طور باشد و خود پاکيائو هم منکر آن نيست و خانواده اش هم حرف هايي در اين خصوص داشتند. با اين حال تصور ما اين بود و هست که نيازي به پرداختن به برخي وجوه زندگي او نيست، من قبلاً هم گفتم که وي در محيطي سخت و ناجور رشد کرد و بديهي است که آنجا به برخي تخلف ها هم کشيده شده و يا به بعضي کج روي هاي خانوادگي دست زده باشد. او به عناوين بسياري دست يافت و بديهي است که در جاهايي هم پايش لغزيده باشد. مي گويند به خيلي ها هم بدهکار شده بود ولي کسي اينها را به چشم نديده است.

پايان قصه با لغزش شديد پاکيائو همراه است و با شکست او در مسابقه اي مهم و آيا اين يک امر لازم در امر تکامل فيلم بود؟

ـ اگر آن ناک اوت شدن لعنتي را مي گوييد، بايد بگويم که به هرحال جزيي از ماجراهاي زندگي اوست. من آن مسابقه را از تلويزيون ديدم ولي همان موقع هم مطمئن بودم که هنوز توان زيادي در وجود پاکيائو هست و مي تواند در چند ديدار ديگر هم بدرخشد. در عين حال يک بوکسور هيچگاه ايمن نيست و نمي توان گفت که هيچ خطري تهديدش نمي کند. در لحظه اي از آن مسابقه که مشت بر صورت پاکيائو فرود آمد و مثل يک تکه سنگ روي زمين افتاد، بيننده تصور مي کند که يک نفر از ميان تماشاگران بلند شده وبه او تيراندازي کرده است.

براي همه افراد آشنا با شما و به ويژه کاراکترهايتان در فيلم هاي اکشن چند سال اخير بسيار جالب توجه است که بدانند واقعاً در محاوره هاي عادي تان با مردم چطور صحبت مي کنيد؟ آيا همان قدر خشن که کاراکترهايتان در آثار اکشن آن را گواهي مي دهند؟

ـ خبري از خشونت در حرف هاي من نيست و اين را مي توانيد در هر يک از پيام هاي تلفني من نيز احساس کنيد. خشونت هايي از آن دست که در فيلم هاي من مي بينيد، اصلا در توان و عادت من نيست و در فرهنگ من جايي ندارد. احساس نگراني نکنيد!

 

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها