زمزمه بازگشت فیلمهای سینمایی خارجی به پرده سینماهای ایران در حالی مطرح میشود و برخی از دفاتر پخش فیلم در پی ایجاد زمینهای برای اکران همزمان فیلمهای مطرح همزمان با اکران در دیگر کشورها، در ایران هستند که ظاهراً فیلمسازان و تهیهکنندگان همراه با این اتفاق نیستند و به این تغییر، به چشم یک تهدید مینگرند.
به گزارش مووی مگ به نقل از تابناک، اکران فیلمهای سینمایی خارجی یکی از دلایل رونق فیلمهای سینمایی در سالهای پیش از انقلاب بود و هر طیف از این فیلمها گروهی از مخاطبان را به سینما میآورد و از طبقه پیشرو تا طبقه متوسط به تماشای آثاری مینشستند که باب میلشان بود و بدین شکل مطابقی که درک اکثر فیلمفارسیها در همان دوران نیز برایشان قابل پذیرش نبود، با آثاری مواجه بود که اکنون نیز بسیاریشان جزو فیلمهای شاخص سینمای جهان محسوب میشوند و در سینماتکها مشتری دارند.
در سالهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رویه نمایش فیلمهای خارجی چه در سینما و چه در تلویزیون مرسوم بود اما به یک باره از سالهای 63 و 64، روند نمایش این فیلمها با تصمیمات مدیران فرهنگی وقت در هر دو نهاد پخشکننده متوقف شد و پخش فیلمهای تولید سینماگران کشورمان در دستور کار قرار گرفت که این موضوع نیز طبیعتاً پاسخگوی تنوع سلیقه جمعیت عظیمی نبود که آپارات بیش از 500 سالن سینما را روشن نگه داشته بودند.
بخشی از این عدم توان سینماگران داخلی برای پاسخگویی به نیاز مخاطب، به کاهش وسیع فعالان حوزه سینما در آن دوران بازمیگردد. گروهی از کشور مهاجرت کرده یا گریخته بودند، گروهی به واسطه سوابق سینماییشان ممنوعالفعالیت بودند و حتی اجازه مشاغلی نظیر ساندویچی و آرایشگاه و… را نداشتند و گروهی دیگر نیز توانسته بودند از مهلکه بگریزند و جزو هنرمندان مجاز بعد از انقلاب باشند و سوابق پیش از انقلابشان نادیده گرفته شد.
با این حال سکان اصلی فیلمسازی به دست چهرههایی افتاد که در این دوران جزو شناختهشده ترین فیلمسازان کشورمان هستند اما در آن دوران با سوابق محدود عکاسی، فیلمبرداری و مستندسازی به جمع کارگردانهای افزوده شدند و به نوعی نسل اول کارگردانهای انقلاب را شکل دادند؛ نسلی که طبیعتاً توان خلق آثار قصهگوی گیرا را در گامهای نخست نداشت و بدین شکل زمان از دست میرود و چراغهای سالنهای سینما خاموش میشد؛ اتفاقی که باعث شد علیرغم ساخت سالنهای فراوان در بیست سال اخیر، اکنون 320 سالن در کشور وجود داشته باشد.
این آمار در زمانی که هنوز نمایش فیلمهای خارجی از جدول اکران خارج نشده بود، بنابر گفته مدیران وقت برابر با 460 سالن سینما بود و در واقع هرچند نسبت به پیش از انقلاب، دهها سالن تعطیل شده بود اما کاهش چند صد سالن سینما رخ نداده بود و وضعیت هنوز قابل کنترل بود. با این حال از زمانی که تصمیم گرفته شده، فیلمهای خارجی نیز در سینماها به نمایش در نیاید و تنها به سینماگران تازه نفس تکیه شد، سینمای ایران از نفس افتاد، چرا که مشخص بود سینمای ایران با این ابعاد، محصولات بیش از تولیدات محدود این سینماگران احتیاج دارد و با این تولیدات اندک و بعضاً متوسط، نمیتواند سرپا بایستد.
در واقع یکی از هزینههای ایجاد یک بدنه تازه برای سینمای ایران، تعطیلی صدها سالن سینما بود که تنها باید محصول مشخصی را تولید میکردند و لابراتور فیلمسازان جدید میشدند؛ اتفاقی که ظاهراً با وجود آثار سینمای جهان بر روی پرده سینماهای ایران رخ نمیداد چرا که بسیاری از تولیدات آن سالهای سینما در کنار با آثار مشابه دیگر کشورها قدرت رقابت نداشت و طبیعی بود که اگر اکران همزمان رخ میداد، مخاطب ایرانی نگاه حداقلی به فیلمهای داخلی داشت و رونق گیشه به قیمت مهجور ماندن فیلمهای داخلی تمام میشد.
هرچند در آن سالها بهانهها و شعارهایی برای عدم اکران فیلمهای خارجی داده میشد اما در نهایت نگرانی اصلی، همین عدم برخورداری از قدرت رقابت بود. این نگرانی هنوز و با وجود شکلگیری چندین نسل کارگردان توانمند و فعالیت نسلی از کارگردانهای شاخص پیش از انقلاب همچنان وجود دارد و هرگاه بحث اکران فیلمهای خارجی در سینمای ایران طرح میشود، واکنش گروهی از سینماگران را در پی دارد و البته این بار بهانهای تازه وجود دارد: «سلب فرصت اکران فیلمهای داخلی».
در واقع در دوران تازه، آنچه مانع از اکران فیلمهای خارجی است، دقیقاً برعکس سالهای ابتدایی انقلاب است و با کاهش تعداد سالنهای سینما و افزایش فیلمسازان، اساساً این تعداد سالن سینما توان نمایش آثار فیلمسازان داخلی را ندارد و حتی بسیاری از آثار مهم جشنوارههای فیلم فجر سیو یکم و سی و دوم نیز به نمایش درنیامده، چه رسد به سایر آثاری که در ویترین سینمای ایران نیز دیده نشدهاند و توجه منتقدان و رسانهها را به خود جلب نکردهاند.
با این حال برخی دفاتر پخش تلاشهای تازهای را برای اکران فیلمهای خارجی در ایران در دستور کار قرار دادهاند و در پی آن هستند تا زمینه لازم را فراهم سازند تا فیلمهای مهم سینمای جهان همزمان با دیگر کشورها در ایران نیز اکران شوند و ایران نیز بخشی از شبکه اکران جهانی شود و بدین شکل مخاطب ایران نیز بتواند به تماشای آثار مهم بر پرده سینما همچون مردم کشورهای همسایه بنشیند؛ اتفاقی که طبیعتاً با استقبال سینماگران همراه میشود و سینماداران حرکتی در راستای رونق سینماها تلقیاش میکنند اما برخی سینماگران داخلی همچنان به چشم تهدید به آن مینگرند.
به اعتقاد دفاتر پخش فیلم و سینماداران، نمایش فیلمهای خارجی جای فیلمهای ایرانی ار تنگ نمیکند و اگر فیلمی ارزش دیدن داشته باشد، ولو آنکه با اکران محدودتری همراه شود، به فروش میلیاردی دست پیدا میکند و مصداق این موضوع را نیز نمایش فیلمهای تحریم شده از سوی حوزه هنری تعبیر میکنند که اکثراً فروش میلیاردی داشتند؛ با این حال سینماگران حتی همین ظرفیت اندک را نیز متعلق به سینمای داخلی میدانند و به همین دلیل اگر موضوع نمایش فیلمهای خارجی رسماً در دستور کار قرار گیرد، بعید نیست شاهد یک کشمکش جدی باشیم.
به نظر میرسد باید به بستن بازار سینمای ایران پایان داد و پذیرفت که نگاه انحصاری به سینمای ایران و عدم نمایش آثار سینمایی مهم فیلمسازان مطرح جهان در سالنهای سینمای ایران، چیزی شبیه نگاه انحصاری در سایر حوزهها نظیر صنایع خودروسازی است و اگر سینمای ایران مدعی است که جزو سینماهای سرآمد دنیا است و توان رقابت با سینمای دیگر کشورها را دارد، باید سینماگران کشورمان از اکران فیلمهای روز جهان در ایران استقبال کنند و نشان دهند تا چه میزان در فضای رقابتی توان دوام آوردن دارند.