صفحه اصلی > دیالوگ های ماندگار : بینوایان ( دیالوگ های ماندگار )

بینوایان ( دیالوگ های ماندگار )

1094933 465106203588796 654559596 n

 

در پایان روز، فقط یک روز پیرتر می‌شوی…

و این تنها چیزی‌ست که در مورد زندگی فقرا می‌توانی بگویی…

یک تقلاست و یک جنگ…

و هیچ‌کس چیزی نمی‌بخشد…

يک روز ديگر را بی‌هدف سر کردن چه فایده دارد…؟

یک روز کمتر زندگی کردن…

در پایان روز باز هم سردت خواهد بود…

و لباسی که بر تن داری تو را از سرما حفظ نمی‌کند…

و درستکاران به سرعت می‌گذرند…

و صدای گريه‌ی کودکان را نمی‌شنوند…

و طاعون به سرعت می‌شتابد…

و آماده است برای کشتن…

يک روز به مرگ نزديک‌تر می‌شوی…

در پايان روز، روز ديگری آغاز خواهد شد…

و خورشید در صبح‌دم منتظر طلوع است…

مانند موج‌هایی که بر شن‌ها فرو می‌ريزد…

مانند طوفانی که هر لحظه تواند آید…

در شهر قحطی است…

و تاوان گزافی پرداخته خواهد شد…

و به سختی می‌توان چیزی به دست آورد…

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها