در پایان روز، فقط یک روز پیرتر میشوی…
و این تنها چیزیست که در مورد زندگی فقرا میتوانی بگویی…
یک تقلاست و یک جنگ…
و هیچکس چیزی نمیبخشد…
يک روز ديگر را بیهدف سر کردن چه فایده دارد…؟
یک روز کمتر زندگی کردن…
در پایان روز باز هم سردت خواهد بود…
و لباسی که بر تن داری تو را از سرما حفظ نمیکند…
و درستکاران به سرعت میگذرند…
و صدای گريهی کودکان را نمیشنوند…
و طاعون به سرعت میشتابد…
و آماده است برای کشتن…
يک روز به مرگ نزديکتر میشوی…
در پايان روز، روز ديگری آغاز خواهد شد…
و خورشید در صبحدم منتظر طلوع است…
مانند موجهایی که بر شنها فرو میريزد…
مانند طوفانی که هر لحظه تواند آید…
در شهر قحطی است…
و تاوان گزافی پرداخته خواهد شد…
و به سختی میتوان چیزی به دست آورد…