رضا کیانیان بازیگر شناخته شده سینما، معتقد است سینما ایران باید به سمت خصوصیسازی برود و نباید تصمیمگیری در مورد آن به دست گروه خاصی سپرده شود.
به گزارش مووی مگ به نقل از خبرآنلاین، این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در مصاحبهای با سایت هنر و تجربه در مورد سینمای ایران، گروه هنر و تجربه و همچنین مدیریت سینمای ایران نکاتی مطرح کرد. در ادامه بخشهایی از این گفتو گو میآید:
– در ایران جریانی وجود دارد که میخواهند سینما را دولتی بکنند، همان نگاهی که میخواهد اقتصاد و همه چیز دولتی باشد.مملکت در اختیار گروه خاصی باشد، وهمان گروه کارفرمای ملت باشند! در واقع دولت پول بدهد، سفارش بدهد و عدهای هم فیلم بسازند.طی هشت سال گذشته چنین سیاستی وجود داشت. به همین دلیل هم فیلم تعدادی از کارگردانهایی که با سلیقهشان متفاوت بود را میخریدند و انبار میکردند. حالا در این بین اگر کارگردان آدمیاهل سروصدا بود، بودجهای در اختیارش میگذاشتند تا برود و یک فیلم فاخر بسازد. البته به مختصات فیلم فاخر هم بعدا میرسیم. آنهایی هم که اهل سروصدا نبودند که پولشان را میگرفتند و میرفتند دنبال زندگیشان.درواقع طی دهه گذشته، همان گونه که در عرصه اقتصادی، قشر متوسط ما نابود شد، در سینما هم طبقه متوسط نابود شد. درحالیکه همه میدانیم، تولید اندیشه و فکر متعلق به طبقه متوسط جامعه است.
– فیلم فاخر یعنی این که ما وارد بازی سینمایهالیوود و آمریکا بشویم. یک زمانی سینمای مستقل در کشورهایی چون فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و اروپای شرقی که سینمای درجه یکی داشتند، رواج و رونق داشت. یک زمانی کارگردانهای لهستانی سرآمد این سینما بودند اما همه اینهااز بین رفتند چرا؟ در مورد اروپای شرقی مشکلات فروپاشی شوروی به آنهاهم تسری پیدا کرد اما کشورهای اروپای غربی چرا دچار اضمحلال شدند.چون غول سرمایه آمریکا با خریدن استودیوها و سالنهای سینما و نمایش فیلمهایهالیوودی، سینمای آنهارا نابود کرد. حالا اگر کسی بخواهد در این کشورها فیلم بسازد، ناچار است فیلم آمریکایی بسازد. اما یکجا در جهان بود که به هزار دلیل فیلم آمریکایی نمیساخت و آن هم ایران بود. ولی متاسفانه در دهه گذشته کاری کردند که این سینما مهجور شود و به جایش میخواستند فیلم فاخر بسازند تا رویهالیوود را کم کنند، چون خیلی کودکانه فکر میکردند، سینمای آمریکا فقط با سرمایه میچرخد.اما نمیدانستند، سینمای آمریکا در این همه سال، تولید فکر و اندیشه کرده و آن اندیشه و تکنیک است که فیلم را میسازد و سرمایه را به وجود میآورد. در نتیجه میخواستند سینماگران ایرانی با بودجههایهالیوودی فیلم بسازند. حالا واقعا کدام یک از این فیلمهافروش کردند و مردم آنهارا تماشا کردند. متاسفانه با این روش، در بازی شرکت کردیم که آخرش برای ما باخت بود و برای سینمای آمریکا برد و این یعنی ما سینمای متفاوت خودمان را دو دستی تحویل امریکا میدهیم.در صورتی که پیشقراولترین صنفی که طی تمام این سالها، پرچمیرا در برابر پرچم امریکا بلند کرده بود، سینمای ایران بود. پس وقتی این سینما را نابود میکنیم، آن پرچم را هم پایین میکشیم.
– در دهه گذشته راه دیگری که برای تقویت سینمای دولتی پرهزینه داشتند، تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی بود،تا بتوانند بودجه بیشتری جذب کنند و نظارت بیشتری داشته باشند؛ نمیفهمم چرا در دولت آقای روحانی این سازمانی سینمایی هنوز پابرجاست.در صورتی که سیاستی که ما به آن رای دادیم، در جهت کمتر دولتی کردن سینماست. اگر من از سینمای هنر و تجربه دفاع میکنم،به خاطر این است که وظیفه دولت همین حمایت است،و بقیه کار را خودمان بلد هستیم…..
– وقتی پروانه ساختی صادر میشود، یعنی اینکه من میتوانم فیلمم را بسازم و بعد هم اکرانبشود.پس چرا دوباره شورای دیگری باید اکران فیلم را تایید کند، چون به من اعتماد ندارند و گمان میکنند که حتما در طول ساخت یک کلکهایی زدهام. مبنای این شوراها عدم اعتماد به سینماگر است که مبادا پایش را کج بگذارد.با ما مثل غریبهها رفتار می کنند.کلی شورا وجود دارد و پول خرج میکنند که ما را کنترل کنند!ما ایرانی بودیم و هستیم! ما کشورمان را دوست داریم، رای هم دادهایم و یک شهروند هستیم، پس چرا باید به ما مشکوک باشند. دوباره تکرار میکنم، تنها پرچمیکه طی این سالهادر برابر آمریکا افراشته بود، پرچم سینمای ایران بود که ما سینماگران آنرا افراشته کردیم. متاسفانه این پرچم طی دهه گذشته نیمه افراشته شد و کم کم صندلی سینمای ایران را در این جشنوارهها، کشورهایی اشغال کرده و میکنند که اتفاقا از روی دست ما فیلم میسازند و اگر فیلمهایشان را ببینید، بسیار شبیه فیلمهایی دهه شصت و هفتاد سینمای ایران است. از دست دادن این جایگاه، نتیجه سینمای دولتی است. بعد هم علت وجودی قوه قضاییه مگر این نیست که اگر ما جرم کردیم، با ما برخورد کند،چرا وظیفه یک قوه دیگر را شوراهای وزارت ارشاد انجام میدهند.
– برای نمونه در مورد همین فیلم «قصهها» که الان هم اکران شده، میگویند این فیلم خط قرمز را شکسته است. خب اگر چنین کاری کرده، میشود به قوه قضاییه شکایت کرد. قوه قضاییه میتواند راحتتر و مستقیمتر در این مورد جواب بدهد تا کسانی که جوسازی میکنند. چرا زمان انتخابات سینماگران خیلی آدمهای مهمیمیشوند ولی بعد با نظارتهای مختلف میخواهند جلوی خیانتهای ما را بگیرند، اساسا کدام خیانت. در واقع این همه بودجه صرف شوراهای مختلف میشود، در حالی که میتوان این هزینههارا در جایی که لازم است و باید خرج کرد. حتی به نظر من معاونت سینمایی هم باید کوچکتراز قبل بشود.