به گزارش مووی مگ به نقل از بانی فیلم، آخرين ساخته فيلمساز جنجالي هاليوود کوئنتين تارانتينو «هشت نفرتانگيز» (The Hateful Eight) طبق معمول با بودجهاي اندک توليد شده، حتي کمتر از فيلم قبلياش «جنگو زنجير گسسته» که در سال 2012 با هزينهاي حدود 100 ميليون ساخته شد اما 425 ميليون در سراسر دنيا فروش کرد. وسترن جديد او با بازيگراني که در حال حاضر چندان اسم و رسمي ندارند (مانند کرت راسل، جنيفر جيسن لي، ساموئل، ال جکسن و بروس درن) و با موضوعي غريب، به يقين با توفيق و سروصدا به همراه خواهد بود.
در اينجا پاي صحبتهاي اين فيلمساز مينشينيم.
قصه «هشت نفرتانگير» هم مثل ديگر فيلمهايتان ساده است: هشت مرد آزاد همچون سگهاي وحشي و ناآرام طي توفان و کولاک «وايومينگ» به دام ميافتند.
يک جورايي تئاتري است. براي من بيشتر شبيه وسترني مثل «ستاره مرد يخي» است. يک همچه چيزي.
ميدانيم که شما شيفته وسترنهاي اسپاگتي هستيد و دوست داريد فيلمهاي کوچک بسازيد. وسترنهاي مورد علاقهتان در ايام جواني «ويرجينيايي» و «بونانزا» بوده، اينطور نيست؟
آره، همينطور است. واقعاً نميدانستيد آدم آن فيلم موجود خوبي بوده يا بد؟ پيش خودم فکر کردم چه طور است من قصهاي را درست کنم درباره هيچ چيز با همان نوع شخصيتها. يعني اصلاً آدم خوبي وجود نداشته باشد. اصلاً «جو کوچولويي» در بين نباشد.
اما به نظر ميرسد که «هشت نفرتانگيز» بيشتر از آنکه به «جنگو» شباهت داشته باشد، به «لانه سگها» شبيه است.
يک مشت آدم در اتاقي جمع شدهاند که به همديگر اعتماد ندارند. وقتي نشستم فيلمنامه را بنويسم هيچ ايده خاصي در ذهنم نبود ولي خيلي زود دريافتم که دارد چيز خوبي از کار در ميآيد.
خوانديم که هر يک از بازيگرها در حقيقت يکي از شخصيتهاي آثار پيشين شما را بازي ميکنند. بيشتر از همه از شخصيتهاي «بيل را بکش».
شايد. يکي از آنها آمدم پيشم گفت اگر اين کار را بکنم چهطور است. پرسيدم از کجا اين را پيدا کردي و او جوابم داد «ميدونيد من توي ويديويي از فيلم شما ديده بودم».
چه شد يک زن (جنيفر جيسن لي) را در ميان هفت مرد ماجرا قرار داديد؟
براي نقش «ديزي» او را پسنديديم با وجودي که تا آخرين لحظه فيلم نميدانست سرنوشتاش چه خواهد شد. ميدانيد فيلمنامه را به او نداده بودم بخواند.
ميدانيم که شما فقط به سه تا از بازيگران [بروس درن، تيم راث و مايکل مدسن] فيلمنامه را داده بوديد بخوانند چون به آنها اعتماد داشتيد…
فيلم در يک اتاق در بسته ميگذشت با همان فرمول «چه کسي انجام داده» و تقريباً چيزي در مايه داستانهاي آگاتا کريستي. واقعاً تصميم من اين بود که هيچکس تا پايان ماجرا نداند خائن چه کسي است. اين بود جز آن سه نفر قاعدتاً يکي از پنج نفر بعدي ميبايستي مجرم اصلي باشد.
شما فيلم را با دوربين 70 ميليمتري- که آخرين بار به طريقه سينما سکوپ حماسههايي چون «بنهور» و «شورش در گشتي بوبتي» گرفته شده بود- فيلمبرداري کرديد. همچنان به آن نوع تکنيکها متمايليد، نه؟
هاليوود امروز بسيار تغيير يافته است اگر من هم ميخواستم مثل ديگران تغيير کنم حتي نميتوانستم از فيلمهاي 35 ميليمتري استفاده کنم. با اين حال دلم ميخواهد با روح هنرمندان جوان ارتباط داشته باشم به همانگونه که با فيلم «لانه سگها» نشان دادم. دلم نميخواهد در زمره آن دسته از کارگردانهاي پير باشم، ميخواهم با فرم استتيک ارتباطام را حفظ کنم. همانقدر زنده و با روح مثل فيلم اولم، فيلم آخر هم چنين باشد.
اين جوانگرايي ادامه دارد؟
از انتخاب بازيگرانم ميتوانيد به اين مسئله پي ببريد. آنها قديميهاي سرشناس سينما بودهاند که اينک جوانتر از سالهاي گذشتهتان به نظر ميرسند. هيچ ميدانيد من آدم مساوات طلبي هستم؟