برنامه سینمایی «هفت» بامداد شب گذشته 6 شهریورماه با دو مناظره جنجالی روی آنتن شبکه سه سیما رفت.
به گزارش مووی مگ به نقل از صبا، بهروز افخمی در ابتدای این برنامه درگذشت داوود رشیدی، بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون را تسلیت گفت و یاد او را گرامی داشت
از نقد متوهمانه تا عینیت گرایی در سینما
«هفت» در ادامه شاهد مناظره ای پیرامون نمادگرایی در نقد سینمایی بود. شاهین شجری کهن در این مناظره گفت: طبیعتا هر فیلمی این میدان را برای منتقد ایجاد نمی کند تا با نگاه نمادگرایانه به آن نگاه کند. اما در سال های اخیر در سینمای ایران جریان هایی را شاهدش بودیم، فرض شان این گونه است که همه فیلم ها نمادگرایانه هستند و این نوع مواجه با فیلم ذاتا دو تناقض دارد. یک آنکه با پیش فرض سراغ هنر رفتن، سبب می شود همیشه دست پر برگردیم و بالاخره یک شی ای در آن پیدا می شود که قابل تفسیر باشد. نکته دوم تناقض ذاتی این نگاه است. یعنی با کشف و سخن آن منتقد به تبیین آن نمادها در نگاه بیننده کمک می کند.
محمدرضا رضاپور، طرف این مناظره در ادامه بیان داشت: من نیز موافقم که نوعی نقد متوهمانه در این سال ها نه تنها در ایران بلکه در غرب نیز رشد پیدا کرده است. البته سینما یک حداقلی از زبان روایی هست و صرفا عینیت گرا و واقع گرا نیست. هرچند نظیر ادبیات نمادگرا و ایهام برانگیز نیست.
وی افزود: در همان جایی هم که سینما در آن متولد شده یعنی غرب، برای مخاطبین ویژه خود متاع گران بهاتری دارند و برای مخاطبان هوشمند خود لایه های بالاتری را نیز در نظر گرفته است.
در ادامه شجری کهن بیان داشت: البته این معنا در فیلم گنجانده شده نه آنکه بدان بگنجانند. یعنی می توان نشانه هایی از این نمادها را در فیلم دید و پی گرفت. اینکه برخی می گویند سینما با نمادگرایی نسبتی ندارد یا هر فیلمسازی که برای نمادپردازی کوشش کند، ابزارش را نمی شناسد، اساسا در حیطه کار کارگردان نیست و کاری است که منتقد پس از تولید فیلم و در حین تماشای فیلم، نشانه هایی را برای ما نشان دهد که به ادراک درست فیلم برای ما کمک کند. یعنی برای کارگردان هم چیزی شبیه به ناخودآگاه است و نشانه شناسی منتقد، یک نوع مواجهه پیشنهادی است.
رضاپور اضافه کرد: درباره نقدهای سمبولیستی متوهمانه همه ما متفق هستیم که اشتباه است. در این جنس نقدها، گاهی این نقدها یک پاس گل برای فیلمساز است تا حرف های نامفهوم خود را به خورد مخاطب بدهد یا یک فیلم کوچک را بزرگ کند. نمادها اگر در جای خود بکار نرود به کلیشه تبدیل می شود. نظیر شمایل آدم های مذهبی که در سال های اخیر با این دلالت های کلیشه ای گاهی فیلمسازان توانسته اند نظر برخی نهادها نظیر قوه قضائیه را درباره فیلم خود جلب کنند، حال اینکه آن فیلم دقیقا در نقطه مقابل تفسیر و احکام قرآنی بوده است.
اشتراک یک تجربه یا بیانیه کارگردان برای مخاطب؟!
در ادامه بهروز افخمی، مجری «هفت» گفت: به نظر من سینما اصلا با نمادپردازی مناسبت ندارد. سینما هنر تصویر و عینیت است. اگر برخی فیلم سازان سعی می کنند فیلمی را که نساختند توضیح دهند؛ شما هم با اصرار بر اینکه فیلمساز به نمادهای پنهان فیلمش اقرار کند، به همین مسئله کمک می کنید. در نظر من به محضی که فیلمساز از اشتراک یک تجربه با مخاطب به سطح حرف زدن و صدور بیانیه برای او برسد، سقوط می کند. در این حالت یا من با این حرف او موافقم یا مخالف.
افخمی با ذکر مثال از فیلم بهمن فرمان آرا بیان داشت: برای مثال فیلم های بهمن فرمان آرا تجربه و داستانی ندارد و او چیزی جز گَل هم کردن نمادها انجام نمی دهد.
در ادامه شجری کهن با ذکر نمونه ای از فیلم «دونده زمین» در نمادگرایی گفت: گاهی هم نمادگرایی صرفا در راه بزرگ کردن یک فیلم است. حرف های کمال تبریزی در نسبت این فیلم با دولت قبل صرفا تلاشی بود تا به این شکل فیلم را مهم جلوه دهد تا لااقل بشود آن را دید!
حرف های عجیب مهران غفوریان از تجربه بازی در کمدی های سخیف
«هفت» در بخش دوم خود میزبان فریدون حسن پور و مهران غفوریان، کارگردان و بازیگر فیلم سینمایی «ناردون» بود. غفوریان در این برنامه با ابراز تاسف از بازی در فیلم های کمدی سخیف در سال های قبل در سینمای ایران، گفت: خوشحالم که در فیلم «ناردون» بازی کردم و بسیار این اثر را دوست دارم. «ناردون» اولین فیلم جدی من از جنس کمدی موقعیت است که تاکنون روی پرده رفته است و بنا دارم دیگر در فیلم های کمدی سخیف بازی کنم.
وی در تشریح کمدی های سخیف گفت: در سال های قبل نسخه هایی از فیلم های کمدی در ایران رواج داشت، که شاید نسخه های اول این فیلم ها خوب می فروخت اما فیلم های بعد نظیر قسمت دو و سه همین فیلم ها تولید می شد. این فیلم ها، فیلم های کم خرج و کم دردسری بود که گاهی در 10 روز و یک هفته تولید می شد و همگی از یک تم مشابه خواستگاری یک دختر از پسر برخوردار بود.
از حرکات موزون تا سناریونویسی بازیگر برای فیلم!
غفوریان گفت: اغلب فیلم های کمدی سخیف سال های قبل، فیلم هایی با فیلمنامه ضعیف و بی نمک بودند که طنز آن بر پایه نمک خود افراد بود. و بعضا بر پایه شوخی های دمه دستی و فحش های رکیک سوار بود. جالب آنکه کارگردان ها از ما کمدین ها انتظار داشتند که سناریو بنویسیم و شوخی به آن اضافه کنیم!
این بازیگر در افشاگری عجیبی ادامه داد: حرکات موزون به نماد دائمی این فیلم ها تبدیل شده بود. و گاهی از نمونه موفق بازی من را در یک فیلم می خواستند عینا آن را تکرار کنم و این خیلی برای من عجیب بود! این شیوه بازی در سینما که من مجبور بودم به آن تن بدهم، باعث می شد گاهی انقدر خسته از سر صحنه به خانه می آمدم که انگار کارگری بوده ام!
ماجرای گریه غفوریان سر صحنه یک فیلم
وی در ادامه با نقل خاطره ای ادامه داد: من مقید به گوش کردن حرف های کارگردان سر صحنه هستم. اما در یکی از فیلم ها یک بار کارگردان از من خواست یک سکانس کامل را برقصم و من قلبا دوست نداشتم. اما خیلی خوب رقصیدم اما شب که به خانه بازگشتم از شدت ناراحتی گریه کردم!
غفوریان گفت: اگر فیلمنامه و قصه ایجاب می کرد که من آنجا برقصم اصلا ناراحت نمی شدم اما کارگردان صرفا برای پرکردن فیلم خود و جذابیت آن این خواسته را داشت! و این نمونه بازی کارگری بود.
مناظره دو منتقد محافظه کار و رادیکال!
«هفت» در بخش انتهایی خود شاهد مناظره سینمایی دیگری بود. هوشنگ گلمکانی و مسعود فراستی، دو منتقد معروف و پیشکسوت سینما درباره جریان نقد در سینمای ایران با یکدیگر به گفتگو نشستند.
گلمکانی در ابتدای این گفتگو گفت: علت حضورم در «هفت» حرف های غلطی است که در قسمت گذشته این برنامه درباره مجله «فیلم» زده شد و امیدوارم پشیمان نشوم. با این اوضاعی که در جهان و اطراف ما هست، جنجال و حاشیه برای سینمای ما سم است. رسانه ای مثل تلویزیون بخاطر وسعت فراگیری اش باید همواره از جنجال و حاشیه دوری کند و نظیر نشریات زرد به این مسائل دستاویز نشود.
گلمکانی: «هفت» به دنبال جنجال آفرینی ست
وی افزود: برنامه «هفت» همواره این گونه بوده است و البته در دوره جدید بیشتر شده است و مدام به دنبال ایجاد حاشیه است. مگر در سینما جنجال کم داریم؟ اگر به دنبال جذابیت برنامه هستیم بهتر است از حاشیه استفاده نکنیم. کسانی هستند که اساسا علاقه ای به سینما ندارند و دوست ندارند چیزی به اسم سینما در مملکت باشد. ته ذهن شان این است که خیلی از کشورها سینما ندارند و چه می شود که ما هم سینما نداشته باشیم؟! این برنامه نباید به این افراد کمک کند.
فراستی: نقد در فضای محافظه کاری، واکنشی ست
در ادامه مسعود فراستی گفت: نه من و نه بهروز به دنبال ساخت حاشیه نیستیم. اما تو روحیه به شدت معتدل و محافظه کار داری که از همین انتقادت به برنامه و مدیریت 34 ساله ات در نشریه «فیلم» مشخص است. من نه در این «هفت» و نه در دوره های پیشین آن به دنبال حاشیه سازی نبوده ام. اما شاید پس از حرف هایم حاشیه ایجاد شده است.
وی با بیان آنکه فضای مدیریت سینمای ما فضای نقد، شفافیت و صراحت نیست، خاطرنشان کرد: اگر ما تن بدهیم این دوستان فرهیخته ما هم همین را می خواهند. وقتی سینما منهای سرگرمی، شادابی، نقد و همه این شلوغی های طبیعی باشد، می شود همین سینمایی که عده ای مسئولین را خوش می آید و در آن حیات و زندگی و نقد تند نیست. نقد نیز در چنین فضای غیرعادی ای، گاها واکنشی می شود. واکنش به این عبوسی، دروغ و فرهیختگی کاذب!
گلمکانی: عده ای می خواهند مرا به شجاعت طلبی دعوت کنند؛ اما من محافظه کارم!
در ادامه گلمکانی گفت: ایراد من با این حرف های تو منافات ندارد. من از دهه شصت می گفتم ما زندگی طبیعی نداشتیم. مردم برای سرگرمی سینما می روند و آن زمان عده ای تلاش داشتند که بگویند سینما تنها برای تفکر است. در سال های اخیر عده ای خواستند ما را به شجاعت طلبی دعوت کنند، اما من نمی خواهم وارد شوم، بله من محافظه کارم. شاخ و شونه نمی کشم. توی فراستی ممکن است بواسطه کلمه ای که جلوی دوربین می زنی، تنش و حاشیه زیادی برای سینما ایجاد می کنی که اگر هدفت همین حاشیه سازی است که موفق شده ای و اگر نیست چرا باید این انرژی را الکی تلف کنیم؟ شاید این لفظ را ما پای میز بیلیارد بگوییم اما در جلوی دوربین زنده باید دقت کنیم!
فراستی: نقد شرح حال منتقد است
مسعود فراستی در پاسخ این اظهارات بیان داشت: من یک بار جمله مشابه ای درباره فیلم دیگری بکار بردم اما این عین نقد بود. این نبوده که من یک کار آوانگاردی کرده باشم. این که نقد از این وضعیت لوس بی خاصیت تبدیل به یک چیز اثرگذار شود، اتفاقی است که باید بیافتد. نقد به دنبال تغییر و تاثیر است. نقد تنها به دنبال آموزش نیست و منهای منتقد نیست. نقد به قول خودت شرح حال منتقد هم هست. اگر اینطور است لحن هوشنگ در نقدش می آید.
گلمکانی: جامعه ایران به چندین فراستی نیاز دارد!
گلمکانی ادامه داد: فراستی! من خیلی از نظرات تو را قبول دارم. اصلا به نظر من جامعه نقد ایران به کسی مثل مسعود فراستی نیاز دارد. حتی به نظرم به چند نفر مثل تو نیاز دارد. اما مسئله چیز دیگری است. یک اینکه تو در تلویزیون داری حرف میزنی و برای مخاطبان الگوی نقدی و این میزان نقد درباره همه فیلم ها بد است. من گاهی فکر می کنم تو از دیدن فیلم اصلا لذت نمی بری. همیشه همه فیلم ها از نگاه تو بداند، درنیامده اند و مقوا اند.
فراستی با بیان آنکه این جمله را مهرجویی نیز درباره من گفت، ادامه داد: این یعنی چی؟ یعنی من از تماشای اغلب فیلم ها لذت نمی برم. تو از یک فیلم لذت می بری مثل «اشک ها و لبخندها»، این از نظر من اصلا بد نیست! اما من لذت نمی برم. در عین حال فیلم هایی هم بوده است که من را به لذت برسانند. در مواقعی که فیلم من را به لذت نمی رساند، لذت نقد جایگزین آن می شود.
گلمکانی با بیان آنکه من سلیقه تو را به رسمیت می شناسم، افزود: بالاخره آدم هایی هستند که وسواس اند و تو آنقدر سخت گیر هستی که تعداد اندکی از فیلم ها تو را به شگفت می آورند. اما من نمی دانم ترویج این نوع از نگاه در جامعه آن هم در جامعه پریشانی که امروز داریم، چقدر درست است؟
این منتقد افزود: من با لحن نقدهای فراستی مخالفم. این تکرار نفی، تکرار منفی بافی، تکرار درنیامده و… اینها را خنثی می کند و این دافعه سبب می شود که حرف های او کارآیی اش را از دست دهد.
گلمکانی: از انتشار مجله «فیلم» به دنبال آموزش نبودیم!
وی با اشتباه خواندن اظهارات هفته گذشته فراستی درباره مجله فیلم گفت: مجله «فیلم» بعد از آن سرمقاله «ندامتنامه» همچنان منتشر می شود و نقد یکی از اکران مهم این مجله است. وقتی ما شروع کردیم به انتشار این مجله، قصد انتشار یک مجله انتزاعی روشنفکرانه نداشتیم. قصد داشتیم سنت مداوم نقد فیلم ایرانی را پایه گذاری کنیم. قصد نمایندگی تفکر، قصد آموزش دهی و … را نداشتیم. آن چیزی که از دلم برمی آمد و بدان اعتقاد داشتم را می نوشتم. حالا عده ای خوششان آمده و عده ای هم بدشان آمده؛ اما بدها از بسیاری از فیلمسازان جوان این سال ها شنیدم که ما هرچه یاد گرفتیم سینما را از مجله «فیلم» یاد گرفتیم. اما من به همه آنها می گویم که ضمن خوشحالی، به هیچ وجه چنین نیتی نداشتیم.
فراستی گفت: در آن مقاله چنین آمده که از برخی فیلم های ضعیف نخواهیم نوشت و برخی فیلم ها را بیشتر تقویت خواهیم کرد. یکی از دو خط گذار سینمای جشنواره ای مجله «فیلم» است و دیگری آقای بهشتی است. دفاع کننده اصلی از محسن مخملباف و فیلم ساختن برای او که خودت ساختی و تو بورس کردن سینمای روشنفکری و … همگی سیری است که در مجله فیلم پیگیری شد.
منتقد «هفت» خطاب به گلمکانی بیان داشت: در بخشی از «ندامتنامه» نوشته ای “یک اتهام را تکذیب نمی کنیم که انتقادها درباره چند فیلم آرام تر است و نقاط منفی آنها را ضعیفتر و نقاط قوت آن را پررنگ تر می بینیم!
فراستی: زمانی که تو برای مخملباف فیلم می ساختی، من او را نقد می کردم!
فراستی ادامه داد: همان زمان که شما از مخملباف تعریف می کردید و برای او فیلم می ساختید، من علیه او در مجله «سروش» نقد می نوشتم! شما با این توجیه که با یک نقد مجله را تعطیل نکنیم خط سینمای جشنواره ای و روشنفکری را دنبال کردید. کیارستمی محصول مجله فیلم و فارابی و مخملباف محصول مجله فیلم و حوزه هنریست!
گلمکانی: ما تنها منعکس کننده بودیم
گلمکانی در پاسخ به فراستی گفت: ما شیوه فیلمسازی جشنواره ای را نهادینه نکردیم، این اتفاقی بود که در حال رخ دادن بود. به هر حال این بود که ما طرفدار سینمای فرهنگی بودیم و هستیم. و فیلم های فرهنگی هستند که به جشنواره های خارجی می روند نه فیلم های تجاری! به هر حال محل ارزیابی فنی فیلم ها کجاست؟ یکی نقد است و یکی جشنواره ها! ما تنها منعکس کننده بودیم
فراستی در ادامه بیان داشت: جشنواره ها در دوره ای کلاس و پرستیژ داشتند و منتقدان در راس آنها بودند. اما بعد از مدتی سرمایه داران و سیاست مداران بر سر جشنواره ها نشستند و گاها به دنبال تصویر بدبخت ماقبل تمدن از ایران بودند. نامه مدیر جشنواره ای را به یاد بیاور که گفت ما نمیخواهیم فیلمها ایرانی متمدن با اتوبان را برای ما نشان دهد، میخواهیم ایران عقب افتاده را برای ما بیاورید. این مجموعه ی تصویری است که از ایران نشان دادند.
فراستی با بیان آنکه من یک پرونده 20 صفحه ای از مجله «فیلم» سراغ دارم ادامه داد: این پرونده به جشنواره های خارجی اختصاص داده شده است.
تصویر غربی ها از شرقی ها
در ادامه گلمکانی درباره نیت منفی جشنواره های خارجی گفت: من خودم معتقدم که غربی ها دوست دارند شرق را به همان شکل که طی سال ها به آنها القا شده، ببیند. من با این نظر تو موافقم!
فراستی نهایتا بیان داشت: این همان نظر من است اما شما یک نظر منفی درباره این جشنواره ها نرفتید! من از زبان خود آقای بهشتی شنیدم که ما ریلی را در سینمای ایران گذاشتیم که هنوز آن ریل ادامه دارد. آن ریل چیست؟ این ریل همان سینمای جشنواره ای بی هویتی است که تنها یکی دو فیلم خوب در آن دیده می شود. و این جریانی است که از سال های سال قبل توسط فارابی و شما بنیاد نهاده شد.
گلمکانی اظهار داشت: ما مجله فیلم را با عشق شروع کردیم و با عشق ادامه می دهیم. شما در سوره، جیرانی و دوستانش در جای دیگر، با خشم و نفرت علیه مجله فیلم شروع کردید. ما با وجودی که شما میگویید ناسالم بوده ایم و…، اما بر جریان نقد در سینمای ایران اثرگذار بوده ایم.
برنامه سینمایی «هفت» با اجرا و سردبیری بهروز افخمی هر هفته جمعه شب ها روی آنتن شبکه سه سیما می رود