کیلین مورفی در جدیدترین نقشش «پیکی بلایندرز» در بیرمنگام را با خرید سلاح در بوستون تعویض کرده است. اینجا، او همچنین درباره بازگشتن به ایرلند و یک بازیگر سبک قدیمی بودن صحبت میکند.
به گزارش مووی مگ به نقل از بانی فیلم، کیلین مورفی می گوید: «یک کارگردان، یادم رفته چه کسی بود، به من گفت که بازیگر شدن ۳۰ سال طول می کشد. و من این را باور دارم. آدم باید حرفه اش را یاد بگیرد، کارش را یاد بگیرد و باید زندگی اش را بکند و چیزهای جدید تجربه کند. حالا ۲۰ سال است که این را می کنم، بنابراین امیدوارم تا ۱۰ سال دیگر بتوانم بازیگر شوم »
با وجود اینکه فروتنی او کاملا صادقانه است، سخت می توان با حرفش موافقت کرد. این بازیگر متولد شهر کُرک در ایرلند از همین حالا به خاطر ایفای نقش گانگستر چشم آبی بیرمنگامی یعنی تامی شلبی در سریال «پیکی بلایندرز» شبکه بی بی سی۲ محبوب میلیون ها هوادار است. هم روی صحنه تئاتر و هم در سینمای مستقل ثابت کرده که به شدت موفق است و تمام این ها در حالی است که به راحتی می توان گفت ستاره سینما هم هست. نیمی از زندگی اش را مشغول بازیگری حرفه ای بوده است. او اضافه می کند: «راستش را بگویم، اگر آدم به اندازه کافی بماند، از خودش یک احمق نسازد و بخواهد کار خوب انجام بدهد، مردم می گویند خیلی خب، آمده اینجا که بماند »
مسلما مورفی آمده که بماند و حالا به گفته خودش به جایی رسیده که حس راحتی می کند؛ با رسانه ها، با صنعت فیلم تلویزیون و مهم تر از همه، با خودش. او با صدا و لحن نرم و سرعت گفتار متعادلش می گوید «با توجه به اینکه تازه ۴۰ ساله شدم امیدوارم به درجه ای از دانش یا صبر رسیده باشم »
وقتی جوان بود، دوست نداشت خودش را روی پرده نگاه کند؛ از کارهایی که باید در تبلیغ رسانه ای می کرد خوشش نمی آید و تا همین چند سال پیش در نمایش های تلویزیونی مکالمه ای شرکت نمی کرد. با اشاره ای به رکوردر و دفترچه یادداشت می گوید «خیلی نسبت به این چیزها احساس عدم راحتی می کردم. این روزها طبیعت تقلیل دهنده خیلی از روزنامه نگارها بسیار آزاردهنده است.» یکی از روزنامه هایی که اخیرا گزارشی در مورد «پیکی بلایندرز» به چاپ رساند، روی نحوه نمایش باسن او تمرکز کرد. «این تنزل دادن ها دیگر دارد مضحک می شود، درجه سوال هایی که از آدم می پرسند »
پس احتمالا باید نصف سوال هایی که قرار است در همین مصاحبه از او پرسیده شود هم کنار گذاشته شوند. مورفی لبخند می زند و ادامه می دهد: «ولی جدی میگم، اگر کسی سوال احمقانه ای بپرسد، آدم فقط می تواند یک جواب احمقانه بدهد یا مغرور به نظر برسد. اما حالا همه این چیزها را خیلی بهتر تحمل می کنم. صبر چیزی بود که وقتی جوان بودم نداشتم، وقتی که منتظر بودم نقش های خوب از راه برسند یا منتظر بودم مردم آنطور که من می خواهم رفتار کنند »
شاید به این خاطر بود که مسیر حرفه ای کاری مورفی خیلی ناگهانی پیشرفت کرد. در تابستان ۱۹۹۶ او امتحان های حقوقش در دانشگاه کرک را افتاد؛ گروه موسیقی اش که «Sons of Mr. Green Genes» نام داشت و از فرانک زاپا الهام گرفته بود قراردادی با اسید جاز رکوردز را رد کرد؛ با همسرش، ایوان مک گینس هنرمند آشنا شد؛ و در نمایش «خوک های دیسکو» اندا والش نقشی را به دست آورد که سال ها آن را در سراسر اروپا و آمریکای شمالی بازی کرد. بعدها او در نسخه سینمایی این نمایش هم نقش آفرینی کرد و با تماشای همان نقش بود که دنی بویل کارگردان به او پیشنهاد حضور در فیلم زامبی «۲۸ روز بعد» را داد و او را به یک ستاره تبدیل کرد.
شاید تواضع مورفی میراث دوران کودکی و محیط زندگی اش باشد که در آن یک مسیر حرفه ای کاری هنری عملی به نظر نمی رسید. والدینش در سیستم آموزشی ایرلند کار می کردند، مادرش معلم فرانسوی بود و پدرش خادم عمومی. آن ها او را تشویق به مطالعه حقوق کردند. «هیچ کس پیش از من در خانواده ام به طور حرفه ای از هنر زندگی اش را نچرخانده بود (حتی با وجود اینکه پدرش موزیسین بود)، چون در دهه هشتاد فقط U2 و جیم شریدان و نیل جوردن توانسته بودند از این طریق زندگی شان را بچرخانند.»
«البته دارم کمی ساده مسئله را می گویم، اما در کل به عنوان یک امکان قابل قبول به آن نگاه نمی شد. گابریل برن باید نقل مکان می کرد. لیام نیسون باید نقل مکان می کرد. اما وقتی من آمدم، آدم می توانست به عنوان بازیگر تئاتر زندگی اش را بچرخاند. و این تنها کاری بود که من می خواستم بکنم.»
و اما با این حال، مورفی هم مجبور شد مثل برن و نیسون نقل مکان کند و با همسر و فرزندانش مالاکی و آران که حالا ۱۱ و ۹ سال دارند، برای زندگی به لندن برود. با این حال بعد از ۱۴ سال در پایتخت بریتانیا، آن ها به تازگی به دوبلین بازگشته اند. او اقرار می کند که این یک روایت آشنای ایرلندی است که آدم «در بیست سالگی به انگلستان یا آمریکا برود تا زندگی اش را بسازد و کارش را پیدا کند، و بعد به خانه بازگردد. همیشه فکر می کردم این کار به معنی رفتن از خوب به بد است، اما حالا می فهمم که فقط طبیعی است. آدم می خواهد همینطور که سنش بالا می رود با والدینش باشد و می خواهد فرزندانش نسبت به فرهنگ شان آگاهی داشته باشند.»
وقتی به پسرهایش گفت باید دوستان مدرسه شان را پشت سر بگذارند شورش کردند؟ «بهشان قول دادیم یک سگ می آوریم بنابراین مشکلی نبود.» یک لابرادور سیاه از راه رسید، اما او می گوید «البته من تنها کسی هستم که او را برای راه رفتن بیرون می برد.» او در مورد سیستم آموزشی ایرلند نگرانی هایی دارد و حس می کند لطف زیادی به او نکرده و روی چند دیسیپلین مختلف تمرکز می کند. «نتیجه اش می شود بچه خای واقعا هوشمند و خلاق که توسط این سیستم بلعیده می شوند.»
فرزندان خودش هم باید در این سیستم راه شان را پیدا کنند. مورفی می گوید: «اگر با درجه ای از اطمینان به نفس و آگاهی از خود از سیستم آموزشی بیرون بیایند، همین کافی است. و امیدوارم دوستان خوبی هم پیدا کنند. در ابتدا وقتی بحث برگشتن به ایرلند پیش آمد من خیلی مشتاق نبودم، اما به سرعت راضی شدم. ایرلندی ها فوق العاده هستند و آدم باید مدتی برود و برگردد تا متوجه این مسئله بشود.»
مورفی در جدیدترین فیلمش «آتش آزاد» نقش یک ایرلندی را بازی می کند. بعد از دیدن فیلم برنده جوایز مختلف «لیست قتل» ساخته کارگردان این فیلم، او مستقیما با او تماس برقرار کرد. در این فیلم مورفی کنار مایکل اسمایلی نقش یک مرد ایرلندی را بازی می کند که می خواهد در اواخر دهه هفتاد یک معامله سلاح را در یک انبار در ماساچوست به پایان برساند. وقتی تیرها شلیک می شوند، تنش تبدیل به خشونت انفجاری می شود و تیراندازی هایی که تا پایان فیلم ادامه پیدا می کنند، آغاز می شوند. مورفی می گوید: «این فیلم خاص است. بن در نخستین ملاقات مان سال ها پیش با من درباره اش صحبت کرد و من خیلی از ایده ساختن فیلمی خوشم آمد که تمامش یک نبرد مسلحانه بسیار طولانی است.»
تبادل آتش در «آتش آزاد» کاملا متفاوت است. داستان در زمان واقعی و تنها در یک لوکیشن به وقوع می پیوندد و فرار گلوله ها آثار سم پکینپا یا کوئنتین تارانتینو را به یاد می آورد. تلقین می شود که شخصیت های مورفی و اسمایلی عضو آی آر ای (ارتش جمهوری خواه ایرلند) هستند، البته مستقیم به این مسئله اشاره نمی شود. «مسلما، این پس زمینه سیاسی آن موقع بود. محتوایش همین بود؛ برای همین بود که ایرلندی ها داشتند در آمریکا اسلحه می خریدند. اما این به هیچ وجه یک فیلم سیاسی نیست.»
اسلحه ها در فیلم بودجه بالای بعدی مورفی هم نقش زیادی دارند؛ فیلم جنگ جهانی دوم «دانکرک» که در آن او دوباره با کریستوفر نولان کارگردان همراه می شود. نولان می خواست برای ریبوت سال ۲۰۰۵ «بتمن» از مورفی در نقش اصلی استفاده کند. در پایان، این کار به کریستین بیل رسید، اما نولان از مورفی برای نقش شخصیت منفی مترسک استفاده کرد و آن چشم های آبی یخی را با یک گونی پوشاند. نولان همچنین از مورفی در فیلم سال ۲۰۱۰ «سرآغاز» استفاده کرد.
با وجود اینکه معمولا فیلم های نولان در هاله ای از ابهام قرار دارند، مورفی این را می گوید: «همه می دانند چه اتفاقی در دانکرک افتاد، برای همین نمی تواند خیلی از حقایق دور بشود. مثل «سرآغاز» یا «میان ستاره ای» نیست، یک آشکارسازی بزرگ در آن صورت نمی گیرد.» او نولان را به عنوان یک فیلمساز سبک قدیمی توصیف می کند. «و با وجود اینکه تمام فیلم هایش با بودجه بالا ساخته می شوند و کلی طراحی صحنه دارند، همیشه حس یک فیلم مستقل را برای بازیگر دارند چون همیشه فقط یک دوربین جلوی آدم است و کریس از پشت یک مانیتور کوچک تماشا می کند. همیشه آنجا کنارت هست.»
او به این نکته اشاره می کند که جاه طلبی خودش به عنوان یک کارگردان، به جای اینکه یک اشتیاق سوزان باشد، یک خارش مبهم است. تا اینجا او فقط موزیک ویدیو کارگردانی کرده، البته توانسته در «پیکی بلایندرز» در نقش تهیه کننده هم ظاهر بشود، نقشی که او از فصل سوم سریال آن را در دست گرفت و بسیار هم برایش جالب بوده است. «آدم باید یاد بگیرد در مراحل پس از تهیه خودش و سریال را با هوشیاری کامل ببیند، آن هم با نگاهی به روایت و داستان سرایی و نه به نقش آفرینی خودش. این بسیار برای من آموزنده بود و خیلی از آن لذت می برم.»
این سریال دو فصل دیگر هم روی آنتن خواهد رفت. می گوید «یکی از بهترین نویسندگی هایی را دارد که تا به حال به آن برخوردم. هرگز انتظار نداشتم که چنین شخصیتی را بارها و بارها ببینم. وقتی کارمان تمام شود چیزی حدود ۳۰ ساعت تلویزیون خواهد بود و اینکه می توانیم در قالب این سریال نوری را تمام بخش های عجیب روان این شخصیت بتابانیم که هرگز نمی توان در نسخه فشرده شده یک فیلم سینمایی یا حتی یک نمایشنامه این کار را کرد، یک هدیه خارق العاده بود. من بسیار خوش شانس هستم که این پروژه از راه رسید. من همیشه فقط متمرکز روی کار هستم.»
این را نمی توان رد کرد. مورفی ادامه می دهد: «به هیچ چیز دیگر علاقه نداشته ام. می دانم مدلم قدیمی است، اما به هیچ وجه نمی خواهم یک خط مد تولید کنم، نمی خواهم آلبوم بسازم. فقط می خواهم بهترین کاری که می توانم را بکنم و اگر این تغییری روی کسی به وجود بیاید، بسیار عالی می شود.»
او با خنده می گوید: «نمی خواهم دنیا را تغییر بدهم.»
«آتش آزاد» از روز سی و یکم ماه مارس در سینماها روی پرده می رود.ش