اصغر فرهادی طی سالیان گذشته تبدیل به یکی از پرافتخارترین سینماگران جهان شده است. فیلمسازی که تا به امروز دو اثرش موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی شده که در این میان « جدایی نادر از سیمین » همواره در رده بندی ها به عنوان یکی از بهترین آثار تاریخ سینما دسته بند می شود. فرهادی حالا پس از تجربه های داخلی، فیلمسازی در سطح بین المللی را آغاز کرده که اولین آن « گذشته » بود که در فرانسه ساخته شده بود. اثر شایسته ای که مورد توجه قرار گرفت و آغاز مسیر جدیدی برای او بود. « همه می دانند » دومین فیلم بین المللی فرهادی می باشد که از حضور بازیگران مطرحی بهره برده است.
داستان فیلم درباره مادری به نام لورا ( پنه لوپه کروز ) است که به همراه دختر و پسرش از آرژانتین به اسپانیا بازگشته اند تا بتوانند در یک مراسم ازدواج شرکت نمایند اما در کمال تعجب همسرش آلخاندرو (ریکاردو دارین ) به دلیل مشغله کاری او را در این سفر همراهی نمی کند. لورا پس از بازگشت با پاکو ( خاویر باردم ) مواجه می شود. فرد خوش برخوردی که روزگاری عاشق لورا بوده اما حالا هر دوی آنها زندگی دیگری را آغاز کرده اند. در شب مراسم ازدواج ناگهان دختر لورا مفقود می شود و این موضوع باعث اتفاقات گوناگونی می شود که…
« همه می دانند » دقیقاً همان مسیری را طی می کند که فرهادی طی یک دهه اخیر در سینما به آن پرداخته است یعنی ایجاد یک گره کور و باز شدن زخم های کهنه. در فیلم جدید او نیز ما با خانواده ای مواجه هستیم که در مقدمه داستان بسیار نزدیک و خوشبخت به نظر می رسند و عاشقانه یکدیگر را دوست دارند اما به محض مفقود شدن دختر لورا، آن پوسته زیبا و جذاب شان از بین می رود و اختلافات عمیق شان مطرح می شود و البته موارد جدیدی نیز مطرح می شود که این گره کور را به مراتب پیچیده تر می کند و وضعیت را بحرانی تر.
باید گفت که فرهادی در پرورش ایده های خود به تسلط کامل رسیده است و این موضوع در « همه می دانند » نیز به خوبی قابل مشاهده است. تسلط فرهادی به میزانسن ها و جزئیات فیلمنامه به حدی بالاست که هر مخاطبی را مجذوب خود می کند و اجازه نمی دهد که تماشای « همه می دانند » یک تجربه ناامید کننده باشد. با اینحال اثر جدید فرهادی مشکلاتی هم دارد که باعث می شود اثر جدید او به تجربه نابی تبدیل نشود و در مقایسه با ساخته های پیشین اش در رتبه بهتری قرار نگیرد.
در اینجا فیلمنامه اگرچه با دقت و وسواس به رشته نگارش درآمده و تمام ویژگی های تعلیق نیز در آن به خوبی اجرا شده، اما از ظرفیت چندان بالایی برای در اوج ماندن برخوردار نیست. پس از مشخص شدن اختلافات داخلی خانواده که محوریت آن فروش زمین لورا به پاکو به قیمت پایین به جهت نیاز به پول هست، فیلم تا حد زیادی به ورطه تکرار می افتد و چرخه اختلافات را تکرار می کند بی آنکه بخواهد در این زمینه حرف تازه ای بزند. در واقع مخاطب پس از اینکه از اختلافات این خانواده آگاه شد، پیشرفت داستانی را مشاهده نمی کند و صرفاً هرآنچه که در تصویر نقش می بندد تکرار مکررات درباره سوژه می باشد که منجر به از دست رفتن زمان مفید فیلم شده است.
فرهادی توانسته به مانند همیشه شخصیت هایی را خلق کند که قضاوت درباره شان به راحتی میسر نیست. شرایط بحرانی خانواده این شرایط را فراهم کرده که همه اعضای خانواده به یکدیگر شک داشته و دیگری را متهم به آدم ربایی نمایند. در این بخش ویژگی های تعلیق به خوبی حفظ شده و حتی تا اواسط داستان نمی دانیم که آیا افراد در این اقدام شریک بوده اند یا خیر. اما فرهادی اینبار خیلی سعی نکرده تا ابهامات درباره افراد را در اوج نگه دارد و وضعیت آنان را مشخص نکند. بطوریکه فیلم در یک غافلگیری عجیب و ناگهانی، وضعیت آدم ربایی را به ساده ترین شکل ممکن مشخص می کند تا پس از آن ما تنها شاهد تنش آدمهای داستان باشیم که در گذشته گرفتار شده اند و حالا می بایست با یک مسئله به شدت مهم که آن هم ریشه در گذشته دارد، مواجه شوند.
با اینحال « همه می دانند » در بخش بازیگری بهترین اثر فرهادی تا به امروز محسوب می شود. تاثیر ستاره های مطرح فیلم به حدی بالاست که می تواند مشکلات فیلمنامه را تا حد زیادی پوشش دهد. بهترین بازیگر فیلم خاویر باردم است که در اینجا بازی متفاوتی از خود به نمایش گذاشته است و شخصیت پاکو را به خوبی تجسم بخشیده. شخصیتی که همچنان عاشق لورا است اما ابدا نمی خواهد چنین مسئله ای را بیان نماید و البته که در درون، رنج می کشد. در مقابل، پنه لوبه کروز قرار دارد که اگرچه در کمال تعجب شخصیت محوری داستان نیست و در حاشیه مانده، اما بازی بسیار خوبی در نقش یک مادر درمانده بر جای گذاشته است. شاید استعداد هدر رفته فیلم ریکاردو دارین آرژانتینی باشد. ستاره ای که یکی از بهترین بازیگران سینمای آرژانتین محسوب می شود اما چندان از ظرفیت های حضورش در این فیلم استفاده نشده. با اینحال حضور محدود او در فیلم کماکان فیلم را در بخش بازیگری تبدیل به بهترین کار فرهادی تا به امروز می کند.
نقد ویدئویی فیلم همه می دانند (Everybody Knows) را در برنامه « سینگرام » ببینید :
« همه می دانند » ملودرام جذاب و پر تعلیقی است که نمی تواند در اوج بماند و در اواسط داستان رفته رفته به سراشیبی می افتد. این نکته را نیز نباید از خاطر برد که اثر جدید فرهادی گام رو به جلویی برای این فیلمساز به حساب نمی آید چراکه وی در « همه می دانند » خودش را در یک اثر معمایی دیگر تکرار کرده و تنها تفاوتش در اینجا این بوده که جغرافیای اثر را در جایی غیر از ایران مد نظر قرار داده است. البته این نکته را نباید از یاد برد که انتظار بالا از فرهادی است که باعث می شد « همه می دانند » را یک عقب گرد برای او در نظر بگیریم. « همه می دانند » چنانچه اصغر فرهادی فیلمنامه و کارگردانی آن را برعهده نداشت، یک اثر تماشایی محسوب می شد اما مشکل اینجاست که ما سالها پیش نمونه مذکور را با شرایطی بهتر و خلاقانه تر در سینمای فرهادی در ایران شاهده بوده ایم؛ به همین جهت « همه دانند » ابداً غافلگیرمان نمی کند.
منتقد : میثم کریمی
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت ” مووی مگ ” به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید
همه می دانند (Everybody Knows)
کارگردان : Asghar Farhadi
نویسنده : Asghar Farhadi
بازیگران :
Penélope Cruz …Laura
Javier Bardem…Paco
Bárbara Lennie…Bea
Ricardo Darín…Alejandro
رده سنی : R (مناسب برای افراد بالای 17 سال)
ژانر : جنایی
زمان : 122 دقیقه